eitaa logo
یوسف نامه
36 دنبال‌کننده
103 عکس
23 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلیم، دل را خبر چه می‌پرسی به جز خدای،که داند که در کدام چه است؟ @yousofnaame🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به زیبایی سیرت کوش نی زیبایی صورت که عمری دردسر از روی زیبا می‌کشد @yousofnaame🌷
کاروان آمد و از من نیست خبر این چه راهی‌ست که بیرون شدن از چاهش نیست؟ @yousofnaame🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاری کن ای عزیز ! شود دلم اگر تویی ، جگرِ غرق خون کم است ... سید حمیدرضا @yousofnaame🌷
زلیخـاها اگر پیراهنـی پاره نمی‌ڪردند ... به ها ڪه می‌آموخت رسمِ بی‌گناهی را..؟ @yousofnaame🌷
دوکِ نخ‌ریسی بیاور مصری ببر شهر از بازارِ های ارزان پُر شده ست @yousofnaame🌷
آه از عشق كه يك مرتبه تصميم گرفت: از چاه درآورده به زندان ببرد @yousofnaame🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیگناهے ڪم گناهے نیست در دیوان عشق یوسف از دامان پاک خود به زندان می‌شود @yousofnaame🌷
جذبهٔ شوق اگر از جانب نرسد بوی پیراهن یوسف به گریبان نرسد @yousofnaame🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"دیشب جمال رویت در ماه دیده بودم" گویی که ی را در چاه دیده بودم . @yousofnaame🌷
ها اگر پیراهنی پاره نمی‌کردند... به ها که می‌آموخت رسمِ بی‌گناهی را؟ @yousofnaame🌷
انا لله و انا الیه راجعون 😭😭 ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ صبر ی ندارم، چشم ی که هست گریه میراث پیمبر هاست،باید گریه کرد السلام ای مهربان آیا مرا نشناختی؟ آنکه عمری در مسیر قم به مشهد گریه کرد مرهم تو خوش تر از مستی ست،از این رو گدا پشت به پیمانه کرد و رو به گنبد گریه کرد
با عمر ، رنجش میکشم دل را به جرم عشق به آشوب میکشم @mostafanasiripoem
تا به سستی سپاه من نگاه انداختی ارتشی از موی آشفته به راه انداختی . خواستم فرهاد باشم، تیشه دادی دستم و آمدم شوم، من را به چاه انداختی . صبح شد تا سر ز بالین شبت برداشتی شب شده چون بر سرت شال سیاه انداختی . سرپناهم چشم معصوم و صمیمی تو شد تا نگاهی بر منِ بی سرپناه انداختی . گم شدم در تو همان روزی که تو پیدا شدی سوزنی بودم که در انبار کاه انداختی . وقت رفتن شد گلی دادم به دستت بعد از آن زود برگشتم نبینم بین راه انداختی . @mostafanasiripoem
تو که آخر گره رو وا میکنی... غلام، از حرمت رو سیاه برگشته دوباره مصری به چاه برگشته . به راه رنگ خجالت بریز و راهی شو حوالی قدمت رنگ راه برگشته . گدا رسیده به صحن تو، بی پناه و غریب و در پناه تو با سرپناه برگشته . پر از گناه و خجالت پر از هراس و امید و رو سیاه رسید و چو ماه برگشته . چگونه است که زائر شدند اهل گناه چگونه همچو کسی بی گناه برگشته؟ . چنان مقابل گنبد به سجده آمده ام به سویم از همه سو،هر نگاه برگشته . چقدر حوصله داری و مهربان هستی هزار باره (سگی رو سیاه) برگشته . هراسِ هیچ ندارد،غلامِ تو،مثلِ کسی که از لبه ی پرتگاه برگشته . دوباره از حرمِ تو به خانه برگشتم دوباره مصری به چاه برگشته . زخم @mostafanasiripoem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبر ایوب ندارد دلِ بی طاقتِ من به زلیخا چه کسی گفت که بخرد؟ @yousofnaame🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا