هدایت شده از تبادلات سرداردلها تایم«ظهر»♡فرد♡
♨️#رمان_عاشقانه_جنجالی
یہ پالتو رو دوش افشین انداخت،گونشو #بوسید و گفت:"سرما نخوری!"
جلوی چشمامو #خون گرفتہ بود!
دختره نگاهم کرد و رو بہ افشین گفت:"این کیہ؟!"
عصبی گفت:"آشناس...تو برو من میام!"
در حالیکہ اشک میریختم گفتم:"آشناس؟! آها لابد نمیدونن #زن داری که اینطور قربون صَدَقَت میرن؟!
خیلی نامردی کہ اینطور فاحش بهم #خیانت میکنی...
رحم بہ قلبم نمیکنی!!؟
من هنوز فقط ۱۹ سالمہ میفهمی یعنی چی؟!"
🔴https://eitaa.com/joinchat/3755081893Ccc128d9b7a
‼️هنوز خیلی از انتشارش نگذشته بدو بخون عقب نمونی😍❤️