دلبࢪ . . !
زمستون ☽︎سࢪد و سوزناکہ☾︎
ولی ؛
تنہ من توی آغوشت
☽︎تابستونِ تابستونہ . . ☾︎☃️🫂❤️🔥
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
از نگاه روی تو، دل سیر میگردد مگر
آخر آدم با تو باشد، پیر میگردد مگر
با نگاهی قلب من را کردهای مالِ خودت
شهر با یک حملهای تسخیر میگردد مگر
لحظهی دیدارِ عکست نیز خشکم میزند
بی طناب، این دست و پا زنجیر میگردد مگر
عاشقم باشی نباشی، سرد باشی یا که گرم
حس عاشق لحظهای تغییر میگردد مگر
در میان حس من، هر واژه عاجز مانده است
آتش دل با سخن تعبیر میگردد مگر....!!!!
#محمدعلی_بهمنی
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
بگو که حضرت خالق خودش تو را ؛
وقتی که آفرید چه مدت نگاه کرد ؟!
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
اونجاکه آصفی هروی میگه :
شبی ز قدِ تو افتاد سایه بر دیوار...هنوز عاشقِ بیچاره رو به دیوار است ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
سيلابی از كوهستان جاری شده بود و از رودخانه میگذشت . مرد بی نوائی از آنجا عبور میكرد ، چيزی در آب شناور ديد و فكر كرد خيک يا پوستينی در آب شناور است
مرد لخت شد و خودش را به آب زد به اين اميدكه آنرا بگيرد و با فروشش چيزی برای خود بخرد
ولی آنچه سيلاب آورده بود نه پوستين بود و نه خيک روغن ، بلكه يک خرس زنده بود كه در سيلاب گرفتار شده بود
خرس دست و پا میزد تا دستش را به چيزی بند كند . همين كه مرد نزديک شد و دستش را دراز كرد كه پوستين را بگيرد ، خرس برای نجاتش به او چسبيد . مردم ديدند كه مرد نيز همراه سيل پيش میرود فرياد زدند : اگر نمیتوانی پوستين را بياوری ولش كن و برگرد.
مرد جواب داد : بابا ، من پوستين را ول كردم ، پوستين مرا ول نمیكند .
⚠️ اين مثل هنگامی استفاده میشود كه فردی به اميد سودی در كاری دخالت كند و در آن گرفتار شود . و اگر كسی به او نصيحت كند كه از خير اين كار بگذر برای دفاع از خود اين مثل را استفاده میكند .
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
کســوفِ ماه رخ دادهست یا بالابلایِ من
بهرویِ چهره پاشیدهست از ابریشمِ مویش؟
#حامد_عسکری
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══