🗣 رجاء بن ابى ضحّاک مىگويد: چون بر مأمون وارد شدم و از حال #حضرت_رضا علیهالسلام پرسيد، آنچه را در شب و روز و در سفر و حضر از آن حضرت مشاهده كرده بودم به او گفتم.
👈🏻 مامون گفت: يابن ابى الضحاک! او در #علم و #عبادت سرآمد تمام اهل زمين است، احدى را به آنچه از او ديدى خبر نده.¹
🎤 کلام فقیه:
✋🏼 شما دقت کنید چگونه است که قاتل او كه مدعى خلافت و امامت است، شهادت مىدهد كه آن حضرت #اعلم و #اعبد اهل زمين است.
🔆 غافل از آنكه اعلم و اعبد از تمام اهل زمين، #افضل از تمام اهل زمين بوده و به حكم عقل و فطرت و كتاب و سنت، افضل از كل، #امام_الكل است.
📌 ۱. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۴۹.
◻️ #کلام_فقیه #امام_رضا علیهالسلام
@yousof_e_moghavemat
✳ در گوشهای در میان خادمها ایستاد
🔻 سردار شهید بیشتر اوقات پایین ضریح #حضرت_رضا(ع) مینشست و از همان مکان عرض ادب و ارادت خود را نشان میداد. زمانی هم که در کنار ضریح قرار میگرفت، بسیار متواضعانه رفتار میکرد.
🔸 یک بار در مراسم خطبهخوانی در صحن انقلاب اسلامی حرم مطهر رضوی، #سردار_سلیمانی در حالی که لباس خادمی به تن داشت، اصرار دیگران مبنی بر قرار گرفتن در جایگاه مسؤولان، مدیران و علما را در این مراسم نپذیرفت و در گوشهای بین ۴۹ هزار خادمی که حضور یافته بودند، با متانت تمام و آرام ایستاد.
👤 راوی: مدیر امور خدمه آستان قدس رضوی
❤
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
✅در گوشهای در میان خادمها ایستاد
سردار شهید بیشتر اوقات پایین ضریح #حضرت_رضا(ع) مینشست و از همان مکان عرض ادب و ارادت خود را نشان میداد. زمانی هم که در کنار ضریح قرار میگرفت، بسیار متواضعانه رفتار میکرد.☺️
یک بار در مراسم خطبهخوانی در #صحن_انقلاب اسلامی حرم مطهر رضوی، #سردار_سلیمانی💔 در حالی که لباس خادمی به تن داشت، اصرار دیگران مبنی بر قرار گرفتن در جایگاه مسؤولان، مدیران و علما را در این مراسم نپذیرفت و در گوشهای بین ۴۹ هزار خادمی که حضور یافته بودند، با متانت تمام و آرام ایستاد.😇
👤 راوی: مدیر امور خدمه آستان قدس رضوی
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
⨴ #روزنههایی_از_عالم_غیب ⨵
᯽
↳
◇ تصمیم گرفتم از #بروجرد به همراه کاروانی با #پای_پیاده به زیارت #امام_رضا_علیه_السلام بروم. نذر کرده بودم که شِفای هردو چشمِ نابینایم را از ایشان بگیرم.
همینکه رسیدیم، اهالی کاروان به استراحتگاه رفتند ولی من به صحن مطهّر رفتم و خودم را توسط شال به #پنجره_فولاد بستم و سهشب در آنجا بیتوته کردم. شب سوم نزدیک سحر، #حضرت_رضا علیهالسلام را در خواب دیدم که نزدم آمده و دست مبارکش را به چشمهایم کشیدند و فرمودند:
«تو را شفا دادیم، ولی بایستی به خانۀ میرزاناظر بروی و او هم دست بکشد تا چشمهایت روشنی کامل یاید.»
از خواب بیدار شدم. در حالیکه هنوز شالم به پنجره فولاد بسته بود و از خوشحالی فریاد میزدم، آمدند و مرا باز کردند. سپس آدرس خانۀ میرزاناظر را خواستم. پس از چندساعت خانه را یافتیم و مرا به محضر ایشان بردند. پس از تفصیل جریان، ایشان هم دستهایش را به چشمانم کشیدند و در نتیجه چشمهایم روشنتر شد. پس از بهبودی کامل چشمهایم، تولیت آستان اطرافِ حرم را چراغانی کرده و به علامت شادمانی و سپاس، نقارهها به صدا درآمدند.
《به نقل از مرحوم حجتالاسلام آقای مجد》مندرج در کتاب خواندنی و شگفتانگیز #روزنههایی_از_عالم_غیب نوشتهی حضرت آیتالله سیدمحسن خرازی، صفحات ۷۲ و ۷۳ با تخلیص و اختصار.
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#یا_علی_بن_موسی_الرضا (ع)
#قربون_کبوترای_حرمت 🕊
@yousof_e_moghavemat