eitaa logo
یک لاقبای پابرهنه
213 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ محمود صادقی: مافیای خودرو، مافیای دارو، مافیای گوشت، مافیای آهن، مافیای کوفت، مافیای زهرمار... این چه نظام اقتصادی و سیاسی است که بستر این همه مافیا شده؟! 💠 جناب صادقی! وقتی کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیاردی و بدهی ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومانی را برای دولت رئیسی به ارث گذاشته، وقتی ، تمام ارز اختصاص یافته برای واردات کالاهای اساسی در طول سال را ظرف همان چهار پنج ماه اول سال (پایانی دولت دوازدهم) پیش خور کرده، وقتی ، باز پرداخت ماهانه حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان بدهی (سود اوراق) را که تا پایان چهار سال دولت رئیسی حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان میشود به دولت سیزدهم واگذارده، وقتی ، نقدینگی را از مرز ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان عبور داده و ۹ برابر کرده که همچنان به عنوان موتور تورم عمل کرده، پسمانده چنین مافیایی میشود ، ، ، ، مافیای کوفت و زهرمار اما این ملت عزم خود را جزم کرده است تا همراه با ، حلقوم نحسِ لفت و لیس کنندگان بیت المال را بفشارد و ریشه این مافیا را بخشکاند بحول الله و قوته 🌵🌵🌵
💠 پاسخ سعدی علیه الرحمه به و فرصت طلبی که هماهنگ با و جز نق زدن و زِر نشخوار کردن، ثمره ای برای این سرزمین نداشته و این ایام، بعد از ناکامیهای مکرر غرب در توطئه و دسیسه چینی برای ، هر روز به بهانه‌ای از سوراخهای خود بیرون خزیده اند تیغ طعن و نیشخند بر و کشیده اند: «پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام، دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمی‌گرفت و عیش ملک از او منغص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکان کشتی آویخت. چون بر آمد به گوشه‌ای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد. پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن نچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی‌دانست. همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.» 📚📚📚
💠 جناب مهاجری! اولاً حمله به سفارت عربستان، کار نظام نبود تا پاسخگوی این دروغ و اتهام شما باشد همچنانکه قطع رابطه از جانب عربستان بود نه ایران! ثانیاً: برجامی که دولت روحانی، ، هشت سال کشور را معطل آن نگه داشته بود و ثمره اش بقول جناب سیف (رئیس بانک مرکزی تان) بود و حتی غلامان حلقه بگوش اروپاییِ کدخدایتان از انداختن سکه بدل در کلاه پشمینه اش دریغ کردند ارزانی خودتان! تاکنون کارها را بدون برجام و FATF و قهقهه با سران تروریست اروپایی و ... پیش برده و با همراهی مردم، گره های کوری را که هم مسلکان شما بر معیشت خلق الله زده بودند گشوده است بحول الله و قوته. ثالثاً: چه جور آب و صابون بیاریم روتون رو بشوریم؟ 😂😂😂
هدایت شده از یک لاقبای پابرهنه
💠 پاسخ سعدی علیه الرحمه به و فرصت طلبی که هماهنگ با و جز نق زدن و زِر نشخوار کردن، ثمره ای برای این سرزمین نداشته و این ایام، بعد از ناکامیهای مکرر غرب در توطئه و دسیسه چینی برای ، هر روز به بهانه‌ای از سوراخهای خود بیرون خزیده اند تیغ طعن و نیشخند بر و کشیده اند: «پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام، دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمی‌گرفت و عیش ملک از او منغص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکان کشتی آویخت. چون بر آمد به گوشه‌ای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد. پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن نچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی‌دانست. همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.» 📚📚📚
👈 نیویورک تایمز: مطالعه نشان می دهد که امواج گرمای تابستان سال گذشته 61000 نفر را در اروپا تلف کرده است. 👈 واشنگتن پست: مطالعه نشان می دهد قطع برق فونیکس (مرکز ایالت آریزونا آمریکا) در میان موج گرما احتمالاً می تواند هزاران نفر را بکشد. اگر برق شهر برای تهویه مطبوع قطع شود، تقریباً نیمی از شهر ممکن است روانه اورژانس شوند. 💠 اعتراف اکبر منتجبی سردبیر روزنامه اصلاح‌طلب سازندگی به زحمات 📚📚📚
هدایت شده از یک لاقبای پابرهنه
💠 پاسخ سعدی علیه الرحمه به و فرصت طلبی که هماهنگ با و جز نق زدن و زِر نشخوار کردن، ثمره ای برای این سرزمین نداشته و این ایام، بعد از ناکامیهای مکرر غرب در توطئه و دسیسه چینی برای ، هر روز به بهانه‌ای از سوراخهای خود بیرون خزیده اند تیغ طعن و نیشخند بر و کشیده اند: «پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام، دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمی‌گرفت و عیش ملک از او منغص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکان کشتی آویخت. چون بر آمد به گوشه‌ای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد. پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن نچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی‌دانست. همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.» 📚📚📚