🌷شهدا
راه گم کرده ایم...
نگاهی کنید...
#اللهم_ارزقنا_شهادت_فی_سبیلک
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پای درس شهید سلیمانی...
در مورد دوتا سید بزرگوار میفرمایند که...
#سردار_دلها
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
#مربی_انسانها_زن_است 🧕
«...مربی انسانها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش، انسان درست میکند؛ و با ترییت صحیح خودش کشور را آباد میکند مبدأ همه سعادتها از دامن زن بلند میشود. زن مبدأ همهی سعادتها باید باشد. و مع الاسف زن را به صورت یک لُعبه درآوردند این پدر و پسر؛ و خصوصاً این پسر.
آنقدر جنایات که به زن کردند، به مردان نکردند. #زن_مبدأ_همه_خیرات_است .
شما دیدید، ما دیدیم، که زن در این نهضت چه کرد...ما نهضت خودمان را مرهون زنها میدانیم. مردها به تبع زنها در خیابانها میریختند. تشویق میکردند زنها مردان را. خودشان در صفهای جلو بودند. زن یک همچو موجودی است که میتواند یک قدرت شیطانی را بشکند...»
📚 صحیفه امام، جلد ۷، صفحه ۳۳۸
۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۸ پیام به ملت ایران دربارهی مقام و منزلت حقیقی زن.
#نقش_زنان_در_جامعه
#نقش_زنان_در_انقلاب
#نقش_زنان_در_حکومت_امام_زمان
#قدرت_و_شکوه_زن 📘
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #شهید_قاسم_سلیمانی:
همه دعوای ما در عالم اسلام با غرب بر سر یک مسجد است و همه وحدت ما نیز در عالم اسلام از یک مسجد است.
🔺به مناسبت روز جهانی مسجد
#قدس_خرمشهر_دیگر_میشود
@yousof_e_moghavemat
امام حسین علیه السلام:
بار خدایا! تو می دانی که آنچه از ما اظهار شده برای رقابت در قدرت و دستیابی به کالای دنیا نیست، بلکه هدف ما این است که نشانه های دینت را به جای خود برگردانیم.و...
تحف العقول صفحه 243
#استوری
#حدیث_امام_حسین
@yousof_e_moghavemat
27.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نگاهی سریع بر لقبهایی که رسانهها و کارشناسان امنیتی غربی به حاج قاسم سلیمانی دادهاند
#سردار_دلها
#شهید_قاسم_سلیمانی
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
🌹نوجوانان بی بضاعت را که دست نیاز به طرفش دراز می کردند، یاری می کرد. آنان را به کارگاهش می برد و مشغول به کار می کرد
🌹پس از مدتی زمینه ی ازدواجشان را فراهم می نمود و سر و سامانشان میداد
راوی : همسر شهید
#شهید_محمد_تقی_چهار_محالی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
✍ عشق، یعنی به تو رسیدن!
نه چگونه رسیدن ...
که چگونه رسیدن را، دلبر است که تعیین می کند!
گاهی میخواهد کاملترین آفریدهاش را، روی داغیِ تفتیدهی خاک، بیسَـــر ببیند!
و گاهی تنها ... تا بنشیند و تمام حقیقت بندگی را میان کلماتی از جنس دعا جا بگذارد، برای بشری که انتخاب کرده چهارده قرن بیامام بماند ...
عشق به او رسیدن، و به او رساندن است؛
اما همانگونه که او میخواهد!
#استوری
▪️ویژه #شهادت_امام_سجاد علیهالسلام
@yousof_e_moghavemat
مرد پولادین
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «من آقای لاجوردی را در دورهى مبارزات، به عنوان مرد پولادین مىشناختم. در بین دوستان، آن کسى که از کتک خوردن و اقدام کردن و زندان رفتن و آمدن بیرون و دوباره رفتن، خسته نمىشد، آقاى لاجوردى بود؛ در دورهى کار و تلاش براى حکومت اسلامى هم الحمدلله ایشان همینطور عمل کردند.» ۱۳۷۷/۲/۱۴
⏳ یکم شهریور ماه مصادف است با سالروز ترور مجاهد فی سبیل الله شهید سید اسدالله لاجوردی، مبارز انقلابی و دادستان پیشین انقلاب اسلامی و رئیس سابق سازمان زندانها که در محل کار خود در بازار تهران و به دست عوامل سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) در سال ۱۳۷۷ به شهادت رسید
#شهید_اسد_الله_لاجوردی
#سالروز_شهادت
#اول_شهریور_1377
@yousof_e_moghavemat
#خاطره
✍️توی مسجد روستا مراسم ختم گرفتند
مردم میامدند برای عرض تسلیت .
یکهو حاجی از مسجد زد بیرون !
فهمیدیم اتفاقی افتاده.
پشت سرش راه افتادم .
کمی ان طرف تر از ورودی مسجد ،
گیت بازرسی گذاشته بودند و مردم را میگشتند !
خیلی بدش آمد.
اخم پیشانیش را چین انداخت .
رفت و با ناراحتی گفت:
« ما سی سال کسب آبرو کردیم ،
جمع کنید این ها رو !
مردم باید راحت رفت و آمد کنند،
ما داریم برای آسایش همین مردم کار میکنیم،
نه اینکه اون ها رو بذاریم تو تنگنا»
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
#سردار_دلها
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
شهیدِ عشق ؛
حسین بن علی شد مُقتدایت
میان سجدهی خون در نمازی ...
#نماز
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
خاطراتی کوچک از شهید بزرگ حاج سید اسدالله لاجوردی
بخش اول
از همان سال 60 که با نام حاج "سید اسدالله لاجوردی" و قاطعیت و شجاعتش در برابر عملیات وحشیانه تروریست های منافق آشنا شدم، دوست داشتم او را از نزدیک ببینم. همه از او می گفتند که چگونه سد راه جنایتکاران شده و برای منافقین نیز کابوسی شده که خواب راحت از چشم آنان گرفته بود.
دست بر قضای روزگار، سال 69 در قوه قضائیه استخدام و در "هیئت مرکزی گزینش" مشغول به کار شدم. بعد از مدتی به گزینش دادستانی مستقر در ساختمانی مقابل زندان اوین منتقل شدم. طی زمان کوتاهی که در آن جا مشغول بودم، گاهی برای انجام امور اداری به ساختمان اداری وسط زندان اوین رفت و آمد می کردم. در همان جا بود که چندین نوبت با چهره مومن و باصفای حاج اسدالله روبه رو شدم.
بچه ها راست می گفتند که:
"هیچکس نمی تونه در سلام کردن، بر حاج اسدالله پیشی بگیره ..."
با بچه ها سر این موضوع قرار گذاشتیم و گفتم که من می توانم.
من که او را می شناختم، ولی او اصلا مرا نمی شناخت و حتی نمی دانست در آن ساختمان چه کار دارم. یک ساعتی به اذان ظهر مانده بود که برای وضو گرفتن رفتم طرف دستشویی. ناگهان حاج اسدالله که صورتش از وضو خیس بود، وارد راهرو شد. تا آمدم به خودم بجنبم و سلام کنم، با لبخندی بسیار زیبا، نگاهی انداخت و گفت:
- سلام عزیزم، چطوری ... خوبید شما؟
فقط این بار نبود. دفعات بعد هم همین طور شد.
بچه ها راست می گفتند. اصلا نمی شد در سلام کردن بر حاج اسدالله پیشی گرفت.
تازه، فقط سلام نبود. هر کس که بودی، کارمند، پاسدار، خانواده زندانی، و حتی خود زندانی، همین که مقابل دیدگان حاج اسدالله قرار می گرفتی، اولین کسی که سلام و احوال پرسی می کرد او بود.
گفتم زندانی، یکی از نکات جالب حاج اسدالله این بود که با زندانی ها که بیشتر هم منافقین و چپی بودند، آن قدر راحت بود که گاهی با آنها والیبال یا فوتبال بازی می کرد. گاهی نیز به سلول آنها می رفت و غذایش را در جمع آنان می خورد. و البته این کار با مخالفت شدید بچه های حفاظت روبه رو می شد، ولی لاجوردی وقتی به کسی اطمینان می کرد، دیگر کسی نمی توانست به او بگوید این قدر راحت به میان زندانیان نرو، هر چه باشد تو رئیس کل زندانها یا دادستان و ... هستی!
در اتاق خودش هم که بود، همان غذایی را می خورد که برای زندانیان می بردند.
چند وقتی می شد که حاج اسدالله سیستم جدیدی برای امور اداری زندان اوین راه اندازی کرده بود.
دیوارهای طبقه دوم ساختمان را برداشتند و سالن بزرگی ایجاد کردند. چندین میز اداری چیدند و همه مسئولین سازمان زندان ها در پشت آن میزها مستقر شدند.
هر کس از پله ها بالا می آمد، درست مقابل رویش میزی می دید که سه نفر پشت آن نشسته بودند.
غالبا در اولین برخورد فکر می کردی مثل همه اداره ها میز اطلاعات و راهنمای مراجعین است. چه بسا همین طور هم بود.
جلو که می رفتی، مرد مسنی با لبخندی بسیار زیبا سلام و احوال پرسی می کرد و با همین لحن می پرسید:
- چیه عزیزم با کدوم قسمت کار داری؟
نامه ات را می گرفت، زیر آن چیزی نوشته و امضا می کرد، بلند می شد و از همان جا مسئول مورد نظر را صدا می زد و می گفت که کارت را راه بیندازد.
و اگر شکایتی داشتی، نامه ات را می گرفت، خودش بلند می شد همراهت می آمد تا میز مربوط و دستور می داد که مشکلت را رفع کن.
و چه بسا اکثر مراجعه کنندگان که خانواده زندانیان بودند، متوجه نمی شدند آن که این گونه دنبال کارشان است، کسی نیست جز حاج اسدالله لاجوردی رئیس کل سازمان زندان های کشور!
و چه زیبا بود وقتی دو سه بار به او مراجعه کردم و خودش بلند شد آمد دنبال کارم تا به نتیجه رساند و آخر سر خندید و گفت:
- راضی شدی عزیزم؟
غالب جمعه ها که برای نماز جمعه به دانشگاه تهران می رفتیم، حاج اسدالله را می دیدیم که همراه با پنج شش نفر از بستگانش، داخل پیکان مدل پایین چپیده اند و به نماز می آیند.
حاج "محسن رفیق دوست" دوست و همرزم قبل و بعد از انقلاب حاج اسدالله، خاطره زیبایی ازاو نقل می کرد. می گفت:
- حاج اسدالله از قبل در بازار یک حجره کشبافی داشت. بعد که از سازمان زندانها رفت کنار، برگشت همان جا و به کارش ادامه داد. با وجودی که توان خرید حداقل یک ماشین پیکان را داشت، ولی همواره با یک دوچرخه 28 قدیمی، وسایل را در ترک آن می بست و از خانه شان می رفت طرف بازار. هر چه به او گفتم: آخه حاجی، منافقین و دشمنان این همه به خون تو تشنه اند و منتظرند تا فرصتی پیدا کنند و عقده شان را سر تو خالی کند. حداقل یه ماشین بخر. با دوچرخه، هم اذیت میشی هم خطرناکه. می خندید و می گفت:
- حاج محسن، منو راحت بذارید. همین دوچرخه هم از سرم زیاده. منم که آماده شهادتم مگه چیه.
#شهید_اسد_الله_لاجوردی
#سالروز_شهادت
#اول_شهریور_1377
@yousof_e_moghavemat
حاج قاسم سلیمانی میگفت یک فرمانده زمانی موفق است که از واژه "بیا" استفاده کند، نه "برو"؛
یعنی وقتی دیگران را فرابخواند که خودش در دل معرکه ایستاده باشد، نه بیرون از گود!...
ردیف اول نشسته از سمت چپ #شهید_قاسم_سلیمانی
ردیف اول نشسته از سمت راست #شهید_ابو_مهدی_المهندس
@yousof_e_moghavemat
امام على عليه السلام:
زَوالُ النِّعَمِ بِمَنعِ حُقوقِ اللّهِ مِنها، وَالتَّقصيرِ في شُكرِها
اگر حقوق خدا در نعمت ها ادا نشود و در شكرگزارى شان كوتاهى گردد، آن نعمت ها ستانده مى شوند
غررالحكم حدیث5475
#حدیث_امام_علی
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹انکسار در کلام سردار سلیمانی و فرازی از #دعای_مکارم_اخلاق امام سجاد علیه السلام
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
شهید سید علی اندرزگو در رمضان سال ۱۳۱۸ شمسی، در خیابان شوش تهران در یک خانواده متوسط متولد شد. با وجود سختیهای معیشتی زندگی، به تحصیل پرداخت و علوم حوزوی را نیز فرا گرفت. وی در نوجوانی با شهید نواب صفوی آشنا شد. منش و شخصیت این روحانی مبارز در ذهن و ضمیر او اثری ژرف گذاشت و نتیجه این تاثیر روحی، آشنایی با تشکیلات فدائیان اسلام و راه مبارزاتی آنها بود که در تعیین مشی مبارزاتی شهید اندرزگو نقش بسیاری داشت.
شهید اندرزگو فعالیتهای مبارزاتی خود علیه رژیم را از همان نوجوانی آغاز کرد و در ترور "حسنعلی منصور" نقش بسزایی داشت. با دستگیری همه همراهانش که در ترور منصور نقش داشتند، شهید اندرزگو زندگی مخفی خود را آغاز کرد و ساواک مدت ۱۵ سال سایهوار دنبال او میگشت. شهید اندرزگو، از اعضای شاخه نظامی هیئتهای مؤتلفه بود که تا پایان عمر مهمترین اشتغالش مبارزه و فعالیت برای سرنگونی رژیم ستمشاهی بود، سرانجام پس از سالها مبارزه با رژیم پهلوی، در ۲ شهریور ماه سال ۱۳۵۷ در کمین نیروهای ساواک گرفتار شده و به شهادت رسید.
#شهید_علی_اندرزگو
#سالروز_شهادت
#دوم_شهریور_1357
@yousof_e_moghavemat
🌹وصيتم به صاحبان قدرت و نفوذ اين است که اگر حرکتشان را دوست میدارند، به جای شعارهای مردم فريب و سياستمدارانه، توصيههايی را که تلفنی و شفاهی در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلا و مترفين و حرامخواران و حرام اندوزان اعمال میدارند، با شهامت و رشادت، برای مردم بازگو کنند و از هر نوع توجيه و ماستمالی کردنهای حفظ سمت و استمرار موقعيت صدارت بپرهيزند که خودفريبی و مردم فريبی بالاخره به پايان رسد و سر و کار با خير الماکرين افتد
🌹باز توصيهام به سردمداران اين است که علت موجده اين انقلاب چه بوده را فراموش نکنند و مبادا که گذشت روزها و فرو افتادن، طبيعی شود و انقلاب و مهمتر از همه سختيهای حرکت و فشارهای بينالمللی موجب شود تعادلی را که شعار فوق ايجاب میکرده و بحمدالله تا حدودی ايجاد گرديده، به هم زنند و بدانند که قدرت مطلق از آن خداست و صرفاً تکيه بر اوست که از هر قدرتی، انسان را و جامعه را بینياز میکند و باز اين که بدانند که اگر دچار حسابگریهای سياسی جدای از توکل شوند و بر ذهنيتهای شکل گرفته، رضايت خدا و مردم مسلمان را ملاک قرار ندهند، گور خود و انقلاب را کنده و براي مردم، گورستانی بینام و نشان در پهنه تاريخ ايجاد کردهاند و يادشان باشد که علت موجده، علت مبقيه نيز هست و فراموش نکنند که سيادت و موقعيتهای اجتماعی آنان، اهدايی انقلاب اسلامی است و جدای از انقلاب، فردی از چهل ميليون افراد ديگر قبل از انقلاب خواهند بود.
#شهید_اسد_الله_لاجوردی
#وصیت_نامه
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
🌹امام خامنه ای:شهید رجایی و شهید باهنر انصافا و حقا، الگوی دو چهره ی انقلابی مومن و خالص بودند و زندگی و شهادتشان، درس آموز بود.
#بیانات
#مقام_معظم_رهبری
#هفته_دولت
@yousof_e_moghavemat
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹#شهـــید_حجت_الله_رحیمی :
ای وای بر ما که کوری خود را همیشه با تعبیر غیبتِ تو میآوریم و در این مسئله هم تو را متهم میکنیم و دائم میگوییم تو بیا! اما نمیدانیم که هم تو آمدهای و هم آمادهای، ولی تنها ندای هل من ناصر تو غریبانهتر از جدت حسین(ع) است و هیچ گوش شنوایی برای این ندای مظلومانه نمییابی!
@yousof_e_moghavemat
#خاطراتشهدا
یکی از خاطراتی که رهبر معظم انقلاب برایم تعریف کردند، این بود که بارها پدرم را در کوچه و خیابان دیده بودند و بعد از سلام و احوالپرسی متوجه شده بودند که در دست او زنبیلی پر از مهمات و اسلحه است و او با خونسردی کامل آنها را با خود جابهجا میکرد. پدرم بارها ما را هم هنگام جابهجایی مهمات با خود میبرد تا این عملیات شکلی عادیتر به خود بگیرد. البته ما اینها را بعدها از زبان حضرت آقا شنیدیم و آن زمان متوجه نمیشدیم.
از حضرت آقا شنیدم که: یک روز آقای اندرزگو را در بازار «سرشور» مشهد دیدم که با یک موتور گازی میآمد. موتور را که نگهداشت، دیدم چند خروس در عقب موتور خود دارد. از او دربارهی خروسها پرسیدم، جواب داد که این خروسها استثناییاند و تخم میگذارند! حضرت آقا فرمودند زنبیل را که کنار زدم، دیدم زیر پای خروسها پر از نارنجک و اسلحه است.
#شهید_علی_اندرزگو
#سالروز_شهادت
#دوم_شهریور_1357
@yousof_e_moghavemat