eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
288 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
با یه موتور درب و داغون میومد کمیته ، سرو کله اش که پیدا میشد بچه ها تیکه بارش میکردند - آقای بروجردی ! پارکینگ ماشین های ضد گلوله اون طرفه ، برو اونجا پارکش کن ! - حاجی ! حیفه اینو سوار میشی ها ! میدونی بهش خط بیفته چی میشه !؟ - حاجی بده من ببرمش روش چادر بکشم تا آفتاب نخوره ، حیفه ! بروجردی هم کم نمی آورد ، موتور رو داد به همین آخری و گفت : " بارک الله ! ببر چادر بکش روش ، فقط مواظب باشیا ، ما همین یه وسیله رو داریم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yousof_e_moghavemat
دیدار با مادر و فرزندی که عکسشان نماد دفاع مقدس بود ... خانم منیر ولی‌پور مادری که تصویر حماسی‌اش در حال بستن پیشانی بند غیرت بر پیشانی فرزندش مجید گودرزی جاودانه شده و به یکی از نمادهای دفاع مقدس تبدیل شده است پس از جست‌وجوی عکاس  یک بار دیگر در مقابل دوربین سعید صادقی قرار می‌گیرد و خاطرات روزهای حماسه و ایثار را مرور می‌کند. . تهران، پایگاه شمیرانات، اعزام نیرو به جبهه جنگ : سعید صادقی @yousof_e_moghavemat
📝 نامه‌ یک دختر 9 ساله به رزمندگان اسلام 🔖 92 روز کار کردم تا برای شما رزمندگان توانستم نان بفرستم! 🔹مردم ایران همواره بر اساس آموزه‌های دینی و سنت‌های ملی در مواقع سختی ایثار و از خودگذشتگی خود را نشان دادند. اوج این همبستگی اجتماعی و وفاق ملی را در دوران دفاع مقدس می‌توان مشاهده کرد. 🔹یکی از این اسناد که در آرشیو اسناد جنگ موجود است؛ نامه‌ دختر بچه 9 ساله‌ای است که در 1362/11/8 نگاشته شده و همراه با نان خشک و بادام به دست رزمندگان اسلام رسیده که متن آن در ادامه است. 💠 با سلام به امام زمان علیه‌السلام، درود بر امام خمینی سلام به رزمندگان اسلام 🔹اسم من زهرا می‌باشد این هدیه را که نان خشک و بادام است برای شما فرستادم. پدرم می‌خواست جبهه بیاید ولی او با موتور زیر ماشین رفت و کشته شد. من 9 سال دارم و نصف روز مدرسه و نصف دیگر را قالی‌بافی می‌روم. مادرم کار می‌کند. ما 5 نفر هستیم. پدرم مرد و باید کار کنیم و من 92 روز کار کردم تا برای شما رزمندگان توانستم نان بفرستم. 🔹از خدا می‌خواهم که این هدیه را از یک یتیم قبول کنید و پس ندهید و مرا کربلاء ببرید. آخر من و مادرم خیلی روزه می‌گیریم تا خرجی داشته باشیم. مادرم، خودم ، احمد و بتول و تقی برادر کوچکم سلام می‌رسانیم خدا نگهدار شما پاسداران اسلام باشد. @yousof_e_moghavemat
🔹حجت‌الاسلام شیخ حسین عمادی در کتاب خاطرات خود درباره قناعت و ساده‌زیستی رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس می‌گوید: ▫️ «یک شب در منطقه عملیاتی حاضر شدم، زیرزمینی بود که برای نیروها در نظر گرفته شده بود، با ارتفاع حدود یک متر و نیم، خم شدیم رفتیم داخل. شام آوردند، دیدم چند حلب نفتی آوردند و یک پلاستیک پهن کردند، رزمندگان هم با دستان خود از داخل حلب‌ها مقداری برنج روی پلاستیک گذاشتند و گفتند این شام ماست... ‼️ 🔸در چندین نقطه برای دیدن تصرفاتی که از عراقی‌ها شده بود ، به پادگان‌ها و سنگرهای آن‌ها رفتم و دیدم با سنگرهای ما قابل مقایسه نبود. غذاهای آن‌ها با غذاهای ما ، امکانات آن‌ها با تجهیزات به هیچ وجه ما قابل مقایسه نبود. باید بگویم تنها ایمان قوی رزمندگان و اخلاص آنها ، نفس مسیحایی امام(ره) و عشق به امام حسین(علیه‌السلام) جوانان ما را اینچنین مقاوم کرده بود.» دوران @yousof_e_moghavemat
من از "خودم" عجیب به تنگ آمده ام، که اینگونه دستانم را مضطرانه بالا گرفته ام... آنقدر مَنيت هايم زمین گیرم کرده اند، که صد بار فریاد "الغوث الغوث" سر داده ام...! و آنوقتی كه روی زانوهای تو باریدم دوباره سبز شدم...! " أینَ سِترُک الجَمیلْ؟ " میخواهم از نو شروع کنم... @yousof_e_moghavemat
سلام بر تو ای مولای معصوم من، که بدون هیچ جرم و خطایی، از شّر دشمنان آواره بیابان ها شده ای! سلام بر تو و بر غربت و تنهایی ات السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ... @yousof_e_moghavemat
⏳ 30 اردیبهشت 1360 💠 سالروز عقب راندن ارتش عراق از احمیر 🔹روستای احمیر در ۵ کیلومتری شمال غرب سوسنگرد واقع است. پس از عقب راندن نیروهای عراقی از سوسنگرد در ۱۳۵۹/۸/۲۶، متجاوزان در نزدیکی شهر و در غرب روستای احمیر تشکیل خط دادند تا این که در عملیات امام مهدی(عج) (۱۳۵۹/۱۲/۲۶) یک گردان پیاده خودی به یک گردان مکانیزه دشمن شبیخون زد و ضمن انهدام بخشی از آن، مجددا به عقب بازگشت. 🔸دو ماه بعد در ۱۳۶۰/۲/۳۰ عملیات دیگری آغاز شد. در این عملیات، رزمندگان از طریق کانال زیر زمینی سه کیلو متری، که با تلاش دو ماهه خود از شرق به غرب، به موازات جاده سوسنگرد-بستان تا ۸۰۰ متری خط پدافندی دشمن ایجاد کرده بودند، غافلگیرانه تا نزدیکی نیروهای عراقی پیشروی کرده، سپس به طور ناگهانی آنها را مورد حمله قرار دادند و روستای احمیر را آزاد کردند و بدین ترتیب دشمن به سوی روستای بردیه عقب رانده شد. @yousof_e_moghavemat
اَهلُ القُرآنِ اَهلُ اللهِ وَخاصَّتُهُ اهل قرآن، اهل خدا و خاصانِ بارگاه اویند. @yousof_e_moghavemat
✍روایت "حضرت آقا"از شهیدی که مادرش فکر می کرد است ... : ●"در اطلاعاتی که به من داده شد، خواندم که در بین همین شهدای همدانِ شما، یک سردار سپاهی - که دارای شأن و موقعیتی هم بوده است - وجود داشته که وقتی مادرش از او می‌پرسد تو در سپاه چه کاره‌ای، جواب می‌دهد: من در سپاه جاروکشی می‌کنم. مادرش خیال می‌کرده واقعاً این جوان در سپاه یک مستخدم معمولی است. ●حتی وقتی برای این جوان به خواستگاری هم می‌روند و خانواده‌ی دختر سؤال می‌کنند پسر شما چه‌کاره است، مادرش می‌گوید در سپاه مستخدم است! بعد در اجتماعی که مراسمی بوده، یک نفر داشته سخنرانی می‌کرده، این مادر می‌بیند آن شخص خیلی شبیه پسرش است. می‌پرسد این شخص کیست. می‌گویند این فلانی است؛ یکی از سرداران سپاه. آن مادر، آن وقت پسرش را می‌شناسد! 📎پ ن: شهیدناصرقاسمی فرمانده بسیج همدان در سالهای میانی جنگ و فرمانده محور عملیاتی لشکر انصارالحسین در عملیات کربلای پنج بود که در شلمچه به شهادت رسید 🌷 @yousof_e_moghavemat
یا مَن یَسمَعُ أَنینَ الوَاهِنِینَ! ای آنکه ناله خسته دلان را می شنود... الهی! اَعِنّی بِالْبُكاءِ عَلى نَفْسی ... خدایا! کمکم کن تا بر خودم و احوالاتم بگریم ... حاج حسین همدانی (نفردوم از سمت چپ) حسن ترک محسن امیدی و محسن اسکندری @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنکه بی یار کند، یار شود باز تویی آنکه دل داده شود، دل ببرد باز تویی آنکه عشقش به نفس باده دهد باز تویی آنکه بی باده کند جان مرا مست تویی .. @yousof_e_moghavemat