eitaa logo
یک جرعه‌ شعر🖊️
337 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
893 ویدیو
9 فایل
📌اندڪۍ شعࢪ بخوان حالت اگࢪ بهتࢪ نشد دࢪ طبابت حڪم ابطال مࢪا صادࢪ بڪن... باشد که در محضر شما صاحبدلانِ سخن سنج، جمال زیبای شعر و ادب را به تماشا بنشینیم و از چشمه سارِ زلالِ آن، جرعه‌ای نیوش کنیم. در محفل ما، شعر سخن میگوید https://eitaa.com/MOUSAVIMOTLAG
مشاهده در ایتا
دانلود
سُفره دارِ توام ای عشق، بفرما بِنشین نانِ جو، زخم و نمک، خونِ جگر بسیار است 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هی پلک نزن شهر به هم می پاشد چشمان ِتو بازتابی از خورشید است 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
شهر دیگر شهرِ سابق نیست بعد از رَفتنت آهِ شاعر سرد شد، بازار داروخانه گَرم 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
زمانی که ابن سینا از همدان فرار کرد به بغداد رفت، آنجا مردی را دید که دارو میفروخت و ادعای طبابت میکرد. ابن سینا ایستاد و به تماشا مشغول شد. زنی پیش طبیب آمد و ظرف ادرار یک بیمار را به او داد؛ طبیب درجا گفت که بیمار یهودیست! به زن نگاه کرد و گفت تو خدمتکاری؟ زن گفت بله گفت دیروز ماست خورده ای؟ زن گفت بله گفت از مشرق آمده ای؟ زن گفت بله! مردم از علم طبیب متعجب شده بودند و ابن سینا نیز در حیرت فرو رفته بود! نزدیک رفت و به طبیب گفت این ها را از کجا فهمیدی؟! طبیب گفت از آنجا که فهمیدم تو ابن سینا هستی! ابن سینا باز در تعجب فرو رفت. بلاخره با اصرار زیاد طبیب پاسخ داد: زمانی که آن زن ظرف ادرار را به من داد دیدم که بر آستینش غبار نشسته، فهمیدم که یهودیست! دیدم لباسهایش کهنه است فهمیدم که خدمتکار است! و از آنجا که یهودیها به خدمت مسلمانها در نمی‌آیند آن فردی که به او خدمت میکند هم یهودیست. لکه ای از ماست بر روی لباسش دیدم فهمیدم که دیروز ماست خورده اند و به بیمار هم داده‌اند. خانه های یهودیان از طرف مشرق است و فهمیدم خانه او نیز در همانجاست. ابن سینا گفت اینها درست! من را از کجا شناختی؟! گفت امروز خبر رسید که ابن سینا از همدان فرار کرده است فهمیدم که به اینجا می‌آید و به جز تو کسی متوجه این مکر من نمیشود و همه گمان میکنند که از غیب خبر دارم! 📚به نقل از کتاب کلیات عبید زاکانی؛ تصحیح پرویز اتابکی 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
امشب بیا و حال مرا روبراه کن عمری ثواب کرده ای امشب گناه کن! عاشق شدن اگرچه به زعم دلت خطاست تنها فقط به خاطر من! اشتباه کن.. :) گفتی که باید از دل من بگذری برو! اما دو چشم خیس مرا هم نگاه کن! درگیر چشمهای توام، خوب من! بمان روی غرور لعنتی ات را سیاه کن! تنها اگر به مردن من دلخوشی بیا! امشب تمام زندگی ام را تباه کن! می خواهی از دلت بروم؟ میروم ولی فکری به حال این دل بی سرپناه کن! 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍂🍃༻🌹༺‌🍃🍂🍃 ﷽ 🌱 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ‌الفَرَج گرچه شد عُمر من از خط تو کوتاه ولی دست امّید، به زلف تو دراز است هنوز روزی ای گل، به چمن چشم گشودی از ناز چشم نرگس به تماشای تو باز است هنوز... * محمد تقی بهار، ملقب به "ملک الشعرای بهار"، شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامه‌نگار ایرانی قرن سیزدهم هجری است. ازمعروفترین آثار وی، دیوان اشعار، سبک شناسی در سه جلد، تاریخ احزاب سیاسی، تصحیح برخی از متون کهن مانند تاریخ سیستان و مجمل‌التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی را می‌توان نام برد. آرامگاهش در محله شمیران تهران، قبرستان ظهیرالدوله است. 🍂 اول اردیبهشت؛ سالروز درگذشت "ملک‌الشعراءبهار"   𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
باز گنجشک دلم شوق پریدن دارد آسمان از کف ایوان تو دیدن دارد ساده با لحن خراسانی خود میگویم چُغوک شَرِّ دیلوم شوق پریدن دارد 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🌸🍃🌸🍃 روزی استادی تصمیم گرفت میزان ایمان دانشجویان خود را بسنجد او پرسید:آیا خداوندهرچیزی را که وجود دارد آفریده است؟ دانشجویی شجاعانه پاسخ داد:بله استاد پرسید:هرچیزی را؟ دانشجو:بله هرچیزی را استاد:دراین حالت خداوندشر را آفریده است.درست است؟ زیرا شر هم وجود دارد. دانشجو سکوت کرد ناگهان دانشجوی دیگری دستش را بلند کرد و گفت: استاد ممکن است از شما یک سوال بپرسم؟ استاد:بله دانشجو:آیا سرما وجود دارد؟ استاد:البته .آیا شما تا به حال احساس سرما نکرده اید؟ دانشجو:البته استاد.اماسرما وجود ندارد.طبق مطالعات علم فیزیک سرما عدم تمام و کمال گرماست و شیءرا تنهادر صورتی میتوان مطالعه کرد که انرژی داشته باشد و انرژی را انتقال دهد و این گرمای یک شیءاست که انرژی آن را انتقال می دهد. بدون گرما اشیاءبی حرکت هستند و قابلیت واکنش ندارند.