#اربعین_حسینی
کاش پایِ دلِ ما هم به نوایی برسد
اربعینی ،حرمی ،کرب و بلایی برسد
آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی
دارم امید که از دوست ندایی برسد
خاک پای همه زوّارِ تو روی چشمم
این غباری است که از تازه هوایی برسد
در دل این همه جمعیّت مشتاق گُمم
مگر الطاف کریمی به گدایی برسد
من هم انگار گُل گمشده دارم آقا
شاید از حنجر بُبریده صدایی برسد
این همه مرهم پا ،پیشکشِ زوّارت
به یتیم تو نشد مرهم پایی برسد
کاش از کعبه بخوانند مرا کرب و بلا
یا که از کرب و بلا ،حکم ولایی برسد
همه آمادۀ لبیک به ارباب شویم
که هنوز از لب خشکیده ندایی برسد
یالثارات... مهیای قیامی باشید
که زمان طلبِ خون خدایی برسد
پای شش گوشۀ تو عرش الهی است حسین
کِی شود عاشق دلخسته به جایی برسد
روزیِ ما اگر این فرصت دیدار نشد
کاش از مشهدتان اذن رضایی برسد
نیمه شبهای بقیع نیز صفایی دارد
کاش بر خاک حسن صحن و سرایی برسد
محمود ژولیده
#اربعین_حسینی
ای غبار حرمت تاج سر نوکرها
نوکری ات شده تنها هنر نوکرها
" با بی انت و امی یا اباعبدالله"
به فدایت همه مادر پدر نوکرها
در قیامت تو به فکر من و امثال منی
میشوی سنگ صبور و سپر نوکرها
عده ای را طلبیدی به زیارت اما
نشده قسمتشان بیشتر نوکرها
کشته ی اشک چه داریم برایت بدهیم
ای به قربان تنت چشم تر نوکرها
کاش مانند شهیدان خودت آخر عمر
بگذاری سر زانوت سر نوکرها
ببری تا که به همراه خودت میمانی
جلوی درب جنان منتظر نوکرها
ای که درعلقمه خم شدکمرت میبینی
از مصیبات تو خم شد کمر نوکرها
اربعین پای پیاده به حرم می آییم
میشود پخش در عالم خبر نوکرها
محمدحسن بیات لو
#اربعین_حسینی
من از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین..
خادم ناقابل این آستان بودم حسین
خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد
سود کردم پیش تو گرچه زیان بودم حسین
از جوانی خوبتر پیرِغلامی شماست
شوق پیری داشتم وقتی جوان بودم حسین
راه افتادم برایت پیشوازم آمدی
هرقدم مدیون لطفی بی کران بودم حسین
بین خوبانت من بی آبرو را هم بخر
چون سگی در انتهای کاروان بودم حسین
من که بودم دیرتر راهی مقتل میشدی
کاش یارت میشدم کاش آن زمان بودم حسین
عفو کن هروقت راحت آب خوردم در مسیر
عفو کن هروقت زیر سایبان بودم حسین
تاول پایم فدای پای دخترهای تو
بخدا موکب به موکب یادشان بودم حسین
خواهری بعد چهل روز آمد و فریاد زد..
بی تو بین مجلس نامحرمان بودم حسین
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
#اربعین_حسینی
ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید
زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید
یک اربعین برای تو سینه زدم حسین
دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین
خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین
حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید
از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام
هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام
بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام
برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید
یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب
یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب
بیچاره کرده قلب مرا ناله ی رباب
حالا رباب سوخته تر از کودکان رسید
یادم نمیرود که تو ماندی به زیر پا
یادم نمیرود که چه ها دیده ام اخا
بیشتر شکایتم بود از تازیانه ها
طعنه به من، و بر لب تو خیزران رسید
یک اربعین به روی لبم بود زمزمه
یادم نرفته هجمه ی بازار و هلهله
دیدم چگونه شد به سنان ماه علقمه
سقا نبود که پیکرمان نیمه جان رسید
یک اربعین برای تنت گریه کرده ام
بر غصه ها و بر محنت گریه کرده ام
شب ها به جسم بی کفنت گریه کرده ام
دیگر بریده، زینب بی خانمان رسید
رامین برومند
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ
ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨـﺪ
ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﻝ
ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ
ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ،
ﺁﻩ ﭼﻪ ﻣﯽﺷﺪ
ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ
ﻗﺎﻓﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ
السلام علیک یا اباعبدالله 🌹
#اربعین_حسینی
#نوحه_سینه زنی
#اربعین_حسینی
#واحد_سنگین
#وا͠حسینم... وا͠حسینم... (4)
السلام ای نور عینم/ ای گل زیبا حسینم زینب آمد از اسیری/ ای برادر ای برادر (2)
آمدم از شام غم جان حسین بنگر مرا تا بگویم شرح مظلومی گلهای تو را
تا بگویم از خرابه از رقیه ای حسین پای زخمی را دهم اینک نشانت ای حسین
#وا͠حسینم... وا͠حسینم...
السلام ای نور عینم/ ای گل زیبا حسینم زینب آمد از اسیری/ ای برادر ای برادر (2)
السلام ای زینت دوش نبی/السلام ای میوه باغ علی(ع)
السلام ای تشنه آب فرات/السلام ای نور چشم فاطمه(س)
زینبم ام المصیبت، آمدم بهر زیارت کی شناسی تو برادر، زینبت از بس که پیر است
بشکند دستی که آن رگهای حلقومت برید گوشواره ای حسین از گوش طفلانت کشید
#وا͠حسینم... وا͠حسینم...
ای برادر این چهل روزم ندانی چون گذشت شب و روزم در کنار نیزه پرخون گذشت
کن دعا زینب بمیرد، بعد تو ماتم نگیرد ای برادر ای برادر، خیز و بنگر خواهرت را
ای برادر گویم اینک شرح هجران تورا اربعینت شد دوباره آمدم من قتلگاه
از خرابه بی رقیه آمدم تا کربلا زینبت شرمنده است اینک ببخشا تو مرا
زینب آمد از خرابه ، قلب او از غم کبابه ای برادر ای برادر، خیز و بنگر خواهرت را
#وا͠حسینم... وا͠حسینم...
عطر خاک کربلایت ای حسین دل می برد (2) کشتی غمهای این دل را به ساحل می برد (2)
ای تو مصباح هدایت ای سفینه ای حسین با چه رویی من روم اندر مدینه ای حسین
دارم از مادر خجالت، گر بگیرد او سراغت من چه گویم گر بپرسد کو حسینم کو حسینم
#وا͠حسینم... وا͠حسینم...
عطر خاک کربلایت ای حسین دل می برد (2) کشتی غمهای این دل را به ساحل می برد (2)
ای تو مصباح هدایت ای سفینه ای حسین دارم آرزو بیایی در شب تاریک قبرم ای حسین
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
#اربعین_حسینی
در سرت داری اگر سودای عشق و عاشقی
عشق شیرین است اگر معشوقِ تو باشد حسین!
#هستی_محرابی
⚫️ بازگشت به کربلا
سید بن طاوس در لهوف، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. ایشان مینویسد: وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند، به راهنمای کاروان گفتند: «ما را به کربلا ببر.»
بنابراین آنها به محل شهادت امام حسین(ع) آمدند. سپس در آن جا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند.
📚منبع
لهوف، سید بن طاووس، ص ۱۱۴
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#اربعین_حسینی
#مداحی_عالمانه
🏴 عزاداری حضرت سكينه(س)
امام سجاد(ع) فرمودند: «وسايل سفر را بردارند و از كربلا به سوی مدينه حركت نمايند.» شترها و محملها آماده شد، در اين هنگام سكينه گريه كرد و بانوان را به وداع با قبر شريف طلبيد. بانوان در اطراف قبر حلقه زدند. سكينه قبر پدر را به بغل گرفت وَ بَكَتْ بُكاءً شَديداً و حَنَّتْ و اَنَّتْ وَ اَنْشَأَتْ تَقُولُ (گريه سختی كرد و شيون و ناله نمود و چنين مرقيه خواند)
اَلا يا كَرْبَلا نُوَدِّعُكَ جِسْماً
اِلا يا كَرْبَلا نُوَدِّعُكَ رُوحاً
بِلاكَفَـنٍ و لا غُسْـلٍ دَفيناً
لِاَحْمَدِ وَ الْوَصِيِّ مَعَ الْاَميناً
«هان ای كربلا، با تو در مورد پيكری وداع میكنم كه بدون غسل و كفن در اين مكان دفن شده است.»
«هان ای كربلا، ما همراه امينمان (حضرت سجاد(ع)) با تو وداع میکنيم و در مورد حسينی كه روح پيامبر و روح وصی پيامبر (حضرت علی(ع)) بود.»
فاطمه دختر امام حسين(ع) نيز خود را روی قبر پدر انداخت و شديد گريه كرد.
📚منبع
معالی السبطين، مهدی حائری مازندرانی، ج ۲، ص ۲۰۳
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#اربعین_حسینی
#مداحی_عالمانه
◼️ زیارت جابر بن عبدالله انصاری
بشارة المصطفى به نقل از عطیّه عوفى مینویسد: «همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب(ع) حركت كردیم. هنگامى كه به كربلا رسیدیم، جابر به كرانه فرات، نزدیک شد و غسل كرد و پیراهن و ردایى به تن كرد و كیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت، جز آن كه ذكر خداى متعال گفت، تا این كه به قبر، نزدیک شد و [به من] گفت: دست مرا بر قبر بگذار. چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش بر روى قبر افتاد.
كمی آب بر او پاشیدم و هنگامى كه به هوش آمد، سه بار گفت: «اى حسین!» آنگاه گفت: دوست، پاسخ دوست را نمى دهد؟! سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى كه خون رگهایت را بر میان شانهها و پشتت ریختند و میان سر و پیكرت جدایى انداختند؟!
گواهى مىدهم كه تو، فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند همپیمان تقوا و چكیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب كسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه، سَرور زنانى؟! و چگونه چنین نباشى، در حالى كه از دست سَرور پیامبران، غذا خوردهاى و در دامان تقوا پیشگان، پرورش یافتهاى و از سینه ایمان، شیر نوشیدهاى و با اسلام، تو را از شیر گرفتهاند. پاک زیستى و پاک رفتى؛ امّا دلهاى مؤمنان، در فراق تو خوش نیست، بى آن كه در این، تردیدى رود كه همه اینها به خیرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد!
و گواهى مىدهم كه تو بر همان روشى رفتى كه برادرت یحیى بن زكریّا رفت. آنگاه جابر، دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: «سلام بر شما، اى روحهایى كه گرداگردِ حسین، فرود آمده و همراهش شُدید!»
گواهى مىدهم كه نماز را به پا داشتید و زكات دادید و به نیكى فرمان دادید و از زشتى باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن كه محمّد را به حق برانگیخت، در آنچه به آن در آمدید با شما شریک هستیم. به جابر گفتم: اى جابر! چگونه [با آنان شریك باشیم]، با آن كه ما نه به درهاى فرود آمدیم و نه از كوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى كه اینان، سرهایشان از پیكر، جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟!
جابر گفت: اى عطیّه! شنیدم كه حبیبم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید: «هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مىشود و هركس كارِ كسانى را دوست داشته باشد در كارشان شریک مىشود.» و سوگند به آن كه محمّد را به حق به پیامبرى بر انگیخت، نیّت من و همراهانم همان است كه حسین(ع) و یارانش بر آن رفتهاند.
📚منبع
انساب الاشراف، بلاذری، ج ۱، ص ۲۸۶
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#اربعین_حسینی
#مداحی_عالمانه