#یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه یاحزانشود روزی گلستان غم مخور
ای دل غم دیده حالت به شود، دل بد مکن
این سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
#حافظ
@yousofnaame🌷
دو خوانش غزل ۸۸ حافظ.m4a
زمان:
حجم:
7.3M
شنیدهام سخنی خوش که پیر #کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتی است که از روزگار هجران گفت
نشان یار سفرکرده از که پرسم باز
که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت
فغان که آن مه نامهربان دشمن دوست
به ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت
من و مقام رضا بعد از این و جور رقیب
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت
غم کهن به می سالخورده دفع کنید
که تخم خوشدلی این است و پیر دهقان گفت
گره به باد مزن گر چه بر مراد وزد
که این سخن به مثل باد با سلیمان گفت
به مهلتی که سپهرت دهد ز راه مرو
تو را که گفت که این زال ترک دستان گفت
مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت
که گفت حافظ از اندیشه تو آمد باز
من این نگفتهام آن کس که گفت بهتان گفت
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ
@yousofnaame🌷
گله ای از #حافظ عزیز❤️
#یوسف ما هم نیامد سوی کنعان ای عزیز
کلبه ی احزان ما هم ماند احزان ای عزیز
ای دل غمدیده بهتر هم نخواهی شد دگر
شور در سر هم نمی گردد به سامان ای عزیز
این بهارِ عمر بوده باز بر تختِ چمن
چتر گل در سر ندیده مرغِ خوشخوان ای عزیز
دور گردون ست و روزی بر مراد ما نرفت
آه .... یکسان ست بر ما حال دوران ای عزیز
نیستم واقف به سرّ غیب و نومیدم هنوز
گرچه در پرده ست بازی های پنهان ای عزیز
سیل نابودی رسید و کَند بنیاد مرا
نوح در کشتی و من هم غرق طوفان ای عزیز
در بیابانها به شوق او قدم بگذاشتم
سرزنش ها می کند خار مغیلان ای عزیز
آه ... منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
ای عجب راهی ست، کان را نیست پایان، ای عزیز
حال ما در فِرقت جانان و اِبرامِ رقیب
جمله میداند خدایِ حالْ گردان ای عزیز
مانده ام در کُنجِ فقر و خلوتِ شبهایِ تار
#منتظر ماندم به راه تو به قرآن ای عزیز
@yousofnaame🌷