زمینه آرام/واحد - شهادت امام صادق علیه السلام
*به سبک:کنار قدمهای جابر...*
سر آسمانهای اعلا/به زیر قدمهای صادق
دل غصه دار محبین/بسوزد ز غمهای صادق
فدای امام غریبی/که شد کشته ی زهر کینه
ز داغ عزیزی پیمبر/شده محشری در مدینه
بُوَد ذکر لبها/چو حیدر چو زهرا
در این سوگ عظمی/واویلا واویلا
واویلا واغربتا...
ز طاغوتیان زمانه/چه ظم و ستم ها که دیده
شبانه پیاده خدایا/پی مرکبی می دویده
قسم بر غم بی حد او/غمش بر دل ما نشسته
بمیرم بمیرم بمیرم/که شد حُرمت او شکسته
بمیرم که جانش/شد از غصه بر لب
بگرید بگرید/به غمهای زینب
واویلا واغربتا...
سلامم بر آن بانویی/به اشک و به قلب شکسته
شده وارد شام و کوفه/ولیکن به دستان بسته
سر دلبرش روی نیزه/به لبهای او ذکر یا رب
زنان کف زنان گرد محمل/وَ نامَحرمان دور زینب
به نی قاری او/بخواند چو قرآن
شود ذکر لبهاش/حسین جان حسین جان
یا حسین یابن الزهرا...
http://eitaa.com/yousofarjonei
#آموزش_مداحی
#اصطلاحات_مداحی
قصیده:
یکی از مهمترین قالبهای شعری که ویژگی آن طولانی بودن ابیات آن و هم قافیه بودن مصرع اول از بیت اول با مصراع دوم از تمام ابیات میباشد. برخی مداحان به غلط هر شعری را که ابیاتی طولانی داشته باشد قصیده می نامند.
ام ابیات است. معمولاً برخي مداحان، به غلط، هر شعري را كه ابياتي طولاني دپاشته باشد، قصيده مينامند!
كوچه واكردن:
هنگامي كه برنامهي سينهزني آغاز ميشود، توسط مياندار مجلس و با اشارهي مداح، عزاداران، صفهايي رو به روي هم تشكيل ميدهند كه اصطلاحاً «كوچه وا كردن» گفته ميشود.
گريز زدن:
نقطهي اوج مرثيه خواني مداح است كه به صورت تطبيق و پيوند حادثه اي با حادثه كربلا یا سایر مصائب اهل بیت ع انجام ميشود.
گوشواره:
در پايان هر بند نوحه، مصراعهاي كوتاه يا بلندي است كه بندها را به هم پيوند ميدهد و زمينهي ذهني را در مستمع براي پاسخ دادن به ذكرِ نوحه آماده ميكند. به آن مصراعها، اصطلاحاً «گوشواره» گفته ميشود.
مجلس گرداني:
كنايه از اداره مجلس عزاداري توسط مداح يا ميانْدار است.
مدّاح:
صيغه مبالغه از واژه «مدح» است. اصطلاحاً به كسي گفته ميشود كه به كار مدح و منقبت اهلبيت(عليهمالسلام) ميپردازد.
مرثيه خواني:
خواندن مراثي اهلبيت(عليهمالسلام) با تكيه بر لحن و آهنگ مناسب، جهت تحريك عواطف مستمعان و آگاه كردن آنان با مصائب اهلبيت(عليهمالسلام)
مصيبت خواني:
مقصود، همان مرثيه خواني است. معمولاً مداحان با نقل تاريخ اهلبيت(عليهمالسلام) مستمعان خود را با مصائب اهلبيت(عليهمالسلام) آشنا ميسازند.
مطلع:
اصطلاحاً به بيت اول - كه آغاز شعر است - گفته ميشود.
مقتل:
كنايه از كتابي است كه مصائب اهلبيت(عليهمالسلام) در آن بيان شده است.
مقطع:
اصطلاحاً به بيت آخر شعر گفته ميشود.
مناقب خوان:
اصطلاحي قديمي، كه بر گروهي از مداحان اطلاق ميشده است كه به نقل مناقب و فضايل اهلبيت(عليهمالسلام) ميپرداخته اند.
مياندار:
به شخصي اطلاق ميشود كه در ادارهي مجلس، مداح را ياري ميكند.
http://eitaa.com/yousofarjonei
🌹به همسرت ظلم نکن🌹
خاطره ای به نقل از فرزند استاد فاطمي نيا
زماني كه ازدواج كردم ، هديه اي كه پدرم به من دادند تابلويي بود كه خودشان به عربي برايم نوشته بودند و مضمونش اين بود:
"بپرهيز از ظلم كردن به كسي که جزخدا ياوري ندارد"
اين كلامي است كه امام حسين (ع) در لحظات آخر حيات مباركشان بيان كردند.
بعدها يكي از علماء اين تابلو را مشاهده كردند و فرمودند كه حاج آقا (استادفاطمي نيا) اين را اشاره به همسر فرزندشان نوشته اند تا هميشه در ذهن او باشد زمانيكه يك زن تمام داشته اش را به منزل شوهر مي آورد ، بايد بدانيم جز خداوند ياوري ندارد و نبايد به اين زن حتي گفته شود " بالاي چشمت ابروست!"
و اگر ظلمي به زن کردیم ، وارد جنگ با خدا شده ايم !خداوند در هيچ چيز شتاب نميكند مگر ياري مظلومان!
http://eitaa.com/yousofarjonei
✅ شعر زیبای اول مجلسی ...
خوش به حال هر کسی که روضه دعوت می شود
«هیأتی» از جانب زهرا حمایت می شود
بس که شأن و منزلت در روضه خانه ریخته
هر که یک دفعه بیاید ، پیش کسوت می شود
این وسط آن عاشقی بُرده است که در روضه ات
بی ریا می آید و مشغول خدمت می شود
یک پر کاهی اگر چشم کسی نمناک شد
کوه عصیان هم اگر باشد شفاعت می شود
گریه کن با گریه اش غسل تقرّب می کند
قطره ای از اشک ، مُنجر به طهارت می شود
هر که در ماه محرّم کار و بارش شد حسین
چون «رسول ترک» آخر با سعادت می شود
رازق ما کربلایی ها حسینِ فاطمه است
روزی یک سال ما این ماه ، قسمت می شود
در میان هیأتش انگار زیر قُبّه ای
تا که لب وا میکنی فوراً اجابت می شود
تا به سجده می روم سمت خدا پَر میکشم
علّت معراج هایم مُهر تربت می شود
آن قدَر آقاست این آقا به عبّاسش قسم
ارمنی هم زیر این پرچم هدایت می شود
ناله های مادری پهلو شکسته می رسد
روضه خوان تا وارد ذکر مصیبت می شود
«یا بُنَیّ» حال ما را زود می ریزد به هم
قلب ما با آهِ زهرا پُر حرارت می شود
صبح محشر تا که می گوید حسین من کجاست ؟
می رسد آقا ... ولی بیسر ... قیامت می شود
#شاعر_گرانقدر_محمد_فردوسی
http://eitaa.com/yousofarjonei
#آموزش_مداحی
#آموزش_دعاخوانی_و_مناجات
همانطور که می دانید متن دعا و زیارت عربی است و کمتر مخاطبی معانی عبارات را متوجه می شود . راهکار های زیر به شما کمک می کند، ارتباط مستمع را با متن دعا و زیارتنامه حفظ کنید.
1. ترجمه ی بعضی از عبارات کلیدی
2. توضیح و تفسیر بعضی از واژه های کلیدی
3. تکرار بعضی از فرازهای زیبا و دعوت مخاطبین به همراهی
4. استفاده از تک بیتی های مرتبط با فراز دعا و زیارتنامه
5. گفتن داستان های مناجاتی
6. خواندن روضه های کوتاه
7. تکرار بعض از اذکار خارج از متن دعا مثل الهی العفو ، البته بجا و با توجه به متن دعا
8. دعا کردن ، مثلا در فرازی از زیارت عاشورا بگوییم خدایا بحق این زمزمه ها ما را به کربلا برسان
و ....
http://eitaa.com/yousofarjonei
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
زمینه جانسوز شهادت امام صادق(ع)
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
شعروسبک :حمید رمی
〰〰〰〰〰〰
حالا دارم می فهمم ، آتیش در یعنی چی
حالا دارم می فهمم ، سوختن پر یعنی چی
حالا دارم می فهمم ، تو کوچه های غربت
حمله به یک خونه با چهل نفر یعنی چی
نفس نمونده تا بگم ، یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت ، تو کوچه ها به فاطمه
وای ، از حال مادرم
وای ، از چشمای ترم
اینجا بین کوچه ها
ارث از علی می برم
***
حالا دارم می بینم ، گرد و غبار و دودو
حالا دارم می بینم ، شعله های نمرودو
حالا دارم می بینم ، چیزی رو که مادر دید
با دست بسته حیدر ، جلوی مردم بود و
یکی نگفت تو کوچه ها ، بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود ، فکری به حال من کنه
وای ، از تنها موندنم
وای ، از غصه خوردنم
با پای برهنه ام
تا کوچه کشوندنم
******
حالا دیگه حس کردم ، عطش رو در اوج تب
حالا دیگه حس کردم ، ترک های روی لب
حالا دیگه حس کردم ، چرا همش خون بارید
میون چندتا بچه ، چشای عمه م زینب
با روضه ها خمیده شد ، زنی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزه ها ، سر حسینو می بره
وای از روضه های نی
وای، از ردّپای نی
سنگ میخورد به بچه ها
هِی از لا به لای نی
➰➰➰➰➰➰➰➰
قبلا بابت شعر سنگین عذر خواهی میکنم,سعی شود در جاییکه حقش ادا میشود خوانده شود
مرثیه_امام_صادق(ع)
هی نکش این طناب را دلسنگ
او رفیق خدا و جبریل است
این همه ناسزا نگو نامرد
با رسول و بتول ، فامیل است
پیرمرد است احترامش کن
هی نزن با لگد به پهلویش
یاد موی رقیه می افتد
جان زهرا نگیر از مویش
شیخ شهر است، آبروی شهر
بی عمامه است و بی عصا مانده
زیر لب ذکر فاطمه دارد
آخر از مادرش جدا مانده
از غم عمه زینبش نالان
قلب او گشته پر غم و آشوب
یاد عمه می افتد ای بی دین
هی تعارف نزن به او مشروب
دود این خانه کرده چشمش را
پر ز اشک از غم مدینه ، خدا
در که آتش گرفت او افتاد
یاد مسمار و سینه ی زهرا
#شاعر_گرانقدر_جناب_جعفر_ابوالفتحی
🌷🍀🌷🍀🌷
🍀🌷🍀🌷
🌷🍀🌷
🍀🌷
🌷
🌹منم آن امام مبین...🌹
عمار بن یاسر گوید: در یکی از جنگ ها با امیرالمومنین (ع) بودم که به سرزمین مورچگان رسیدیم. آن زمین پر از مورچه بود. گفتم: یا امیرالمومنین، فکر می کنی از خلق خداوند کسی هست که تعداد این مورچه ها را بداند؟
حضرت فرمود: آری ای عمار، من مردی را می شناسم که تعداد آنها را می داند، و می داند چند عدد از آنها نر و چند عدد از آنها ماده است!
گفتم: کیست؟ فرمود: ای عمار آیا در سوره یس نخوانده ای: «و کل شی ء احصیناه فی امام مبین» ما همه چیز را در امام مبین جمع کرده ایم. عرض کردم: آری ای مولای من، خوانده ام. فرمود: منم آن امام مبین.
📚1. بحارالانوار، ج 40، ص 176.
📚2. ینابیع المودة، ص 77.
http://eitaa.com/yousofarjonei