🌷جواد خیلی برای برگزاری یادوارۀ شهدا فعال بود. وقت برگزاری یادوارهها و سالگردها میگفت هر کار سختی هست بدهید تا انجام دهم! علاقۀ خیلی خاصی به این امور داشت. از جارو تا خرید کردن را انجام میداد. اگر لازم بود حتی مجری مراسم میشد. هیچوقت نمیگفت فلان کار درشان من نیست یا من بلد نیستم و... همه جوره پای کار شهدا بود!
🔹قسمت شد تا در سال ۱۳۹۴ همراه گروهی که «جواد» هم عضوی از آن بود، راهی پیادهروی اربعین شویم.
🌹قبل از این سفر «جواد» چند بار اقدام کرده بود تا به سوریه اعزام شود اما هر طور که بود، با اینکه حتی یک بار تا پای پرواز هم رفته بود، نتوانسته بود به مناطق اعزام شود. او را از در هواپیما برگردانده بودند. خیلی از بابت اعزام نشدنش و ناکام ماندن تلاشهایش برای این امر ناراحت و گلهمند بود.
🔸از مشهد با دو ماشین راه افتادیم. من و جواد در یک ماشین بودیم. شب تا صبح حسابی صحبت کردیم، ازجمله در مورد سوریه و اعزامش به آنجا. همیشه میگفت دلم میخواهد برای شهدا کاری انجام بدهم. دلش میخواست به ائمه (علیهمالسلام) هم خدمت کند اما میگفت تابهحال نتوانستهام کاری درستوحسابی انجام دهم! باور داشت که این کمبود را میتواند با شرکت در دفاع از حرم اهلبیت (علیهم السلام) جبران کند. دلداریاش میدادم که بههرحال در پشت جبههها هم به نیرو نیاز داریم؛ اما او همچنان دلخور و ناراحت بود که نتوانسته اعزام شود.
🕊بعد از آن سفر کارهای اعزامش انجام شد و به شهادت که آرزویش بود، رسید.
✍راوی:فرزند شهید بابانظر
#شهید_جواد_محمدی_مفرد
#سالروز_ولادت
#مدافع_حرم
@yousof_e_moghavemat