پس سرما وجود ندارد.مالفظ سرما راساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم! دانشجو ادامه داد:و تاریکی چه؟ استادپاسخ داد:تاریکی وجود دارد. دانشجو:شما باز هم اشتباه کردیداستاد!تاریکی فقدان کامل نور است. شما می توانید نور و روشنایی را مطالعه کنید اما تاریکی را نمیتوانید مطالعه کنید. منشورنیکولز,تنوع رنگ های مختلف را نشان می دهدکه در آن طبق طول امواج نور,نور می تواندتجزیه شود. تاریکی,لفظی است که ما ایجاد کرده ایم تا فقدان کامل نور را توضیح دهیم. و سرانجام دانشجوادامه داد:خداوند شر را نیافریده است.شر فقدان خداوند در قلب افراد است. شر فقدان عشق و انسانیت و ایمان است.عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند.آنها وجود دارندو فقدانشان منجر به شر میشود! 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ روزها را ... مے فروشم شب به جايش مےخـــرم چون ... تصور ڪردنت هنڪَام شب زيباترست...!! 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚 کندوی باغ هستی بی تو، عسل ندارد بی تو کتاب عاشق، ضرب المثل ندارد گفتاکه بین خوبان،مهدیست،یاکه یوسف گفتم که در دو عالم، مهدی بدل ندارد. اللهم عجل_لولیک_الفرج ✨🕊 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی بوسه‌ٔ نازيست که در اول صبح بی هوا از لب خواب صنمی بستانی 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
صبحت بخیر ای نفس ! ای رنگ زندگی ! دنیا اگر نداشت تو را ، لذتی نداشت 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🍃🍂🍃༻🌹༺‌🍃🍂🍃 ﷽  🍂 سالروز درگذشت علامه اقبال لاهوری بی زور سیل، کِشتی آدم نمی‌رود هر دل هزار عربده دارد به ناخدای از من حکایت سفر زندگی مپرس در ساختم به دَرد و گذشتم غزل‌سرای... * محمد اقبال لاهوری یا علامه اقبال؛ شاعر، فیلسوف، سیاست‌مدار و متفکر مسلمان پاکستانی قرن سیزدهم. او نخستین کسی بود که ایدهٔ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد. کتابهای "نالهٔ‌یتیم" ، "اسرار خودی" ، "رموز بی‌خودی" ، " پیامـمشرق" ، "بانگ درا" ، "زبور عجم" ، "جاویدنامه" ، "پس چه‌باید کرد ای اقوام‌شرق" ، "علم‌الاقتصاد" ، "تاریخ‌هند" ، "احیای فکر دینی در اسلام" ، "توسعهٔ‌حکمت در ایران" ، "مثنوی‌مسافر" ، "بال‌جبرئیل" ، "ضرب‌کلیم" ، "ارمغان‌حجاز" ، "حقیقت و حیرت (مطالعهٔ بیدل در پرتو اندیشه‌های برگسون)" و "تجدید بنای اندیشه دینی در اسلام" از آثار اوست. مزارش در شهر لاهور پاکستان، بین مسجد بادشاهی و قلعه لاهور قرار دارد. 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ای آفتابِ روی ایوان پرستوهای‌خواب ِسوی ایوان گل از گل وا شده اردیبهشت است سلام ای عطرِ نابِ توی ایوان! 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
از تو نفسی جدا نخواهم شد چون یک دوم من تویی و الباقی عشق 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبم به جان نرسید و رسید جان به لبم تو مرحمت کن و با بوسه‌ای تمامم کن 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
یک روز به بام آمدی و رخت تکاندی این کوچه پر از رهگذر سر به هوا شد! 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تا کی گله از بود و نبودت بکنم ؟ تا کی گله از رفتن زودت بکنم ؟ اینبار اگر ببینمت میخواهم آرام نبوسمت، کبودت بکنم 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند که شخصی با عجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد. با توجه به این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه وضو را به جا می آورد، قبل از اینکه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود! به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد... ایشان پرسیدند: "چه کار می کردی؟" گفت: "هیچ!" فرمود: "تو هیچ کار نمی کردی!؟" گفت: "نه!" آقا فرمود: "مگر تو نماز نمی خواندی!؟" گفت: "نه!" آخوند فرمود: "من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی!" گفت: "نه آقا اشتباه دیدید!" سؤال کردند: "پس چه کار می کردی؟" گفت: "فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!" این جمله در مرحوم آخوند خیلی تأثیر گذاشت. تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود: "من یاغی نیستم..." خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم. نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست! فقط اومدیم بگیم که: خدایا ما یاغی نیستیم… بنده ایم…. اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده… لطفا همین جمله را از ما قبول کن... ‎𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
قصه‌ی روز و شبِ من، سخنی مختصر است روز در خوابِ خیالاتم و شب بیدارم... 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