eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
483 دنبال‌کننده
941 عکس
954 ویدیو
23 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 پنجم شوال وبه نقلی ششم شوال روز ورودسفیر امام حسین (ع) حضرت مسلم (ع)به کوفه من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاح‌الرجال‌اند خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد قلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود زن‌هـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد از بام‌ها بر فرق من آتش فشاندنـد مـن جـان‌نثار عترت خیرالانـامم صیدبـه‌خـون غلتیدۀ بـالای بامم وقتی که خود را از عطش بی‌تاب دیدم عکس لب خشک تـو را در آب دیدم در موج خون دریای «لا»را دیدم امروز از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز انگـار می‌بینم جراحـات تنـت را خونين به چنگ گرگها، پیراهنت را انگـار می‌بینم گُلان  پـرپـرت را پاشیده از هم عضوعضو اکـبرت را انگار می‌بینم که بعد از قتـل یـاران هم تیرباران می‌شوی هم سنگ‌باران انگـار مـی‌بینم ذبیـح کـوچکت را زخم گلوی شیرخواره‌کودکت را انگار می‌بینم که با اشک دو دیـده داری به روی دست خود دستِ بریده انگار بينم غرق خـون آیینه‌ات را جای سم اسبان و زخم سینه‌ات را انگار می‌بینم که شمر ‌آید بـه گودال انگار می‌بینم زدی در خون پر و بال انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم لب‌تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من تنهـا نـه ايـن نامردمردم می‌کُشندم در کـوچه‌های شهر کوفه می‌کِشندم «میثم!»شرار از نظم جانسوزت فشاندی بس کن که دل‌ها را به بحر خون نشاندی https://eitaa.com/yousofarjonei
چاووش می‎خواند دوباره روضه غم را باز این چه شورش چه عزا چه نوحه، ماتم را چاووش می‎خواند که ای مردم محرم شد داغ عزای اشرف اولاد آدم شد جن و ملک هم تکیه ی ماتم به پا کردند گریه برای غربت خون خدا کردند کوچه به کوچه شد سیه پوش عزای او از هر طرف آید به گوش دل صدای او هل من معین اوست در گوش زمان پیچید فریاد او در وسعت هفت آسمان پیچید امر به معروف است و نهی از منکر آئینش حق و عدالت مکتب و آزادگی دینش آیا کسی اندیشه‎اش را یار خواهد شد ؟ بر فرق ظلم و تیرگی آوار خواهد شد ؟ آیا فقط باید برایش روضه خوانی کرد ؟ یا اینکه از مشی و مرامش پاسبانی کرد در کل ارض کربلا پیغام آگاهی است هر روز عاشوراست یعنی روز حق خواهی است او تشنه اما تشنه ی عشق و عدالت بود او دشمن ظلم و تباهی و جهالت بود یک روز داغ لاله و یاس و شقایق دید در موج خون افتاده هفتاد و دو عاشق دید زخم از ستاره بر تنش افزون به خاک افتاد عصر شهادت غسل کرد از خون به خاک افتاد افتاد تا اسلام و آزادی به پا باشد بر مأذنه گلنغمه ی «حَیَّ علی» باشد در آخرین فریاد خود فرمود راهش را هم گریه باید کرد هم پیمود راهش را اینک شما و این مسیر سرخ و نورانی پیمودن این راه با چشمان بارانی
ما دردها و داغ‌ها را می‌شناسیم غوغای باد و باغ‌ها را می‌شناسیم... نام علی را زینت سربند کردیم اروند و بهمن‌شیر را دربند کردیم... ما هفت دریا بی‌نشانیم و غریبیم ما پنج وادی آیۀ امّن یجیبیم... ما مرد دریا، مرد صحرا، مرد دشتیم ما یادگار حملۀ والفجر هشتیم هر کس که آن‌جا بود بی‌نام و نشان بود آن‌جا زمین دلبازتر از آسمان بود... ای چفیه‌های مانده در باران کجایید؟ سجّاده‌های روشن ایمان کجایید؟... در هر رواق سنگری عطر خدا بود تنها دعا بود و دعا بود و دعا بود آنان که در این امتحان پیروز بودند در کربلای پنج، دشمن سوز بودند... ما عیش دشمن را به کامش زهر کردیم کاری که ما در فتح خونین‌شهر کردیم ققنوس‌ها بودند و آتش می‌خریدند تن‌های عاشق زخم ترکش می‌خریدند خاکی، ولی آیینۀ افلاک بودند سنگرنشینان آبروی خاک بودند فریادهای خفته را خاموش بردیم یک کربلا آیینه را بر دوش بردیم... جز «همّت» و مردی و جانبازی ندیدیم ما عاشقی مانند «خرّازی» ندیدیم این‌جا پر از اسطوره‌های جاودانی‌ست این سرزمین خاکی‌ست، امّا آسمانی‌ست هان ای بلاجویان دشت کربلایی آه ای شهیدان، ای شهیدان خدایی من در شما دیدم جهانی بی‌کران را بعد از شما بستند راه آسمان را بعد از شما ماندیم ما و زندگانی شرمنده‌ایم ای روح‌های آسمانی رفتید تا ما چند روزی زنده باشیم می‌خواستید از عکستان شرمنده باشیم... شعر بلند عشق را با خون سرودید اصلا شما انگار این جایی نبودید...
در حرم تو به پناه آمدم به شوق تو این همه راه آمدم حضرت سلطان خراسان سلام قرار دلهای هراسان سلام سوخته از شعله آهم ، ببین ای همه را دیده ، مرا هم ببین این منم افتاده به خاک درت به پهلوی شکسته مادرت دریغ از جرعه ای آبم مکن جان جوادت که جوابم مکن مشهد تو حج فقیران رضا سایه ی تو بر سر ایران رضا زیارتت باغ بهشت من است کلید قفل سرنوست من است شمس شموس و خسرو ارض طوس خیل ملک در حرمت خاکبوس به روشنایی تو خورشید نیست هیچکس از لطف تو نومید نیست شرط کمال دین ولای شماست رضایت خدا رضای شماست گره ز کار سنگ وا می شود به یک اشاره ات طلا می شود به نوکرت مدال معرفت ده (کمیل) را کمال معرفت ده