بعد صداى مادر را شنيدم : عزيزم، حالت خوب است؟
بىاختيار گريهام گرفت، گفتم : مادر خوبى؟
گفت : آره عزيزم، الحمدلله.
مادرم در حالى كه صدايش مىلرزيد گفت : عزيزم، ديشب كجا بودى؟
بعد گريه افتاد و ادامه داد، راست بگو ديشب كجا بودى؟
اشكم را پاك كردم و گفتم : خدمت آقا.
و ديگر گريه امانمان نداد نه من را و نه مادر را... .
🌼یــــوســــف زهـــــرا(س)🌼:
#قسمت_آخر
#مینمال_مهدوی
برا چى؟
اينكه آن حضرت گردن ما حق داره نه تنها ما، كه گردن همه هستى حق داره.
اين وظايفى كه مىگى چيه؟
يكدفعه متوجه شدم بعضى از كسانى كه كنار ما مشغول خواندن دعايند، به ما نگاه مىكنند. گويا به گفت و گوى ما در آن موقعيت اعتراض داشتند. كمى خود را به جوان نزديك كردم و آهستهتر گفتم : بفرماييد.
گفت : خوب معلومه ما خيلى وظيفه نسبت به امام زمان داريم. اولين و اصلىترين وظيفه ما معرفت و شناخت امام زمانه. من با شنيدن اين جمله احساس خجالت كردم و سرم را زير انداختم. نشناختن امام زمان براى
كسى كه خودش را شيعه و پيرو او مىداند، راستى خجالت آور است. به خودم گفتم :اى بىمعرفت!
وظيفه دوم اينكه انتظار فرج و ظهور حضرت رو داشته باشه. در واقع اگه كسى خوب آن حضرت رو بشناسه، به هيچكس دل نمىبنده و هميشه منتظرش مىمونه. ديگه اينكه از دورىاش غمگين و ناراحته. وظيفه ديگه اينه كه براى سلامتىاش دعا كنه. البتّه صدقه براى سلامتى حضرت، آثار عجيبى داره كه من تجربه كردام.
يكدفعه به ياد مادرم افتادم در حالى كه اشك در چشمانم حلقه زده بود، با خود گفتم : ممكنه امام زمان به من كه دفعه اوّلمه اينجا اومدم توجّه كنه؟
جوان رو به من كرد، تغيير حالم را فهيمد و گفت : طورى شده؟
گفتم : نه.
گفت : ما حالا با هم دوستيم. اگر چيزى هس بگو، شايد كارى ازم بر بياد.
گفتم : چيزى نيست.
وقتى اصرار كرد، ناگزير داستان مريضى مادرم را شرح دادم. او براى سلامتى مادرم دعا كرد و گفت : وظيفه ديگر ما در برابر امام زمان اينه كه به او احترام بگذاريم و مثلاً هر وقت اسمشو شنيديم، به احترامش از جا بلندبشيم.
البتّه وظايف زياده؛ ولى دو تاى ديگه بيشتر يادم نمىآد. يكى اينكه آدم آماده حضور در محضراش بشه؛ يعنى خود سازى كنه و ديگه اينكه بعد از خود سازى به اصلاح جامعه بپردازه. در غير اين صورت اگه بگه منتظرم، دروغ مىگه.
بعد من درباره مسجد و اعمالش پرسيدم. او با حوصله جواب داد. در پايان گفت : اگه نحوه خواندن نماز تحيت مسجد و نماز امام زمان)ع( رو فراموش كردى، درست روبه روت رو تابلويى كه مىبينى نوشته شده.
احساس عجيبى داشتم. پرسيدم اهل همين شهريد؟
نه، براى تحصيل اينجام.
آدرس خوابگاه و شماره تلفنش را به من داد و من نيز كه علاقه شديد به او پيدا كرده بودم، شماره تلفن و نشانىام را به او دادم. با هم خدا حافظى كرديم و من به طرف يكى ازتابلوهايى كه اعمال مسجد بر آن نوشته شده بود، حركت كردم.
پس از خواندن دو ركعت نماز تحيت مسجد، به خواندن نماز امام زمان پرداختم. نورانيتى عجيب در خود احساس كردم. چنان انديشيدم كه مادرم مواظب من است و راضىتر از هميشه مرا زير نظر دارد. بعد از پايان نماز گفتم : امام زمان، اولين باريه كه اينجا مىآم؛ ولى خودم نيامدم.
تا كه از جانب معشوق نباشد كششى
كوشش عاشق بىچاره به جايى نرسد
امشب از شما جز شفاى مادرم چيزى نمىخوام آخه اون همه چيز منه.
اندكى بعد با صداى قرائت قرآن متوجه شدم نزديك اذان صبح است. صفهاى نماز تشكيل شد. من نماز را به جماعت خواندم و خودم را سر قرار رساندم. بارش برف تمام شده بود؛ ولى سوز شديدى مىآمد. چشمم به صندوق صدقات افتاد. دستم را كه از سرما باز نمىشد، داخل جيب بردم و مبلغى را بيرون آوردم. خواستم به نيت سلامتى مادرم بيندازم، يكدفعه به ياد صحبتهاى جوان افتادم و گفتم اين به نيت سلامتى امام زمان .بعد مبلغى ديگر بيرون آوردم و به نيت سلامتى مادرم به صندوق انداختم. در اين لحظه، صداى دوستانم مرا به خود آورد. يكى از آنها كه دستهايش را به هم مىماليد و گرم مىكرد، گفت : بنازم، از كى تا حالا ما غريبه شديم. سرم را زير انداختم، فكر مادرم رهايم نمىكرد.
از در مسجد خارج نشده بوديم كه رفقاى ما تعدادى از دوستانشان را ديدند. معلوم شد آنها با هيأت آمدهاند. پرسيديم جا داريد ما را هم ببرين.
گفتند : جا كه هيچ، جون بخوايد. اتفاقاً ديشب بعضيا به خاطر برف جازدن و جا خالى زياد داريم.
سوار ماشين شديم. همهاش در فكر حرفهاى آن جوان بودم. احساس سبكى عجيبى مىكردم. تقريباً تمام راه را در خواب بودم. مثل اينكه چند لحظه نگذشته بود كه دوستان بيدارم كردند و گفتند رسيديم. هنوز داخل خوابگاه نشده بودم كه صداى بلندگوى سالن مرا فراخواند. تمام وجودم لرزيد. مادرم! يا امام زمان، اين موقع صبح...! به سرعت خودم را به تلفن رساندم. خواهرم بود. قلبم چون گنجشكى اسير مىتپيد. خواهرم با خوشحالى گفت : الو، محسن خودتى؟
آره، چى شده؟ مادر چطوره؟ اين موقع صبح؟
ترسيدم راه بيفتى بياى. مىخواستم بگم سحر بعد از نماز صبح حال مادر به كلى تغيير كرد. الان كنار منه مىخواى بااو حرف بزنى؟ - آره، آره، گوشى رو بهش بده.
❤️#دعای_فرج❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
به نیت فرج مولای غریبمان بخونیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مناجات_ترکے_ماه_رمضان🌙
ـــــــــــــــــ
بــارالهـا بنــدهٔ عصیــانگرم
جرمیمی عفو ائتمسون من نیلرم؟
آدووه، قرآنووه قربان اولوم
سفرهٔ احسانووه قربان اولوم
گلمیشم تا منده مهمانون اولام
ریزه خوار خوان احسانون اولام
گوزلریم یاشی دونوب یارب سئله
قورخورام اوتدان الهی، رحم ائله
فکر آتش گرچه زار ایلور منی...
بخششون امّیدوار ایلور منی
روحیمی عصیان قرالدیب تار ائدوب
نفس امّاره منی بیمار ائدوب
اللریم بوشدور گناهیم چوخدی چوخ
نامهٔ اعمالیمین تعریفی یوخ !!!
خالقا، چوخ روسیاهم، نیلیوم؟
بینوا و بیپناهم، نیلیوم؟
ایلورم توبه گناهیم عفو ائله
هرخطا و اشتباهیم عفو ائله
ناامید ائتمه آماندور بندهوی
بندهٔ نالایق و شرمندهوی
غرق آهم، بیقرارم، رحم ائله
محضرونده اشکبارم رحم ائله
گلمیشم درگاهووه پاک اولماقا
لایق معـراج افلاک اولماقا
(فیضیَم) عبد گنهکار و ذلیل
من ذلیلم سن ولے، ربِّ جلیل
#رحیم_فیضی_اردبیلی
#سلام_امام_زمانم
▫️مولای من!
رمضان آمد و افطار و سحر، پی در پی
با دُعایِ فرجَت روزه گشودن تا کی؟!
کی شود یک سحر آقا تو شوی مهمانم؟
منتظر تا دَمِ مرگم زِ وفا می مانم...
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج #صلوات
🌤أللَّھم عجل لولیڪ ألفرج🌤
🔴 دعای شب بیستم ماه مبارک رمضان
🌕 در کتاب اقبال الاعمال سید بن طاووس سه دعا برای شب بیستم ماه مبارک رمضان آمده است:
1⃣ دعای اول :
اللّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لا إِلهَ لِی غَیْرُکَ اُوَحِّدُهُ، وَلا رَبَّ لِی سِواکَ أَعْبُدُهُ، أَنْتَ الْواحِدُ الاْءَحَدُ الصَّمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، وَکَیْفَ یَکُونُ کُفْوٌ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لِلْخالِقِ وَمِنَ الْمَرْزُوقِینَ لِلرّازِقِ، وَمَنْ لا یَسْتَطِیعُونَ لاِءَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَلا یَمْلِکُونَ مَوْتاً وَ لا حَیاهً وَ لا نُشُوراً، هُوَ مالِکُ ذلِکَ کُلِّهِ بِعَطِیَّتِهِ وَتَحْرِیمِهِ، وَیَبْتَلِی بِهِ وَیُعافِی مِنْهُ، لا یُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُونَ.إِلهِی وَسَیِّدِی ما أَغَبَّ شَهْرَ الصِّیامِ إِلی جانِبِ الْفَناءِ وَأَنْتَ الْباقِی، وَأَذِنَ بِالاْءنْقِضاءِ وَأَنْتَ الدّائِمُ، وَهُوَ الَّذِی عَظَّمْتَ حَقَّهُ فَعَظُمَ، وَکَرَّمْتَهُ فَکَرُمَ، وَإِنَّ لِی فِیهِ الزَّلاَّتِ کَثِیرَهً وَالْهَفَواتِ عَظِیمَهً، إِنْ قاصَصْتَنِی بِها کانَ شَهْرَ شَقاوَتِی، وَإِنْ سَمِحْتَ لِی بِها کانَ شَهْرَ سَعادَتِی، اللّهُمَّ وَکَما أَسْعَدْتَنِی بِالإِقْرارِ بِرُبُوبِیَّتِکَ مُبْدِئاً، فَأَسْعِدْنِی بِرَحْمَتِکَ وَرَأْفَتِکَ وَتَمْحِیصِکَ وَسَماحَتِکَ مُعِیداً، فَإِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَسَلَّمَ کَثِیراً.
2⃣ دعای دوم:
اللّهُمَّ کَلَّفْتَنِی مِنْ نَفْسِی ما أَنْتَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی، وَقُدْرَتُکَ أَعْلی مِنْ قُدْرَتِی، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَعْطِنِی مِنْ نَفْسِی ما یُرْضِیکَ عَنِّی وَخُذْ لِنَفْسِکَ رِضاها مِنْ نَفْسِی.إِلهِی لا طاقَهَ لِی بِالْجُهْدِ، وَلا صَبْرَ لِی عَلَی الْبَلاءِ، وَلا قُوَّهَ لِی عَلَی الْفَقْرِ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَحْظُرْ عَلَیَّ رِزْقَکَ فِی هذا الشَّهْرِ الْمُبارَکِ، وَلا تُلْجِئْنِی إِلی خَلْقِکَ، بَلْ تَفَرَّدْ یا سَیِّدِی بِحاجَتِی، وَتَوَلَّ کِفایَتِی، وَانْظُرْ فِی أُمُورِی، فَإِنَّکَ إِنْ وَکَلْتَنِی إِلی خَلْقِکَ تَجَهَّمُونِی، وَإِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلی أَهْلِی حَرَمُونِی وَمَقَّتُونِی، وَإِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلاً نَکِداً، وَمَنُّوا عَلَیَّ کَثِیراً، وَذَمُّوا طَوِیلاً، فَبِفَضْلِکَ یا سَیِّدِی فَأَغْنِنِی، وَبِعَطِیَّتِکَ فَانْعَشْنِی، وَبِسَعَتِکَ فَابْسُطْ یَدِی، وَبِما عِنْدَکَ فَاکْفِنِی، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
3⃣ دعای سوم:
اَسْتَغْفِرُ اللّه َ مِمّا مَضی مِنْ ذُنُوبی، وَما نَسیتُها وَهِیَ مُثْبَتَهٌ عَلَیَّ یُحْصیهَا الْکِرامُ الْکاتِبُونَ یَعْلَمُونَ ما اَفْعَلُ، وَاَسْتَغْفِرُ اللّه َ مِنْ مُوبِقاتِ الذُّنُوبِ، وَاَسْتَغْفِرُهُ مِنْ مُفْظِعاتِ الذُّنُوبِ، وَاَسْتَغْفِرُ اللّه َ مِمّا فَرَضَ عَلَیَّ فَتَوانَیْتُ، وَاَسْتَغْفِرُهُ مِنْ نِسْیانِ الشَّیْءِ الَّذی باعَدَنی مِنْ رَبّی وَاَسْتَغْفِرُهُ مِنَ الزَّلاّتِ والضَّلالات وَمِمّا کَسَبَتْ یَدایَ وَأُؤْمِنُ بِه، وَاَتَوَکَّلُ عَلَیْهِ کَثیرا، وَاَسْتَغْفِرُ اللّه (هفت بار گفته شود)فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِه، وَاعْفُ عَنّی، وَاغْفِرْ لی ما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبی، وَاسْتَجِبْ یا سَیِّدی دُعائی، فَاِنَّکَ اَنْتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ.
#امام_زمان
#رمضان_مهدوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر روز یک آیه راجع به امام عصر(عج)
🔵 جزء بیستم
🌕 اضطرار حضرت مهدی ارواحنافداه
#آیات_مهدوی
#رمضان_مهدوی
4_5882221895310380824.mp3
1.92M
🔸افتتاح عاشقی
برداشتی ادبی از فرازهای پایانی دعای شریف افتتاح
قسمت بیستم
#دعای_افتتاح
#افتتاح_عاشقی
Nan o namak 5.mp3
10.6M
🟣 نان و نمک
🎧استاد هَزار #تذکر
🔸 قسمت پنجم: نمودار رشد
4_5958564157312732188.mp3
6.48M
☀️در پی نشانههای آفتاب
جزء دهم
🎧استاد دولتی
#آیات_مهدوی
#نشانههای_آفتاب
🔴اعمال شب بیست ویکم ماه رمضان
🔆علاوه بر اعمال مشترک شبهای قدر که شامل غسل ، خواندن زیارت عاشورا،
دو رکعت نماز شب قدر که در هر رکعت یک حمد و ۷ سوره توحید و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفرالله و اتوب الیه ،قرآن سر گرفتن،احیا داشتن و خواندن صد رکعت نماز و دعاهای مشترک این شبها که در مفاتیح موجود هست🔆
💥اعمال اين شب بر دو قسم است، قسم اول دعاهايي كه مربوط به دهه آخر ماه رمضان است و
قسم ديگر اعمال مخصوص شب بيست و يكم، كه به اين شرح است:
🍀به فرموده "شيخ مفيد"، در اين شب صلوات بسيار فرستد
🍀و بر ظالمان بر آل محمد(ص) و همچنين بر قاتل اميرمومنان(ع) بسيار لعن و نفرين فرستد
🍀 و هم براي خويش و پدر و مادرش و ساير مومنان و مومنات دعا كند.
🍀دعا براي وجود مبارك امام زمان(عج) و فرج آن حضرت، يكي ديگر از اعمال اين شب است.
🍀دعايي است كه در "مصباح المتهجد" و "كافي" نقل شده است كه در شب بيست و يكم خوانده ميشود
📚مفاتیح الجنان
4_5895293696995231451.mp3
7.09M
▫️اللّهم عجّل لولیّک الفرج بعدد فضائل مولانا امیرالمومنین علیهالسلام
#حکایت زیبایی از فضایل بی انتهای مولای عوالم، حضرت علی بن ابیطالب علیهماالسلام
#امیرالمومنین_علیه_السلام
❤️#دعای_فرج❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
به نیت فرج مولای غریبمان بخونیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مناجات_با_پروردگار
هر که بر لطف خدای خود توکّل می کند
گر کشد بارِ غمِ عالم تَحمّل می کند
بیمی از آتَش مکن وَقتِ توکّل چون خَلیل
کز تَوکّل آتَشِ نِمرود هم گُل می کند
جامِ گردون از غمِ عالَم نمی گردد تُهی
قدرِ وُسعش هر کسی از آنِ تَناول می کند
بیشتر از خوانِ دوزخ نانِ غَفلَت میخورد
هر که عُمرِ خویش را صَرفِ تَغافل میکند
نیست در قامُوسِ هَستی هیچ کاری بی حساب
کار را هر کس به مبنای تَعادُل می کند
خَط و مَشی زندگی را نیست جَبرِ اِنتخاب
هر کسی با فکرِ خود سیرِ تَکامُل می کند
در سرابِِ زندگی لَب تِشنه از حَقّ غافلیم
وَرنه زیرِ پای ما صَد چِشمه قُل قُل می کند
#ژولیده_نیشابوری
صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
آجرک الله یا صاحب الزمان ...
کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت.
آقا...
خیلی برامون سخته هر سال برا جد غریبتون مجلس بگیریم... اما شما نباشی ...
ای ... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...😔
#اللهم_العن_قتلة_امیرالمؤمنین_من_الاولین_والاخرین
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
4_5958564157312732189.mp3
7.2M
☀️در پی نشانههای آفتاب
جزء یازدهم
🎧استاد دولتی
#آیات_مهدوی
#نشانههای_آفتاب
Nan o namak 6.mp3
9.28M
🟣 نان و نمک
🎧استاد هَزار #تذکر
🔸 قسمت شسم: علیین
﷽
#تشرفات
💠ملاقات حاج محمد رازی💠
مرحوم عراقی در کتاب دارالسلام نقل نموده از ثقه جلیل حاج میرزا محمد رازی که اصل او از شهر عبدالعظیم و ساکن نجف اشرف می باشد و خانه او متّصل به صحن مقدس است و مواظب طاعات و زیارات و حالت انزوا دارد و خدمت قلب عالم امکان (ارواحنافداه) مشّرف شده اند. شرح واقعه این است: روزی در خانه حاج میرزا محمد بودم اتفاقا" کلام در احوال امام عصر علیه السلام و ذکر کسانی که به شرف ملاقات آن حضرت نائل شده اند، در میان آمد و هر یک در این باب سخنی گفتیم تا آنکه در اثنای کلام حاجی میرزا محمد گفت:
که من بسیار شوق لقای آن بزرگوار را داشتم و با خود گفتم: اگر من هم در شمار شیعیان (راستین) آن حضرت بودم البته به شرف ملاقات، یا در بیداری یا در خواب فائز می شوم. پس باید شایسته آن نباشیم و نقصی در من باشد، به این جهت زیاد ترس و اضطراب داشتم تا آنکه موفق به زیارت قبله هفتم و امام هشتم حضرت رضا علیه السلام گردیدم. پس از زیارت مراجعت به نجف اشرف کردم و چند روزی از مراجعتم گذشت یک شب در خواب دیدم که شخصی به من گفت: امام عصر علیه السلام به نجف اشرف آورده اند. پرسیدم: در کجا می باشند؟ گفت:
در مسجد هندی، که از مساجد معتبر آن شهر می باشد. چون این کلام را شنیدم مسرور شدم و با سرعت و تعجیل تمام برای زیارت و دریافت شرف حضور آن بزرگوار به سوی آن مسجد روانه گشتم.چون داخل مسجد شدم آن بزرگوار را دیدم که در انتهای مسجد ایستاده و اجتماع خلق در مسجد به حدّی می باشد که راه عبور به آن طرف را بسته اند و نمی توانم نزدیک شوم، مأیوسانه ایستادم و با خود گفتم که مردم در همه امور پیش دستی می کنند و دیگری را راه نمی دهند. ناگهان دیدم آن بزرگوار سر مبارک را برداشتند و نظری به طرف مردم انداختند و چشم مبارکشان به من افتاد و با اشاره دست مرا به سوی خود خواندند. چون مردم آن ملاطفت را دیدند کوچه دادند و راه را باز کردند و من نزد آن حضرت رفتم، آن بزرگوار با من اظهار رأفت و مرحمت نمودند. فرمودند: ما به دیدن تو آمدیم آن وقتی که از مشهد مراجعت کرده بودی و در آن بالاخانه نشستیم، لکن تو نشناختی. چون این کلام حضرت را شنیدم، دانستم که آن بزرگوار در بعضی ایام مراجعت من از مشهد مقدس، که در بالاخانه بیرونی، از برای آمدن مردم نشسته بودم تشریف آورده اند و من ملتفت نشدم که این آقا مولای من و دیگران بلکه آقای اهل زمین و آسمان است.
من از این کلام حضرت منفعل شدم و از خواب بیدار شدم و دریافتم که من خدمت آن سرور در بیداری و خواب رسیده ام بسیار مسرور شدم و به شکرانه این نعمت عظیمی نائل شده ام و از اهل آن درگاه شمرده شده ام به سجده شکر افتادم.
📚 ملاقات با امام عصر علیه السلام
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
⚫️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
▪️ #آجرك_الله_يا_بقية_الله
آقا بيا که بي تو پريشان شدن بس است
از دوري تو پاره گريبان شدن بس است
کنعان دل، بدون تو شادي پذير نيست
يوسف! ظهور کن که پريشان شدن بس است
آقا بيا به حقّ شکاف سر علي
از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
#به_انتقام_خون_مظلوم_برگرديد
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
🏴🕊🏴🕊
🕊🏴🕊
🕊🏴
✍اعمال مخصوص شب بیست وسوم
➊✨اول غسـل که تـأکید فراوان شده اسـت يكبار در اوّل شب، يكبار هم در آخر شب
➋✨زیارت سیدالشهدا«ع»از دور یانزدیک که تأکید بسیار زیاد شده است.
➌✨خـوانـدن سـوره عـنکبوت و روم؛ امــام صــادق علیـه السلام فرمـودند: هر كــس این دو سـوره را در شـب بيسـت و سـوم بخواند،به خدا قسم او از اهل بهشت است.
➍✨خـــوانــدن ســـوره دُخـــان
➎✨قـرائت دعـای جـوشـن کبـیر
➏✨خواندن هزار مرتبه سوره قدر
«یـا بـه انـدازه تـوان»
➐✨سفـارش بسـیار زیاد بر دعـا برای امام زمـان عجـل الله فرجه و خـواندن دعـای اللهــم کن لولیـک الـحجـت ابن الحسن...
➑✨إحیا وشب زنده داری وقرآن بسر گرفتن
➒✨دو رکـعت نماز ، که در هر رکـعت بعدازحمد،هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه: اَستَغفُرِاللهَ وَاَتوبُ اِلَیهِ ودر روایتی است که ازجای خود برنخیزد تا حقتعالی او و پدر ومادرش را بیـامرزد.
🍃التماس دعا
🗣📗 پاداش قرائت سوره های عنکبوت و روم در شب 23 ماه رمضان
عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْعَنْكَبُوتِ وَ الرُّومِ فِي لَيْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ فَهُوَ وَ اللَّهِ يَا بَا مُحَمَّدٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، لَا أَسْتَثْنِي فِيهِ أَبَداً ، وَ لَا أَخَافُ أَنْ يَكْتُبَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيَّ فِي يَمِينِي إثْماً ، وَ إنَّ لِهَاتَيْنِ السُّورَتَيْنِ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى مَكَاناً.
(بحارالأنوار، ج98، ص165به نقل از اقبال الاعمال)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکس دو سوره عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم ماه رمضان بخواند، به خدا قسم، از اهل بهشت خواهد بود و در این امر احدی را استثنا نمی کنم، و نمی ترسم که خداوند در سوگندی که خوردم برای من گناهی بنویسد. برای این دو سوره نزد خدای تعالی منزلت بزرگی است.
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
4_5882221895310380828.mp3
1.42M
🔸افتتاح عاشقی
برداشتی ادبی از فرازهای پایانی دعای شریف افتتاح
قسمت بیست و دوم
#دعای_افتتاح
#افتتاح_عاشقی
Nan o namak 6.mp3
9.28M
🟣 نان و نمک
🎧استاد هَزار #تذکر
🔸 قسمت شسم: علیین
4_5962770274620279496.mp3
7.2M
☀️در پی نشانههای آفتاب
جزء دوازدهم
🎧استاد دولتی
#آیات_مهدوی
#نشانههای_آفتاب
#بیستویکمرمضانسالروزوفاتحضرتموسیعلیهالسلام
✍حضرت موسی علیه السلام از پیامبران اولوالعزم و ملقب به ((کلیم الله)) است. او پیامبر و رهبر قوم یهود بود، که ایشان را از مصر و از اسارت مصریان بیرون آورد. خداوند به وسیله او دین یهود را در #کوهطورسینا به بنی اسرائیل ارزانی داشت. نام پدرش بر اساس تورات عمرام است که در عربی به صورت #عمران در آمده است. نام مادر ایشان را نیز #یوکابد یا یوکبد نوشته اند. زمان بعثت حضرت موسی علیه السلام در قرنهای 13 تا 15 پیش از میلاد مسیح بوده است. نام حضرت موسی #1366بار در قرآن مجید ذکر شده و در #بیستسوره از او سخن گفته شده است.
#خلاصهایاززندگینامهبااستنادبهآیاتقرآن
🔥فرعون مصر خوابی دیده بود، که طفلی در بنی اسرائیل به دنیا خواهد آمد، که حکومت او را نابود خواهد ساخت. بنابراین دستور داده بود همه فرزندان پسر بنی اسرائیل را هنگام تولد بکشند. مادر موسی او را از بیم کشته شدن بر اساس #الهامالهی در صندوقی نهاد و در #رودنیل انداخت. #آسیههمسرفرعون او را دید و از آب گرفت. موسی به امر الهی هیچ پستانی به دهان نمی گرفت، تا اینکه مریم خواهر موسی، مادرش را به عنوان دایه به خاندان فرعون معرفی کرد. بدین ترتیب موسی در خاندان فرعون ولی در دامن مادر خودش پرورش یافت. موسی علیه السلام در نوجوانی، در حادثهای، هنگام دفاع از مردی از بنی اسرائیل، یک قبطی را به ضرب مشت کشت. سپس از مصر به مدین گریخت، در آنجا به خانه #شعیب راه یافت و با دختر حضرت شعیب علیه السلام ازدواج کرد. شعیب مهر دخترش را #دهسالخدمت موسی در خانه آنان قرار داد. موسی پس از پایان دوره خدمتگزاری اش، با همسرش، صفورا، عازم مصر شد. در وادی ایمن #طور، در شبی سرد که راه گم کرده بود، با دیدن نور تجلّی الهی، هدایت یافت و به رسالت مبعوث شد. او مأموریت یافت به مصر برود و فرعون را به #توحیدوخداپرستی دعوت کند. او از خداوند درخواست کرد که برادر کاردان و سخنورش، #هارون علیه السلام، را نیز به دستیاری او در انجام رسالت بگمارد، و خداوند پذیرفت. موسی در برابر فرعون آیات و معجزات زیادی نمایان کرد، تا او را به خشوع وا دارد. از جمله آنکه عصایش را به صورت اژدها در آورد؛ یا از دستش فروغی همچون خورشید تاباند. اما فرعون همه این معجزات را سحر و جادو خواند و ساحران کشورش را به مقابله با موسی دعوت کرد. #ساحرانشکستخوردند و به خدای موسی ایمان آوردند. کم کم بنی اسرائیل به موسی ایمان آوردند، اما فرعون نمی گذاشت آنها از مصر به شام هجرت کنند. موسی علیه السلام، بنی اسرائیل را کوچاند و فرعونیان که در تعقیب ایشان بودند، در بحر احمر غرق شدند. حضرت موسی علیه السلام سرانجام در 120 یا 126 سالگی در #شببیستویکمرمضان درگذشت و در کوه «نبأ» یا «نبو» به خاک سپرده شد.
#ماجرایچگونگیوفاتحضرتموسی
📃🖋مرحوم شیخ صدوق ، در " امالی " و " اکمال الدین " از امام صادق علیه السلام، روایت می کند : چون عمر موسی به سر رسید خدای تعالی ملک الموت را فرستاد و او به نزد موسی آمده و بر آن حضرت سلام کرد. موسی جواب سلام او را داده، فرمود: «تو کیستی؟» گفت: «ملک الموت هستم، که برای قبض روح تو آمده ام.» پرسید: «از کجا قبض روح می کنی؟» گفت: «از دهانت.» گفت: «چگونه؟ با اینکه به وسیله آن با پروردگارم تکلم کرده ام.» ملک الموت گفت: «از دستهایت.» موسی گفت: «چگونه؟ با اینکه تورات را با آنها گرفته ام.» ملک الموت گفت: «از پاهایت.» موسی گفت: «چگونه! با اینکه بوسیله آنها به طور سینا رفته ام.» ملک الموت گفت: «از دیدگانت.» موسی گفت: «چگونه! با اینکه پیوسته به آنها نگران پروردگار بوده ام.» ملک الموت گفت: «از گوشهایت.» باز موسی گفت: «چگونه! با اینکه سخن پروردگارم را با آنها شنیده ام.»
👈 در این هنگام، خدای سبحان به ملک الموت وحی فرمود: «او را واگذار تا خود درخواست مرگ کند.»
◀️ این جریان گذشت و موسی علیه السلام #یوشعبننون را خواست و وصیتهای خود را به او کرد و سپس از نزد بنی اسرائیل رفت و غایب شد و در همان #دورانغیبت به مردی برخورد کرد، که قبری را حفر می کرد، موسی به آن مرد گفت: «میل داری در حفر این قبر تو را کمک کنم؟» آن مرد گفت: «آری.» موسی به کمک آن مرد قبر را کند و لحدی برای آن ساخت. آنگاه میان آن قبر رفت و در آن خوابید، تا ببیند چگونه است، در همانحال پرده از جلوی چشم موسی برداشته شد و جایگاه خود را در بهشت مشاهده کرد و به خدای تعالی عرض کرد: «پروردگارا! مرا به نزد خود ببر.» همان مرد که در واقع #ملکالموت بود و بصورت آدمیان درآمده و قبر را حفر می کرد، موسی را قبض روح کرد و در همان قبر او را دفن کرد. در این وقت کسی فریاد زد : «موسی کلیم اللّه از دنیا رفت.»
💚یاحسین💚
🏴🏴🏴🏴🏴