🌹 #وصیت_نامه #شهید_مجتبی_نواب_صفوی با دست خط ایشان
بسمالله الرحمن الرحیم
وصیتنامه اینجانب سیدمجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی
♦️من از مال دنیا در زندان چیز قابلی ندارم بجز اشیاء مختصری که موجود است و آنها را به خانواده و مادرم بدهید و نشانی منزل مادرم فعلا چون از منزل قبلی خود بیرون رفتهاند و در منزل برادرشان میباشند به منزل برادر ایشان خیابان امیریه چهارراه گمرک کوچه اسلحهدارباشی منزل آقای سیدمحمود صفوی وکیل پایه ۱ دادگستری میباشد.
🕊بیاری خدای توانا سیدمجتبی نواب صفوی
ساعت ۳ بعد از نیمه شب ۲۷ دیماه ۱۳۳۴
@yousof_e_moghavemat
در آخرین دیداری که در زندان با سیدمجتبی نواب صفوی قبل از اعدام داشتیم، مادرشان به او گفتند: کاش ما میمردیم و این روز را نمیدیدیم.
ناگهان سید صدایش را خشن و بلند کرد و گفت: «من با این مرتیکه پسر پهلوی، با این مرتیکه محمدرضا شاه اگر بخواهم سازش کنم، همین الان جای من اینجا (زندان) نیست. من کشته میشوم اما سازش با دشمنان اسلام را قبول نمیکنم و مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.»
راوی: بانو نیره سادات احتشام رضوی همسر #شهید_مجتبی_نواب_صفوی
@yousof_e_moghavemat
🌹مرد عرب و چالاكی عجيب نواب🌹
سالها پيش در حوزه علميه نجف به همراه سيد مجتبی در محضر «علامه اميني» و «مرحوم طالقانی» درس ايمان و ولايت میآموختيم,
در همان ايام به پيشنهاد نواب صفوی پياده از نجف برای زيارت سومين پيشوای شيعيان به كربلا رفتيم, هنوز چند كيلومتر از شهر دور نشده بوديم كه مردی تنومند از اعراب بيابان نشين راهمان را بست, هوا تاريك بود, ترس وجودم را فرا گرفت. در زير نور مهتاب خنجر تزيين شده مرد عرب را ديدم. او با خشونت فرياد زد:
«هر چه دينار داريد از جيبهايتان بيرون آورده و تحويل دهيد.»
پولهايم را درآوردم.
در مقابل چشمان حيرت زده مرد عرب ناگهان سيد مجتبی با چالاكی, خنجر وی را از كمرش بيرون كشيد و با قدرت, نوك خنجر را نزديك گلويش قرار داد وگفت:
«با خدا باش و از خدا بترس, و دست از زشتیها بشوی...»
من متعجب از شجاعت و سرعت عمل سيد به او نگاه میكردم. پس از چند لحظه آن مرد ما را به خيمهاش دعوت نمود. نواب فوراً پذيرفت. باورم نمیشد. با ناراحتی گفتم:
«چگونه دعوت كسی را میپذيری كه تا چند لحظه پيش قصد غارت ما را داشت؟»
اما سيد بدون آنكه ترسی به دل راه دهد, گفت:
«اينها عرب هستند و به ميهمان ارج مینهند و محال است خطری متوجه ما باشد.»
آن شب سيد به آرامی خوابيد, و من از ترس تا صبح بيدار نشستم.
🎙راوي: علامه محمد تقی جعفری
#شهید_مجتبی_نواب_صفوی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat