eitaa logo
زائرین امام مهربانی ها
44 دنبال‌کننده
299 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
همسفران زائرانی آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام - اردیبهشت ۱۴۰۳
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
رضایِ توست رضایِ خدایِ این دو نفر خداست شاهدِ حالِ رضایِ این دو نفر همین که قصدِ فداییِ تو شدن دارند هزار مرتبه جانم فدایِ این دو نفر به التماس کشیده است کارِ من پیشت ببین که آبرویم ریخت پایِ این دو نفر اگر قبول نداری فدایِ تو بشوند کفن به تن کنم اینک، به جایِ این دو نفر تو در عبایِ خودت دیده‌ای هزار اکبر به من نمی‌رسد آیا بلایِ این دو نفر؟ سکوت کردی و حال رضایتت پیداست دعات بدرقه شد در قفایِ این دو نفر دو نسلِ حیدر و جعفر به معرکه زده‌اند ملائک‌اند تمام قُوایِ این دو نفر یکی زده به یَسار و یکی زده به یمین غرور می‌چکد از ماجرایِ این دو نفر :: به ناگه از همه سو سیلِ تیغ و تیر آمد شکست در نظرِ من صدایِ این دو نفر ز دور دیده‌ام آخر به دست آوردی تو عاقبت بدنِ نخ نمایِ این دو نفر برون ز خیمه نیایم برایِ دیدنشان اگر چه پَر زده قلبم برایِ این دونفر چه اقتدایِ شریفی به رأسِ تو دارند به نیزه شد سرِ از تن جدایِ این دو نفر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بگو که صبر، همیشه به نام زینب شد بگو که راحت دنیا حرام زینب شد بگو که شاهی عالم، مقام زینب شد بگو که طایفه‌ی ما غلام زینب شد وجود او سبب اقتدار آفاق است بگو که مرکز فرماندهي عشاق است قشم به هر چه که خوبیست در زمین و زمان ندیده هیچ‌کسی مثل او چنین و چنان ندانم این‌که فرشته است یا که یک انسان سزاست تا که به تعظیم او شود دوجهان مفسری که کلامش کلام حیدر بود یقین کنید که زینب از این جهان سر بود زن است و قلب صبورش شده است غم‌خانه زن است دُرّ حیا را شده است دردانه زن است و جان‌به‌کف آورده بود جانانه زن است و پای غم ایستاد مرد و مردانه همان‌که بین اسارت به‌حق دلیل آورد به چشم، واقعه را ماتمی جمیل آورد اگر که ام ابیهاست، مادرش زهرا خودش که ام مصائب شده در این دنیا به صبر، سلسله کوه و دلش شده دریا به عشق، سایه‌ی همراه سیدالشهدا خدا کند که پر از شهیرش جدا نشود دعاش بوده که از دلبرش جدا نشود به روی صفحه‌ی تاریخ مجلسی برپاست چه مجلسی که در آن خواستگار او آنجاست پر است خانه‌ی مولا و این ندا برخاست حسین، شرط عروسي زينب کبراست در آن زمآن‌که گمان خطر رود باشد به هرکجا که حسینش سفر رود باشد شمیم جنت اعلا ز بوی چادر اوست نجابت است غباری که روی چادر اوست کسی که آبرو از آبروی چادر اوست کدام دست پلیدی به‌سوی چادر اوست؟ خداست حافظ بنیان چادر زینب ملائک‌اند نگهبان چادر زینب ازل برای ابد غم برای او می‌خواست غمی به وسعتِ عالم برای او می‌خواست بگو مصیبت اعظم برای او می‌خواست و درد و داغ دمادم برای او می‌خواست ز غصه‌اش قدِ عالم هنوز تا مانده چه خاطرات عجیبی از او به‌جامانده به کودکی غم جان‌سوز مصطفی را دید به مادرش اثر ضرب کینه‌ها را دید سرشکسته و ابروی مرتضی را دید کسی که تشت پر از خون مجتبی را دید هزار مرتبه خون‌جگر ز چشمش ریخت چقدر رخت عزا را به پیکرش آویخت رسید کرب‌وبلا با حسین و عاشورا شکست قامتش از قصه‌های کرب و بلا دوید در وسط خیمه‌ها که ای اَبنا! برادرم شده تنها میان این اعداء به گریه گفت سری زیر دین آوردم ... دو نوجوان به فدای حسین آوردم گذشت تا که زمان وداع آخر شد زمان زندگی‌اش با برادرش سرشد زمین به لرزه درآمد که چشم او تر شد زمان بوسه‌ی زینب به زیر حنجر شد نشست و گفت که جان می‌بری تو از خواهر مباد این‌که ببینم تن تو را بی‌سر فغان ز جانب عرش کبود می‌آمد غروب از وسط خیمه دود می‌آمد و بوي آب خنک که نبود می‌آمد حسین، تشنه ز مرکب فرود می‌آمد زمان قطع سر عشق اول شب بود و آن‌که این‌همه را دیده بود، زینب بود رسید بر سر گودال و گفت ای مظلوم! سلام بر تو که از آب هم شدی محروم چه دید با دل خونین و چهره‌ای مغموم سری بریده شد اما به طرز نامرسوم هزار و نهصد و پنجاه زخم بر تن داشت دوازده اثر ضربه پشت گردن داشت ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net