eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
482 دنبال‌کننده
940 عکس
951 ویدیو
23 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ به زخم قلب همه عاشقان نمک زده اند که نازدانه ی ارباب را کتک زده اند یکی دو تاست مگر زخم های آبله اش چه می شد این همه سنگین نبود سلسله اش چه می شد این همه بازوی او کبود نبود دلیل قدِّ خمش کوچه ی یهود نبود چه می شد این همه از ناقه اش نمی افتاد نه ... ضربه های سنان را نمی برد از یاد در آسمان کبودش دگر ستاره نداشت چه بود قصه؟ دگر گوش و گوشواره نداشت خدا کند به زمین خورده ها نفس بدهند عقیق سرخ پدر را دوباره پس بدهند خدا کند که دگر سنگ بر جبین نخورد سه ساله ی احدی بی هوا زمین نخورد سزای دخترکی بی پناه، توهین نیست و دست هیچکسی مثل زجر سنگین نیست خرابه حال و هوای خزان گرفته پدر چقدر موی سرت بوی نان گرفته پدر چقدر چشم به راهت شدم ... کجا بودی؟ خدا نکرده مگر زیر دست و پا بودی چقدر وضع تنت نامرتب است پدر هنوز روی لبت رد مرکب است پدر .
در بیابان..محشری شد ای خدا زیرِ کتک سرنوشتم مادری شد ای خدا زیرِ کتک دست بالا برد و با قدرت فرود آورد دست صورتم نیلوفری شد ای خدا زیرِکتک زجر بود و بی حیایی و کلامِ ناروا... قسمتم..خیره سری شد ای خدا زیر کتک تا که مشتی بر دهانم خورد..دندانها شکست باز هم پرده دری شد ای خدا زیر کتک دستهایم بسته بود و پشتِ مرکب می کشید حال من پشتِ دری شد ای خدا زیر کتک خاطرم آمد مصیبت های زهرا مادرم... پهلویم خاکستری شد ای خدا زیر کتک از تنم چیزی نمانده جز کبودی غیرِ درد.. این رمق ها آخری شد ای خدا زیر کتک روضه های یک سه ساله جمع شد در راهِ شام نیست گویا دختری شد ای خدا زیر کتک آخرین حرفم ..کلامِ آخرم تایید کرد.. در بیابان محشری شد ای خدا زیر کتک محسن راحت حق
. هر کس که حسینیست بدهکارِ رقیه است این سینه حسینیه ی سَیّارِ رقیه است صد شکر که در حلقه ی عشاقِ حسینیم این دایره در حیطه ی پرگارِ رقیه است خاموش نخواهد شَود این شعله ی گرما این شور و حرارت همه اش کارِ رقیه است هرگز نمی اُفتد به زمین نوکرِ ارباب هرجا که رود دست به دیوارِ رقیه است خوار است عدو در نظرش ،کاخِ ستم هم ویران شده ی دستِ علمدارِ رقیه است در پیش حسین خواهر غمدیده پس از شام خجلت زده از هجمه ی آزارِ رقیه است شلاق و سه ساله، لگد و ضربه ی سیلی شرمنده ی پاهای پر از خارِ رقیه است آمد طبقِ شامی و هنگامِ غروب است در طشتِ طلا نوبتِ افطارِ رقیه است... مهدی شریف زاده✍ .
. و سلام اللّه علیها اگر چه دستِ گدا از ضریحتان دور است بساطِ روضه وُ گریه به لطفتان جور است برایِ نوکرَت این آه وُ گریه شیرین است اگر چه قطره‌یِ اشکِ دو دیده‌اَش شور است بهشتِ ماست اتاقی که از تو می‌خوانیم اِرم اگر نَشود حرف از حرم گور است ببین که سینه‌زنت بغض کرده واویلا شبیهِ طفلِ غریبی که خانه‌اش دور است به طفلِ گمشده سیلی زدن مُروّت نیست پس از پدر چقَدَر خاطرات ناجور است شبی که طفلِ حرم بینِ راه شد مفقود تمامِ روضه همین شد که زجر مأمور است کشید گیسویِ سر را پرید رنگِ حرم چرا به گونه‌یِ دُردانه‌یِ تو هاشور است به رویِ صورتِ آهو که گرگ پنجه کشید دعایِ ندبه دَمِ سینه‌هایِ مکسوره‌َست ✍ .
. به دخترت که غم و غصه بیکران دارد بگو که چند ستاره در آسمان دارد تمام دخترکان رفته‌اند و خوابیدند رقیه نیمه ی شب تازه میهمان دارد خبر بده به نجف شام را به هم زده‌ام سه ساله دخترت از فاطمه نشان دارد بغل گرفتمت و از تو بوسه میخواهم ولی چرا لب تو طعم خیزران دارد؟ تو تشنه کشته شدی من گرسنه‌ام امشب سرت برای چه اینقدر بوی نان دارد از آن شبی که زمین خوردم از روی ناقه همیشه دختر تو درد استخوان دارد بلایی بر سر شیرین زبانت آوردند برای حرف زدن لکنت زبان دارد رباب داغ دلش تازه میشود هر روز هنوز حرمله در دست خود کمان دارد عمو کجاست بیاید خودش نگاه کند که دست‌های همه جای ریسمان دارد در ازدحام سر کوچه ها مشخص شد چقدر شام ؛ زن و مرد بد دهان دارد هزار سال گذشت این سه‌سال عمر کمم سه سال عمر من اینقدر داستان دارد ! و دشمنان تو بابا به خویش می‌گفتند مگر که دختر کوچک چقدر جان دارد علی مزرعی✍ محمدحسن بیات‌لو ✍ ..┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. سلام_الله_علیها هزار بوسه طلبکارم و بدهکاری از این هزار به یک بوسه راضی‌ام آری چه شد که زُل زده‌ای و سخن نمی‌گویی بناست سربه‌سر طفل خویش بگذاری؟ چه با حواس تو کرده‌ست دست‌وخنجر شمر چه شد که دختر خود را به جا نمی‌آری مرا اگر چه تو حق داشتی که نشناسی بماند آنچه شده ، من هم آخرین باری- -که دیدمت لب تو خشک بود و رویت زرد که گفته آب گذاری خضاب برداری؟ به پیش من که دلم در هوای مویت بود روا نبود که گیسو به باد بسپاری دلم گرفته و خوابم نمی‌برد امشب تو هم گرفته دلت که هنوز بیداری؟ مرا ببخش صدایم اگر که بالا رفت که رفته گوش من از دست مردم آزاری قرار بود که بی دخترت سفر نروی هنوز نیز به عهد خودت وفاداری؟ ✅محمدعلی کُردی - ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ .
. سلام الله علیها   ➖➖➖ باز هم با یاد تو دارد شبم سر می شود حال من با بردن نام تو بهتر می شود ای خوشا دردی که با دست شما درمان شده ای خوشا چشمی که با یاد شما تَر می شود ما به دنیا اینچنین گفتیم ، محشر با شماست دست مارا هم بگیری بین محشر ، می شود؟ جز تو ای زهراترین دردانه ی آل عبا دختری اینقدر آیا مثل مادر می شود؟ از خطیبان مدینه پله ها بالاتری شانه ی عباس وقتی جای منبر می شود حوریه یعنی ردِ یک برگ می مانَد به رُخ فاطمه یعنی گلی که زود پرپر می شود روضه یک مصراع ، گیرم گوشواره سالم است گوش دختر بچه با سیلی زدن کر می شود ➖➖➖ .
. السلام علیکِ یا بنت الحسین نیزه نشین من به خرابه خوش آمدی ای رأس بی بدن به خرابه خوش آمدی در بزم شادی منِ تنها و بی پناه با این همه مِحَن به خرابه خوش آمدی روی لبان من که شده زخمِ سنگ ها تنها تویی سخن ، به خرابه خوش آمدی در اوج بی کسیِ منِ خسته از ستم  بابای خوب من به خرابه خوش آمدی بابا هزار غنچه ی نیلوفری ز هجر دارم به روی تن ، به خرابه خوش آمدی نیلوفرت ببین شده نیلی ز دوری ات در بند و در رَسَن ، به خرابه خوش آمدی بالانشین من ، منِ پایین نشین ببین ای شاه بی کفن به خرابه خوش آمدی ✍ .
. علیه‌السلام سلام‌الله‌علیها تا خدایی خدا، در دل و‌ جان است حسین ما پناهنده به اوییم امان است حسین یک حسین گفتم و غم‌ها همه از یادم رفت همه دلخوشی ما ز جهان است حسین بیشتر از خود ما غصه ما را خورده شکر دارد، پدر سینه زنان است حسین تا بر این سینه زدی بار گناهت را شست بیشتر سینه بزن، خانه تکان است حسین او‌ صدا کرده که امشب همه اینجا هستیم مردی‌اش بیشتر از حد بیان است حسین وارد روضه شدی محضر زهرا هستی روضه‌هایش بخدا عین جنان است حسین اربعین کرببلای همه را امضا کن! این گدا بهر زیارت نگران است حسین! شب سوم شده و روضه زهرای حرم دخترت زیر لگدهای سنان است حسین .
. السلام علیک یا ریحانة الحسین جنّت شده ایجاد به اعجاز رقیه فردوس ِ ملائک شده یک ناز رقیه آن خورده زمین که شده دمساز رقیه رفته به فلک با پر ِ پرواز رقیه بر اهل زمین حبّ رقیه شده چون بال هم مُهر قبولیست برای همه اعمال هم انسیّه هم حوریه ی کربوبلا اوست در کودکی اش،اسوه ی تقوا و حیا اوست آن عالمه ی مدرسه ی صبر و رضا اوست ریحانه ترین فاطمه ی خون خدا اوست هر وقت که شد روی لبش زمزمه بابا گویا که عطا گشته به ارباب، دو دنیا او خَلقاً و خُلقاً شده آیینه ی زهرا شد وارث هر منقبت حضرت مولا لطفش حسنی،در عظمت رفته به بابا خطبه که بخواند بشود زینب کبری' گردد دل هر عرش نشین، غرق در احساس سر را که گذارد به روی شانه ی عباس شد خادم هر روز و شبش حضرت مریم جاروکش صحن حرمش حضرت آدم هر کس که شده زائر او گشته معظّم با دست پُر از محضر او رفته مسلّم خورشید ،درخشان شده از نور حریمش شد عطر جنان شمه ای از عطر شمیمش شد نام رقیه عَلَم کلّ محافل این نام ِ مجرّب شده حلّال مسائل وقتی که بگیرد مدد از او، دل سائل گردد به مقامات خدا یک شبه نائل با ذکر رقیه دل ما شور گرفته هر سینه ی ظلمت زده ای نور گرفته در شام بلا ناجی جان دو امام است چون عمه ی سادات علمدار قیام است دُرّی که اگر چه وسط ظلمت شام است پوشیده میان صدف از چشم حرام است صد پرده ی نورست نگهدار عفافش هستند ملائک همه دم گرم طوافش هجده تن بی سر وسط معرکه دیده چون عمه ی خود تلخی صد داغ چشیده از زجر ِحرامی چقَدَر، زجر کشیده از فاطمه شد ارثیه اش قدّ خمیده وقتی که به لب، دید شرر از نفس افتاد با بوسه به لب های پدر از نفس افتاد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .