eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ 🔹شهید کاظم نجفی رستگار یکی از شهدایی است که پس از شهادت به خواب مادرش آمد و یکی از خواسته‌های زیبا و معنوی مادر را در خواب برآورده کرد. 🔹حاج کاظم نجفی رستگار در روزهای نخست بهار سال ۱۳۳۹ در شهرستان ری در خانواده‌ای مؤمن و زحمتکش به‌ دنیا آمد. علیرغم محدودیت‌های مالی خانواده با تلاش و پشتکار خود تحصیلاتش را تا سوم متوسطه ادامه داده است. ورود کاظم نجفی رستگار به مبارزات انقلابی و ضدشاهنشاهی با همان روزهای نوجوانی و بحبوحه ورود به جوانی مصادف شد و از این رو دیگر نتوانست به درس خواندن ادامه دهد. در روزهای نخست پیروزی، با شروع غائله کردستان و تحریکات نیروهای ضدانقلاب، همراه نیروهای دکتر شهید راهی کردستان شد و آموزش‌های چریکی را در آن‌جا فرا گرفت. شهید کاظم نجفی رستگار  تربیت‌یافته مکتب بزرگانی چون شهید دکتر چمران و شهید حاج احمد بود و مدتی به عنوان فرمانده یکی از گردان‌های تیپ رسول الله(ص)، که فرمانده آن احمد متوسلیان بود، انتخاب شد. 🔹شهید رستگار که تمام عمر خود را در جستجوی رستگاری ابدی گذرانده بود، در حین عملیات بدر، روز پنجشنبه ۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳ هنگام اذان ظهر در شرق دجله (منطقه هور الهویزه) در حال شناسایی منطقه، همراه چند نفر از فرماندهان تیپ سیدالشهدا (ع) به درجه رفیع شهادت نائل شد. 🔹در کرامات شهید حاج قاسم رستگار آمده است که شبی مادرش خواب او را می‌بیند و به پسرش می‌گوید: «پسرم چیزی از تو نمی‌خواهم؛ فقط جلسه قرآن که می‌روم، همه قرآن می‌خوانند و من نمی‌توانم بخوانم و از این موضوع خجالت می‌کشم.» شهید کاظم نجفی رستگار به مادرش می‌گوید: « صبحت را که خواندی را بردار و بخوان» 🔹بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد. قرآن را برمی‌دارد و مشغول خواندن قرآن می‌شود و این حکایت کرامت شهدایی است که به اذن خداوند متعال بر آن توانمند هستند. 🌷 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ 🔹شهید کاظم نجفی رستگار یکی از شهدایی است که پس از شهادت به خواب مادرش آمد و یکی از خواسته‌های زیبا و معنوی مادر را در خواب برآورده کرد. 🔹حاج کاظم نجفی رستگار در روزهای نخست بهار سال ۱۳۳۹ در شهرستان ری در خانواده‌ای مؤمن و زحمتکش به‌ دنیا آمد. علیرغم محدودیت‌های مالی خانواده با تلاش و پشتکار خود تحصیلاتش را تا سوم متوسطه ادامه داده است. ورود کاظم نجفی رستگار به مبارزات انقلابی و ضدشاهنشاهی با همان روزهای نوجوانی و بحبوحه ورود به جوانی مصادف شد و از این رو دیگر نتوانست به درس خواندن ادامه دهد. در روزهای نخست پیروزی، با شروع غائله کردستان و تحریکات نیروهای ضدانقلاب، همراه نیروهای دکتر شهید راهی کردستان شد و آموزش‌های چریکی را در آن‌جا فرا گرفت. شهید کاظم نجفی رستگار  تربیت‌یافته مکتب بزرگانی چون شهید دکتر چمران و شهید حاج احمد بود و مدتی به عنوان فرمانده یکی از گردان‌های تیپ رسول الله(ص)، که فرمانده آن احمد متوسلیان بود، انتخاب شد. 🔹شهید رستگار که تمام عمر خود را در جستجوی رستگاری ابدی گذرانده بود، در حین عملیات بدر، روز پنجشنبه ۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳ هنگام اذان ظهر در شرق دجله (منطقه هور الهویزه) در حال شناسایی منطقه، همراه چند نفر از فرماندهان تیپ سیدالشهدا (ع) به درجه رفیع شهادت نائل شد. 🔹در کرامات شهید حاج قاسم رستگار آمده است که شبی مادرش خواب او را می‌بیند و به پسرش می‌گوید: «پسرم چیزی از تو نمی‌خواهم؛ فقط جلسه قرآن که می‌روم، همه قرآن می‌خوانند و من نمی‌توانم بخوانم و از این موضوع خجالت می‌کشم.» شهید کاظم نجفی رستگار به مادرش می‌گوید: « صبحت را که خواندی را بردار و بخوان» 🔹بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد. قرآن را برمی‌دارد و مشغول خواندن قرآن می‌شود و این حکایت کرامت شهدایی است که به اذن خداوند متعال بر آن توانمند هستند. 🌷 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
کاظم نجفی رستگار بسم ‌الله ‌الرّحمن الرّحیم انا لله و انا الیه راجعون   ستایش خدای عزوجل را که مرا از امت محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعه علی علیه السّلام قرار داد و سپاس خدای را که با آوردن حق از ظلمت به روشنایی و از طاغوت نجاتم داد و مرا از کوچک‌ترین خدمتگزاران به اسلام و انقلاب اسلامی قرار داد. امیدوارم که خداوند متعال رحمت خود را نصیب بنده گناهکار خود بفرماید و مرا به آرزوی قلبی خود، یعنی شهادت فی سبیل‌الله برساند که تنها راه نجات خود می‎دانم و آرزوی دیگرم این است که اگر خداوند شهادت را نصیب بنده گناهکار خود کرد، دوست دارم با بدنی پاره پاره به دیدار الله و ائمه معصومین به‏ خصوص سیدالشهدا علیه السّلام بروم. من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر وقتم را شبانه‎روز در اختیار این انقلاب گذاشتم، چون خود را بدهکار انقلاب و اسلام می‌دانم و انقلاب اسلامی گردن بنده حق زیادی داشت که امیدوارم توانسته باشم جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشد.   پدر و مادر و همسر و برادران و خواهران و آشنایانم مرا ببخشند و حلالم کنند و اگر نتوانستم حقی که بر گردن من داشتند ادا کنم، عذر می‌خواهم. برای پدر و مادر و خواهران و برادرانم از خداوند طلب صبر می‌نمایم و امیدوارم تقوا را پیشه خود قرار دهند.  از همسرم عذر می‌خواهم که نتوانستم حقش را ادا کنم و چه‎ بسا او را اذیت فراوان کردم و از خداوند طلب اجر و رحمت برای او می‌کنم که در مدت زندگی صبر زیاد به خاطر خداوند انجام داد و رنج‌های فراوان کشید. از تمام اقوام و آشنایان و دوستان طلب حلالیت و التماس دعا دارم؛ به علت وضعیت جنگ مدت سه سال که در جبهه بودم، نتوانستم امر واجب خدا یعنی روزه را انجام بدهم. همچنین در رابطه با خرید خانه به مبلغ 223 هزار تومان از علی تاجیک و 65 هزار تومان از حسین کاوکدو و 10 هزار تومان از حاج محمد علی دولابی قرض کردم و مبلغ 30 هزار تومان از همسرم که خانه برای همسرم است و موتورم را برای جبهه در نظر گرفتم. والسلام کاظم نجفی رستگار ساعت 9 شب مورخ 3 اسفند 1362 شرق بصره (جفیر) @yousof_e_moghavemat