eitaa logo
دختران شادمانه
113 دنبال‌کننده
426 عکس
347 ویدیو
6 فایل
🟣بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🟣 💜دختران مبارک و دوست داشتنی‌اند💜 به دنیای دخترانه خوش آمدید ...🥰 استان قم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿میگن اون دنیا انقدر خدا بخاطر نداشته هات تو دنیا بهت میده که آرزو میکنی ای کاش خدا هیچی بهت نمیداد...😳 پس باید برای نداشته هات خیلی شکر کنی...🤲🏻 لذت های این دنیا در برابر لذت های اون دنیا چیزی نیست...👌🏻 🍁همه غصه ها برای اینه که یقین نداریم خدا میخواد بهمون بی نهایت بده‌. اگه در این دنیا چیزی در تو از دست رفت ولی غصه نخوردی یعنی باور داری خدا میخواد بهت بی نهایت بده.😊❤️ 👤استاد عظیمی دوست خوبم ؛ پس دیگه غصه ی نداشته هاتو نخور قبول ⁉️ 🌙شبتون در پناه 💦وضو قبل از خواب یادت نره ؛ که تا صبح برات عبادت نوشته بشه ┅✧❁☔️☀️☔️❁✧┅ @shokofehhaybehshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان و همراهان عزیز سلاااااااااااااااااام وقتتون بخیرو طلایی 🌟 خداقوت به همکلاسیهای درسخونم 😉 الهی حال دلتون شاد و آفتابی 😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان خوبم یه چیز بگم ؟ بنظرم بهترین، باوفاترین، صمیمی‌ترین، با ادبتربن، باسواد ترین، بامحبت ترین، دلسوزترین ووووووو شی ای که میتونه دوست ما باشه و توی تنهاییهامون مارو از بی حوصله گی دربیاره همین جناب هست 📖😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دختران شادمانه
چه خبر از کتاب خون ها ....⁉️
دوستان این جمله رو خوندید؟؟؟↖️ الحق و‌الانصاف که درست گفته 👌👌👌👌 اگه کل مخترعین دنیارو کنار هم جمع کنیم اونایی که به اختراع و اکتشاف بزرگی دست پیدا کردن، همه شون هر علمی که داشتن از توی کتابها یاد گرفتن👌 دانشمندان، مخترعان، پزشکان، مهندسان، معلمان همه و همه به هرجایی رسیدن با خوندن کتاب بوده ☺️ پس نتیجه می‌گیریم بزرگترین اختراع بشر که مادر تمام اختراعات دنیاست جناب هستن ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان اینجا👆🏻👆🏻👆🏻 علم و‌دانش و سواد رو به یک گوهر💎 تشبیه کردیم و تاریخ رو به یک صدف🐚 بچه‌ها دیدید مروارید در صدف جای گرفته؟ کتاب هم همین‌شکلیه، یعنی قلب تاریخ هست ♥️ تاریخ بدون کتاب و بدون گذشته معنایی پیدا نمی کنه 🙃 کتاب، پیکر بی جان تاریخ رو زنده کرده و‌اونو به جریان در میاره کتاب تپش قلب و بازدم نفسهای تاریخ زندگی انسانهاست 😊 کتابخون که باشی میفهمی من چی میگم 😌 ┅✧❁☀️❁✧┅ @youngster ┅✧❁☀️❁✧┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این جمله روباهم بخونیم👇👇👇👇 هرچه میخوندم جلوی پنجره میچیدم، اتاقم تاریک می‌شد اما فکرم روشن 👌 بله کلامش زیباست چون در کنار کتابهای درسی، خوندن کتابهای علمی و مذهبی و اجتماعی، داستانی ووووووو انسان رو از جهل و‌تاریکی و نادانی دور میکنه .... کتاب با جملات و کلماتش به ما یاد میده چگونه راه رو از چاه تشخیص بدیم ! چگونه حرف بزنیم ! چگونه ارتباط برقرار کنیم ! چگونه محبت کنیم ! چگونه یاد بدیم! چگونه روشنی بخش باشیم! و خلاصه مطلب اینکه کتاب به ما زندگی کردن رو یاد میده 👌😍 هرگز از خوندن کتاب غافل نباشید😊 ┅✧❁☀️❁✧┅ @youngster ┅✧❁☀️❁✧┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دخترای گل 😍 بیایید یه سوال دارم ازتون 🤗 به نظر شما چیزی داریم از خود گناه بدتر باشه ⁉️😱 ┅✧❁☀️❁✧┅ @youngster ┅✧❁☀️❁✧┅
دختران شادمانه
دخترای گل 😍 بیایید یه سوال دارم ازتون 🤗 به نظر شما چیزی داریم از خود گناه بدتر باشه ⁉️😱 ┅✧❁☀️❁✧┅
⁉️ مگه چیزی داریم از خود گناه بدتر باشه؟!😳 بله داریم! 😱 🔻اونم چهار تا چیز! 🔆 پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود چهار چیز از خود گناه بدتره ▫️گناه کنی، بگی چیز کمی بود ▫️گناه کنی، بهش افتخار کنی ▫️گناه کنی، خوشحالم باشی ▫️گناه کنی، ول نکنی و تکرارشم بکنی 📚آدرس روایتم اگر خواستید اینجاس: مستدرک الوسائل، ج‏ ۱۱، ص ۳۴۸-۳۴۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها گریه کن 27.mp3
8.31M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 📝 کتاب تنها گریه کن نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان است که در انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا ابا صالح المهدی عج *❪ بِسمِ‌اللّٰھِ‌الرَّحمٰنِ‌الرَّحیم•'‌ ❫* السلام علیک یا صاحب الزمان ✋🏻💚 به این جهان مه آلود غم گرفته بیا تو نیستی وجهان را ستم گرفته بیا چه روزگار غریبی چه عقده تلخی عزیز فاطمه(مهدی)دلم گرفته بیا عجل‌الله‌فرجه ┅✧❁☀️❁✧┅ @youngster ┅✧❁☀️❁✧┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘📕📙📗📙📙📕📗📘📗؛ 📍 چگونه هنگام مطالعه دچارخواب آلودگی نشویم؟🤔 🔹درمکان خیلی گرم🔥 درس نخوانید، دمای اتاق حداکثر ۲۴ یا ۲۵درجه سانتیگراد باشد. 🔹صاف و درست بنشینید، در هنگام مطالعه دراز نکشید و در یک وضعیت ثابت نمانید، بهترین روش نشستن روی صندلی پشت میز است. 🔹از پراکنده خوانی📓 اجتناب کنید، برای مطالعه خود برنامه داشته باشید.📋 🔹آب بنوشید🍶، هنگامی که بلند میشوید و برای آب خوردن حرکت میکنید باعث از بین رفتن خواب آلودگی میشود، دربین ساعت مطالعه مفید هر یک ساعت و نیم یا دو ساعت یکبار استراحتی پانزده دقیقه ای داشته باشید. 🔹درشب خواب کافی داشته باشیم، حداقل ۶ تا ۸ ساعت.🛏 🔹گاهی اوقات باصدای بلند درس بخوانید.😎 🔹در خوردن زیاده روی نکنید،🥙 مصرف میوه و سبزیجات را افزایش دهید، بلافاصله بعد از غذا خوردن درس نخوانید. 🔹بلافاصله بعد از بیداری مطالعه نکنید.😴 🔹در نور کافی درس بخوانید.💡 🔹قبل از خواب به هیچ عنوان تلویزیون مشاهده نکنید.📺 ┅✧❁☀️❁✧┅ @youngster ┅✧❁☀️❁✧┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم "قصه ی یک انگشتر" تقدیم به روح بلندِ آرمان عزیز... طاقت بیاور، الان تمام می‌شود. الان پیدایت می‌کنند و می‌رویم بیمارستان. چشم بهم بزنی، حالت خوب شده و از روی تخت بلند می‌شوی. من را برمی‌داری، خون‌های خشکیده روی رکاب و نگینم را می‌شویی و می‌بری تعمیر. زود تعمیر می‌شوم و دوباره روی دستت می‌نشینم. بعد دوباره با هم می‌ایستیم به نماز، و من دوباره می‌شوم هم‌راز دعاهای قنوتت. دوباره با هم می‌رویم اردوی جهادی و خاک و گل می‌نشیند روی نگینم؛ و تو موقع وضو، گل و خاکم را پاک می‌کنی. دوباره با هم... من هم شکسته‌ام؛ ولی نه به اندازه تو. شاید باور نکنی ولی خیلی خوشحالم که شبیهت شده‌ام. خوشحالم که تا رمق داشتم، کنارت ایستادم. خوشحالم که قبل از این که سرِ تو بشکند زیر ضربه‌های بی‌رحمِ آجر، من شکستم. آن لحظه که دستانت را سپرِ سرت کردی تا آجرها و سنگ‌هاشان سرت را نشکافد، من حس کلاهخودِ آهنین داشتم. اصلا حس کردم برای آن لحظه آفریده شده‌ام، تا خطر را از تو دفع کنم. ببخش مرا آرمان عزیز... من همه تلاشم را کردم، ولی خیلی محکم زد آن نامرد. انگار تمام خشم و کینه‌اش را ریخته بود در دستش و منتقل کرده بود به آجر. ضربه‌اش پخش شد در تمام ذراتم. تاب نیاوردم. بریدم. شکستم. نزدیک بود تمام وجودم متلاشی شود. خدا می‌داند که اگر آن ضربه بجای تن فلزی من، به جمجمه تو می‌خورد، چطور خردش می‌کرد. و بعد، ضربه از من گذشت و رسید به انگشتان و سر تو. طوری شکسته بودم که نزدیک بود از دور انگشتت رها شوم؛ به سختی خودم را نگه داشتم. محکم دور انگشتت را گرفتم. چه شب ترسناکی بود آرمان! چندنفر بودند؟ فکر کنم بیست نفر. همه انگار مست بودند؛ دهان‌ها کف‌آلود، چشم‌ها سرخ. مثل یک گله گرگ گرسنه در کوهستان برفی، که شکاری زخمی را محاصره کرده، حلقه زده بودند دور تویی که دیگر اگر می‌خواستی هم رمق نداشتی که مقابلشان بایستی. و تو، آرام بودی. انگارنه‌انگار که در چند قدمی مرگ ایستاده‌ای. من تو را خوب می‌شناسم آرمان. یکی از رگ‌های دستت دقیقا از زیر رکاب من رد می‌شود، و من از نبضت می‌توانم بفهمم هیجان‌زده‌ای یا آرام، خوشحالی یا غمگین. آن لحظه منتظر بودم نبضت تند بزند. منتظر بودم بترسی. نترسیدی. نبضت هیچ تغییری نکرده بود. هرچه زدند، هرچه تهدید کردند، هرچه ناسزا گفتند... نبض تو همان بود که بود. آرام. تو درس دین خوانده بودی خودت؛ می‌دانستی تقیه برای حفظ جان اشکال ندارد. منتظر بودم بعد از آن‌همه درد، بالاخره زبان به توهین باز کنی. نگرانت بودم. اگر به ولیّ خدا توهین می‌کردی، روحت سیاه می‌شد و اگر سکوت می‌کردی، جسمت بیش از این در هم می‌شکست. شما انسان‌ها به اختیار مبتلایید؛ و من تازه امشب فهمیدم چه بلای عظیمی ست اختیار و انتخاب. داشتی دست و پا می‌زدی، نه در خون که در انتخاب میان زنده ماندن و زندگی کردن. تو از معدود کسانی بودی که ثابت کردی تفاوت این دو را می‌فهمی. مردانه زندگی کردن را بر نامردانه زنده ماندن ترجیح دادی؛ حتی به قیمت به شماره افتادن نفس‌هایت زیر ضربه‌های بی‌امانشان، به قیمت چاک‌چاک شدن تنت با حملات چاقویشان، به قیمت شکافتن جمجمه‌ات، به قیمت جان شیرینت... طاقت بیاور آرمان. چرا دستت از من هم سردتر شده؟ نبضت... چرا فاصله میان ضربه‌های نبضت، انقدر طولانی شده؟ چرا تکان خوردن رگت را به سختی از زیر رکابم حس می‌کنم؟ نه... حتما بخاطر این حرکتش را درست نمی‌فهمم که انگشتت ورم کرده. انگار بین هربار دم و بازدمت، یک قرن فاصله افتاده و من جان به لب می‌شوم تا هوایی که به ریه کشیده‌ای را بازگردانی. خواهش می‌کنم کمی بیشتر طاقت بیاور. دیگر تمام شد، امتحانت را خوب گذراندی. حالا باید با افتخار، سرت را بالا بگیری و زندگی کنی. حالا بچه‌ها و نوه‌ها و نوادگانت می‌توانند افتخار کنند به تو و انتخابت، به شجاعتت. ببین... رسیدند. پیدایت کردند. الان می‌رویم بیمارستان. چقدر خوب است که من همراهت ماندم. صورت تو درهم ریخته‌تر از آن است که دوستانت بشناسندت. اشکال ندارد. من خودم، با رکابِ خون‌رنگم، با خونی که میان نقشِ «رفع الله رایت العباس» خشکیده، فریاد می‌زنم که: خودش است... این آرمان عزیز شماست... به قلم: خانم فاطمه شکیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها گریه کن 28.mp3
8.15M
📚 🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 📝 کتاب تنها گریه کن نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان است که در انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از اعضای خوبمان مراسم یادبودبرای شهیدان آرمان علی وردی و عجمیان منتظر کارهای زیبا و موثر شما عزیزان هستیم . در میدان جنگیم ؛ همه باید تلاش کنیم برای حفظ دین و میهن‌مان 🔅اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🔅 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ درسایه‌سار‌قرآن‌وعترت @darsayehsarahlebeyt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدای مهربانم💕 برای همه لطف ها و مهربانی های بی دریغ که هیچگاه منت نگذاشته و به رخم نکشیدی از امروز، تلاش می‌کنم خوبی‌هایت را با عبادت و بندگی و محبت و مهربانی و خوبی به بندگان و همه خلایق تو پاسخ دهم تا جایی که در زیر برگ امتحان من «فرشته»های آسمان بنویسند: «۲۰» فتبارک الله احسن الخالقین لحظه به لحظه به یادتون هستم. ┅✧❁☀️❁✧┅ @youngster ┅✧❁☀️❁✧┅