#استوری
💐 امروز #پانزدهم_آبان #سالروز_شهادت #مدافع_حرم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا
#شهید_محمد_طحان گرامی باد.
این شهیدان عزیز را بیشتر بشناسیم....(تصاویر مشاهده شود)
@yousof_e_moghavemat
با این همه آرزو ندایی نرسید
از کوچهی آسمان صدایی نرسید
دیشب که پرندههای عاشق رفتند
آواز دعای ما به جایی نرسید.
(اسماعیل چکانی)
با یاد و گرامی داشت جاوید نشان ها؛
#حاج_احمد_متوسلیان
#کاظم_اخوان
#تقی_رستگار
#سید_محسن_موسوی
#حاجز_برباره
#اللهم_فک_کل_اسیر
@yousof_e_moghavemat
🔴 ربایش ٢ افسر صهیونیست در خارج از فلسطین اشغالی
🔹شبکه الجزیره فاش کرد، یک جنبش ناشناس به نام «الحریه» ٢ افسر صهیونیست را حین انجام مأموریتی محرمانه در خارج از فلسطین اشغالی ربوده است.
🔹این ٢ افسر خود را «دیوید پِری» و «دیوید بن روزی» معرفی میکنند و در پیامی تصویری از رژیم صهیونیستی میخواهند آنها را نجات دهد.پری یک مأمور مخفی و بنروزی یک کارشناس پتروشیمی است و آنها در ٢ عملیات جداگانه ربوده شدهاند.
🔹جنبش الحریه خواستار آزادی اسرای فلسطینی در زندانهای رژیم صهیونیستی شده و تلآویو تاکنون واکنشی در این خصوص نداشته است.
#قدس_خرمشهر_دیگر_میشود
@yousof_e_moghavemat
📸 توپچـی های لشکر۲۷
در ڪنار فرمـانــده
به ترتیب ازسمت راست؛ 🔻
سردار عباس برقی
🌷شهید سردار محسن نورانی
🌷شهید سردار حاج ابراهیم همت
🌷شهید سردار محمدتقی پکوک
دونفر آخر شناسایی نشدند...
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
#شهدای_لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
💠 دفاع مقدس در کلام امام خمینی(ره)
تاریخ سخنرانی: 15 آبان 1362
...فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبههها جنگ مىكنند، با آنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است، آنها مىكشند شما هم مىكشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يك عمل جنايى است. اين روى انگيزهاى است كه هست، روى معنايى است كه اين دو عمل دارند، نه روى صورت عمل است. شما براى خدا جهاد مىكنيد، آنها براى شيطان جهاد مىكنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر است. توجه كنيد كه اين محفوظ بماند. من به آن قدرتمندانى كه در جبههها ايستادهاند و الآن مستأصل كردهاند صدام و صدامىها را عرض مىكنم كه مبادا اين قدرت اسباب اين بشود كه يك انتقامى بر خلاف موازين الهى گرفته بشود. شما تا كنون بنايتان بر همين بوده است و انشاءاللَّه از حالا به بعد هم باشد كه شهرهاى عراق را كه ما آنها را عزيز مىدانيم مثل شهرهاى خودمان و بعضىشان را بسيار بالاتر، بايد توجه كنيد اهالى آن شهرها به همان طور كه اهالى شهرهاى ما مبتلاى به شرّ صدام است، آنها، بيشتر مبتلا هستند. آنها فشارهايشان، فشار صدام بر آنها خيلى زياد است، بر خانوادههاى آنها، بر خود آنها، اشخاصى كه از آنجا آمدهاند همين دو روز پيش از اين، دو سه روز پيش از اين يك كسى از آقايان كه پيش من بود نقل كرد كه اشخاصى كه از آنجا تازه آمدهاند مىگويند اگر اشخاص عادى ريش داشته باشند مىگيرندشان، اگر تسبيح دستشان باشد مىگيرندشان به ترس اينكه اين حزباللَّه شايد باشد، خانوادههاى اين اشخاصى كه در جبهه هستند اگر چنانچه يك وقت آنها كوتاهى بكنند آنها را سركوب مىكنند. وضع روحى كسى كه قدرت دارد، شاخ دارد و عقل ندارد اين است. يك كس ديگر او را اذيت مىكند او كس ديگر را صدمه مىزند. شما بايد توجه بكنيد كه مبادا يك وقتى به واسطه بمبارانهاى شهرهاى شما و كشتن عزيزان شما، مبادا يك وقتى شما عصبانى بشويد و جبران بكنيد اين طورى، اين انتقام از او نيست. شما انتقامتان را از صدام بايد بگيريد و از حزب بعث، و الآن داريد مىگيريد. توجه كنيد كه مبادا حتى يك گلوله به طرف شهرهاى اينها بيندازيد. آنها شهرهايى هستند كه همان طورى كه اين بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلى هم مظلوم است، همه اينها مظلومند. اينها تحت ستم هستند. ما بايد جهات انسانى را تا آخر حفظ كنيم. ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت بايد حفظ بكنيم و هيچ وقت عصبانى از اين نشويم كه او دارد اين كار را مىكند، پس ما هم خوب است يكى از شهرهاى آنها را بزنيم؛ نه، هيچ همچو نيست. موازين، موازين اسلامى است. اينجا جمهورى اسلامى است. اينجا اسلام حكومت مىكند. بنا بر اين، بايد مواظب باشيد از خودتان كسانى كه قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسيج قدرت دارد، اينهايى كه قدرت دارند بايد حفظ جهات انسانيت را، جهات اسلاميت را بيشتر از ديگران بكنند. اين قدرت را در محلش خرج بكنند، تجاوز از محلش نشود.
و من اميدوارم كه با حفظ اين جهات انسانى و اسلامى شما الگو بشويد از براى همه كشورهايى كه آن مسائل ما به آنها رسيده است و مىرسد. و اين مرده ديگر از بين رفته است، ديگر شما خيال نكنيد، اينها دست و پايى است كه در حال احتضار دارد مىزند.
اين قدرتمندها آن آخر عمرشان اين طور جنون پيدا مىكنند. اينهايى كه در حالى كه قدرت دارند آن شارت و شورت را مىكنند، وقتى شكست مىخورند بسيار هم ضعيف مىشوند. اين ضعف روحى است كه انسان به يك طايفهاى كه هيچ كارى به او ندارند، توى خانههايشان نشستهاند، يك بچه كوچكى كه كارى به او ندارد، اين ضعف انسانيت و ضعف قدرت است كه به او بپرد براى اينكه، در جبهه- او را- سيلى به او زدهاند. اين آن مايه آخرش را هم كه عبارت از آن گردانهايى بوده است كه براى حفظ او بوده فرستاده به جبهه، و اينجا هم بسيارى از آنها را به درك فرستادهاند. خوب، اين صدمه مىبيند، صدمه روحى مىبيند، عقل هم كه ندارد كه حساب بكند كه خوب ما در جبهه مغلوب شدهايم بايد در جبهه كارى بكنيم، آنجا كه نمىتواند كارى بكند، به بهبهان و- نمىدانم- مسجد سليمان و جاهاى ديگر هم تعدى مىكند. اينها به واسطه ضعف روح است، و همه اينها براى اين است كه ايمان در كار نيست.
صحيفه امام، ج18، ص: 213
#بیانات
#امام_خمینی قدس سره
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت همرزمان و همراهان، از نقش شهید سلیمانی در اتحاد مذاهب در کشورهای محور مقاومت✌️
#سردار_دلها
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
آهسته ...
به پرواز بیندیش ،
تا باد پریشان نکند
بال و پرت را ...
#شهید_عبدالمجید_رحیمی
عصر نهم اردیبهشت 1361
اردوگاه موقت
کنار جاده اهواز - آبادان
مقابل انرژی اتمی
یڪ روز قبل از شهادت
@yousof_e_moghavemat
به یاد گردان مقداد و میعادگاهشان در نقطه رهایی،یارانی که رفتند و بال گشودند و زمین را سخره گرفتند ...
آبان ماه ۱۳۶۲
عملیات والفجر۴
مریوان
نقطه رهایی
به یاد شهدای والامقام:
علیرضا کلهر
مجتبی کشاورز
اصغر امیری
#گردان_مقداد
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
به یاد گردان مقداد و میعادگاهشان در نقطه رهایی،یارانی که رفتند و بال گشودند و زمین را سخره گرفتند ..
خاطره ای از #عملیات_والفجر4
گردان مقداد قبل از عملیات، ابتدا در ادامه عملیات والفجر۳ که سرهنگ جاسم بگمانم ۱۳روز در محاصره روی ارتفاع زالواب (کله قندی) مقاومت کرده بود شرکت کرد که جاسم محمد توسط گردان کمیل بفرماندهی ابراهیم علی معصومی اسیر شد
دوباره به گردان مقداد پدافند مقابل ارتفاع افسانه ای وصخره ای محول شد که حدود یک ماه درپدافند بمو بودیم چون دردیدکامل دشمن بودیم انگار درمحاصره انها بودیم بسیار سخت بود نه موانعی داشتیم ونه اشراف به منطقه ولی بایدحضور داشتیم دراین سختی که غذا فقط شبها درتاریکی به ما میرسید یک روز رفتم پیش دوستانم که مرتضی مرادیان (کسیکه سفیر دانمارک بود) به آنها سربزنم داخل یک غار که بعنوان سنگراستراحت از آن استفاده میشد یکی از بچه های گروهان بنام ناصرجباری یک مجله دنیای ورزش را گذاشت جلوی من انگار مجله را در دکه روزنامه فروشی ورق میزدی بسیار نو وتمیز بود بدون تاخوردگی درحالیکه این مجله باید از اسلام اباد میامد تا بمو که حدود۱۵۰ کیلومتر فاصله بود تاحسین آباد بمو وتنگه باویسی که راه نفوذ بعثیها به شمال سرپل ذهاب همین تنگه فوق الذکربود آقا ناصر جباری شب عملیات والفجر۴مجروح واسیر دشمن میشود شب ظاهرا چندنفر از بعثیها که روی تپه بودند میخواستند ناصر را بکشند ولی فرمانده آنها اجازه نداده بودعملیات والفجرچهار بعلت اینکه کمینها هنگام ورود گردانها به منطقه خاموش بودند وقتی گردانها از آنها میگذشتند شروع به مزاحمت میکردند چون منطقه تثبیت نشد یک ستون محدود از نیروهای گردان مقداد که مسئول ارشدانها حسین محمدی( که در خیبر به شهادت رسید) بود با مجروح واسیری که از دشمن داشتند از نزدیک تپه میگذشتند که کمینها شروع به آتش میکنند حسین با ستون مجروح واسیر با این تپه درگیرمیشود وتپه رافتح میکند وقتی روی تپه میرود ناصرجباری که نیروی گروهان اخلاص به فرماندهی سردار حسین محمدی بود با صدای بلند حسین را صدا میکند وقتی حسین میروددنبال صدا میبیند ناصر مجروح وبادست بسته دریک شیار افتاده ودر درگیری نیروهای خودی با بعثیها مجددا براثرترکش نارنجک بچه های خودی دوباره دستش ترکش میخود وظاهرا استخوانش میشکند ناصر توضیح میدهد که دیشب اسیرشدم همه میگفتند اورا بکشیم ولی این یک نفر اجازه نداد حسین هم چون نمیتوانست اسیربیاورد به عقب همان چند اسیر هم مجروحان را حمل میکردند گفت همه را خلاص کنید فقط همانکسیکه اجازه نداده بودناصر را بکشند اورا بدوش بگیرد وبه عقب میرویم درمرحله اول عملیات حسن محمدی اخوی حسین به شهادت رسید
(روای: کلهر جمعی گردان مقداد)
#گردان_مقداد
#لشکر_27_محمد_رسول_اللهﷺ
@yousof_e_moghavemat
🌹قرار شده بود زندگی مشترک مان را در خانه پدر علی آقا شروع کنیم. مادر علی آقا اصرار بر مراسم عروسی داشت؛ اما ما تصمیم گرفته بودیم برویم قم و برگردیم و زندگی مان را شروع کنیم. خیلی ساده و انقلابی.
خرید ازدواج ما یک گردنبند ظریف بود که رویش نوشته شده بود علی. حوله و ساک و پیراهن سفید و یک جفت کیف و کفش قهوه ای. مادر علی که وسایل ما را دید، خودش رفت آینه و شمعدان و برخی لوازم دیگر را گرفت.
مادرم اصرار بر خرید سرویس خواب داشت و من زیر بار نمی رفتم. علی آقا با اینکه در قید و بند دنیا نبود، هر چه می آوردند فقط به به و چه چه می کرد و یک بار هم نگفت اینها چیست؟
خرید که کردیم می خواستیم برویم قم. فقط هزار تومان پول برای مان مانده بود. رفتیم قم دو روز ماندیم. نهار که خوردیم، پول مان ته کشید و برای شام دیگر پولی نمانده بود.
🌹علی می گفت: واقعا ازدواج نصف دین است. از وقتی ازدواج کردم، رفتارم با بچه های جبهه هم نرم تر شده. وقتی توجه می کنم که در خانه زن دارم، سنگین تر و محکم تر راه می روم.
✍کتاب نیمه پنهان ماه، ج ۲۲
#شهید_علی_تجلایی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat