eitaa logo
یک جرعه‌ شعر🖊️
336 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
936 ویدیو
9 فایل
📌اندڪۍ شعࢪ بخوان حالت اگࢪ بهتࢪ نشد دࢪ طبابت حڪم ابطال مࢪا صادࢪ بڪن... باشد که در محضر شما صاحبدلانِ سخن سنج، جمال زیبای شعر و ادب را به تماشا بنشینیم و از چشمه سارِ زلالِ آن، جرعه‌ای نیوش کنیم. در محفل ما، شعر سخن میگوید https://eitaa.com/MOUSAVIMOTLAG
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی بود كه ثروت زیادی داشت به طوری كه حد و حساب نداشت صاحب قصر مجلل غلام و كنیز بود. روزی از روزها با خدم و حشم به حمام رفت. هنگامی كه وارد خزینه حمام شد، غلام مخصوصش قلیان جواهر نشانی را برایش چاق كرد و هر مرتبه كه سر از آب بیرون می‌آورد قلیان را به دهان او می‌گذاشت چند پک می‌زد و دوباره زیر آب می‌رفت. یک مرتبه كه سرش را از آب ببرون آورد با خودش گفت:« آیا كسی از من بالاتر هست؟ آیا ثروت مرا كسی دارد؟» و به خودش مغرور شد. این فكر را كرد و به زیر آب رفت. همین‌كه سرش را از آب بیرون آورد، نه غلامی دید و نه قلیانی، صدا زد: « غلام ! ‎غلام » دید خبری نیست دلاكهای حمام به صدای او دویدند جلو. او فریاد زد: لباس‌های مرا بیاورید.» اما دید دلاكها، دلاكهای همیشه نیستند، تعجب كرد. خودش آمد لباس بپوشید دید یک دست لباس پاره و كهنه به جای لباس‌هایش گذاشته‌اند. صدا كرد:« پس لباس‌های من چه شده؟» استاد حمامی و دلاكها آمدند گفتند: « تو هر روز كه به حمام می‌آیی لباس كهنه‌های خودت را می‌گذاری و یک دست لباس تازه و نوی مشتری‌ها را می‌دزدی. حالا خوب گیرت آوردیم.» و او را گرفتند و كتک زدند و لباس پاره‌ها را به او دادند و از حمام بیرونش كردند. وقتی وارد كوچه شد، دید این شهر جای دیگری است؛ شهر خودش نیست.ناچار در شهر گردش كرد تا شب شد. گرسنه و خسته شده بود و جایی نداشت برود. مجبور شد شب را در تون حمامی (گلخند حمام و جایی که با روشن کردن هیزم آب حمام را گرم میکردند) بگذراند. وارد تون حمام شد. دید سفره نانی در آنجا هست. دانست كه سفره نان مال تونوان است. سفره را پیش كشید و مشغول خوردن شد. شب را همان جا بسر برد و نزدیكی‌های صبح تون حمام را آتش كرد با خودش گفت: «‌عجالتاً كه نان تونوان را خورده‌ام در عوض حمامش را گرم كنم.» تا این‌كه تونوان از راه رسید مرد گفت:« رفیق، نان تو را من خورده‌ام ولی عوضش تون را آتش كرده‌ام و حمام گرم است.» تونوان ازاو خوشش آمد و او را پیش خودش نگاه داشت چند روزی آنجا بود كه صاحب حمام دید عجب مرد زرنگی است و او را جامه دار حمام كرد. از آنجائی كه زرنگی و درستكاری به خرج داد، حمامی از او خوشش آمد و دخترش را به عقد او درآورد. بعد از چند سالی دختر حمامی صاحب دو فرزند شد و چیزی نگذشت كه حمامی مُرد و ثروت او به دخترش رسید. اما مرد هر شب كه به خانه می‌آمد افسرده میان فكر فرو می‌رفت و دست به زانو می‌نشست و با كسی حرف نمی‌زد. تا اینكه زنش یك شب از او پرسید: « تو را به خدا به چه فكر می‌كنی؟» آیا به پدر من یا به چیز دیگری؟» زن آنقدر او را قسم داد تا اینكه مرد قصه را از اول تا آخر برایش گفت. زن به او گفت: «‌آدم وقتی صاحب ثروت شد نباید به مالش مغرور شود. اما حالا كه این‌طور شده شب برو روی پشت بام پلاس سیاه به گردن بیندار و به درگاه خدای متعال توبه كن و از خدا بخواه تا دو مرتبه به خانه خودت برگردی. به شرطی كه اگر دعایت مستجاب شد در فكر من و این دو بچه هم باشی.» مرد قبول كرد و با دل شكسته و پردرد رفت بالای پشت بام، پلاس سیاه به گردن انداخت و دو ركعت نماز حاجت خواند و به درگاه خداوند نالید و توبه كرد و مشغول مناجات بود كه خوابش برد. یک وقت صدای اذان صبح به گوشش رسید سراسیمه بلند شد و نماز صبح را خواند و از زنش خداحافظی كرد و رفت كه در حمام را باز كند. وارد حمام شد و لباسش را عوض كرد و رفت توی خزینه كه زیر آب خزینه را بزند. وقتی سرش را از زیر آب بیرون آورد، غلام خودش را قلیان به دست بالای سرش دید. تا خواست بگوید «‌غلام چرا...؟ » غلام زودتر گفت: « آقا، این دفعه رفتی زیر آب طول كشید. چند دقیقه است كه منتظر شما هستم.» مرد بقیه مطلب را فهمید و شكر خدا را بجا آورد، از میان خزینه بیرون آمد، دید حمام اولی است. غلامان لباس‌هایش را حاضر كردند و لباسش را پوشید و به خانه رفت. زن به او گفت: « ‌امروز كمی دیرتر از حمام آمدی؟» مرد تعجب كرد و گفت: « چند سال است، كه من رفته‌ام. زن گرفته‌ام. دارای دو فرزند شده‌ام. تازه زنم می‌گوید امروز دیرتر آمدی.» فهمید قدرت خدای بزرگ است . بعد چند نفر از غلامان را فرستاد و نشانی آن شهر را هم به آنها داد. رفتند زن و فرزندانش را آوردند. دیگر تا عمر داشت ناشكری نكرد و به خودش مغرور نشد و ثروتش را در راه خدا خرج كرد. یاد_داشت: دهخدا در امثال و حكم این ابیات را مترادف مثل فوق آورده است: به حسنت مناز به یك تب بند است به مالت مناز که به یک شب بند است. بر مال و منال خویشتن غره مشو كان را به شبی برند و این را به تبی بس خون كسان كه چرخ بی باک بریخت بس گل كه برآمد از گل و پاک بریخت بــر حسـن و جـوانـی ای پسر غـره مشـو بس غنچه ناشكفته بــرخــاک بــرییخت.  ❉‌্᭄💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم ✋ صبحت بخیر آقای مهربانم تو همچو بوی محبت زپشت پنجره ها درون ذهن شقایق خطور خواهی کرد نگاه شوق وامیدم به آن دم صبحی است که خاک رابه قدومت چو طور خواهی کرد  ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لب مربا، چشم عسل، خامه بناگوش منی چیده ام با یاد تو صبحانه باور کن عزیز !  ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با صورتِ دیوار تفاوت نکند هیچ آن را که دلی باشد و دلدار نباشد  ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍂🍃༻🌹༺‌🍃🍂🍃 ﷽ گر كِشد خصم به زور، از كفِ من، دامنِ دوست چه كند با كِششِ دل، كه ميانِ من و اوست؟ ای‌ که سَر تا قدمت، جمله نکو می‌بینم این که با ما، به سَر جور و جفایی، نه نکوست... *محمدبن ‌یوسف‌اهلی‌شیرازی؛ متخلص به "اهلی" شاعر قرن نهم و دهم ه.ق. او در جوانی به هرات رفت. چندین سال در دربار "سلطان حسین بایقرا" به‌سر برد. وقتی "شاه اسماعیل صفوی" بر تخت پادشاهی نشست‌، به او پیوست و مثنوی "سِحر حلال" خود را به نام او ساخت. پس از مرگ شاه اسماعیل به شیراز برگشت و تا پایان عمر در شیراز بود. اهلی، از شاعران سبک عراقی و در سرودن انواع شعر استاد بود. در قصیده از "انوری" ، "ظهیرفاریابی" ، "خاقانی" ، "نظامی" ، "جامی" و در غزل از "سعدی" و "حافظ" پیروی می‌کرد. قصاید و ترکیب‌بندهای زیادی در مدح و رثای اهل بیت(ع) دارد و علت تخلص وی به "اهلی" را ارادتش به اهل بیت(ع) ذکر کرده‌اند. آثار اهلی شیرازی عبارتند از: "تحفة‌السلطان فی‌منقب‌النعمان" ، "ترجمه مواهب‌الشریعه" ، "دیوان اشعار" (بالغ بر پانزده هزار بیت شامل: قصیده، غزل، ترکیب‌بند، ترجیع‌بند، رباعی، قطعه و مسمط)، "رسالة‌فی‌المعمی" ، "رساله عروض و قافیه" ، "رساله‌معما" ، "رساله‌نغز" ، "زبدة‌الاخلاق" ، "ساقی‌نامه" ، "سحر حلال" (شامل هزار بیت که شاهکار ادبی اوست. این مثنوی حکایت عاشقانه‌ی دو دلداده به نام گُل و جم است که سرانجامی غم‌انگیز دارند)، "سرّالحقیه" ، "شمع و پروانه" ، "فوائد‌الفوائد" ، "قصایدمصنوعه" ، "مجمع‌البحرین" ، "مخزن‌المعانی". آرامگاه وی در جوار مزار حضرت حافظ در شیراز قرار دارد.  ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
ساعات ورزش.... - @mer30tv.mp3
5.76M
صبح 10 دی 📻 رادیـــو جرعــــ🌿ـــــه ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح بخیر زندگی💚 ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*بِخَنـٓــ^_^ـــــــد 💕بگـــذار مَعْنــ🍃ـۍ لَبـ‌ْخَـ:)ـنـد ✨ در 💌لُغَتــْ نآمـہ ها بِشـَـ🌱ــوَد •• ♥️تــ••* ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍عشق واسه من یعنی اسمت..... ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■ ‏اگر بگویی چقدر دوستم داری؟! می‌گویم: به اندازه‌یِ اَنار از بیرون، تنها " من" دیده می‌شوم در درونم، هزاران" تو " فرو می‌ریزد!♥️ ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحی که بوسه ام ندهی بی طلوع باد ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گرچه ز تو هر روزم صد فتنه دگر خیزد در عشق تو هر ساعت دل شیفته‌تر خیزد لعلت که شکر دارد حقا که یقینم من گر در همه خوزستان زین شیوه شکر خیزد عطار نیشابوری 🗓امروز ۱۰ دی ۱۴۰۳ 🗓 ۲۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶ 🗓 30 دسامبر 2024  ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیال خوش عاشقانه ی من🫂 ‌ ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
کافهٔ دنج نگاهت جای تصویر من است از تماشای خودم در چشم تو حظ می‌برم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا به بختِ بلنـــــدم که در کنار منی تو هم قرار منی هم تو بی‌قــــرار منی🌸 ‌ ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
می گویی دوستت دارم هوا بَرَم می دارد سبک می شوم می شوم پَر قو آن قدر بالا می روم که آسمان آغوش تُ می شود سرزمین عاشقانه هایم ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در راه عشق،مقصد عاشق وصال نیست! شیرینتر است از خود شیرین خیال او ❉্᭄͜͡💚𝄞 @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══