eitaa logo
𖹭 یُوس‍‌‌ـفِ زَهْـــــرا 𖹭
327 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
✤امام شناسی ✤دشمن شناسی ✤سخنرانی های اساتید معتبر ✤روایات و پیشگویی های ائمه و عالمان دینی انتقاد، پیشنهاد، تبلیغات، همکاری 👇🏻 @srbzjngnrm
مشاهده در ایتا
دانلود
▪شهــادت 🕯امام کاروان اسرای کربلا ▪️نگین آرامش قلب اهل حرم 🕯یعقوب دشت کربلا ▪️پسرحضرت ارباب 🕯بزرگ مرد مناجات و دعا ▪️حضرت (ع) 🕯بر امام زمان(عج) و همه عاشقانش تسلیت باد🏴 شادی روح حضرت صلوات 🖤 (ع) ┈┈••✾•🍃🖤🍃•✾••┈┈     @yoosofezahra_1180
🔴گذر پوست به دباغخانه می‌افتد🔴 ✅"هشام بن اسماعیل" والی اُمویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم مخصوصاً امام سجاد علیه‌السلام می‌رساند. سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلم‌های فراوان او، دستور دادند تا هشام را در وسط شهر ببندند تا دیگران هر طور می‌خواهند از او انتقام بگیرند. مردم نیز یکی یکی می‌آمدند و انتقام می‌گرفتند. هشام می گفت: "بیش از همه از علی‌بن‌حسین وحشت دارم زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علی‌بن‌ابیطالب می‌کردم،انتقامش سخت خواهد بود." روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهان فرمودند: "مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن خود انتقام بگیریم." هنگامی که امام سجاد به طرف هشام‌بن‌اسماعیل می‌رفتند، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند، سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند: "اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم." هشام فریاد زد : {اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ} {خداوند می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد.} بعد از این رفتار امام سجاد، مردم مدینه نیز انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند. 📚تاریخ طبری ، جلد ۶ ، صفحه ۵۲۶ 📚شرح الاخبار، جلد ۳ ، صفحه ۲۶۰ (علیه‌السلام) ‌╭━━━⊰◇⊱━━━╮ @yoosofezahra_1180 ╰━━━⊰◇⊱━━━╯