📌 اوج گرما...
☀️ تو اوج گرما و تابش مستقیم آفتابِ ظهر، به مرز مهران رسیدم. وقتی به مسیر منتهی به گیت بازرسی پاسپورتها رسیدم، گرد و خاک مسیر خاکی و بیآبی هم به گرما اضافه شد.
توی مسیر نردهکشی منتهی به اتاقک بازرسی، توی ازدحام و فشار جمعیت، کم آوردم. با خودم گفتم: «کاش نیومده بودم.»
یکدفعه چشمم به پوستر سنجاقشده به کولهٔ جلویم افتاد؛ به نوشتهٔ تکتک قدمهایم را نذر ظهورت میکنم.
از خودم خجالت کشیدم. با خودم گفتم: «ای آدم مدعی! اگه توی شرایط سخت، پای کار امام زمان موندی، اون وقت میتونی خودت رو منتظر بدونی.»
🚩 توی ادامهٔ سفر و حتی سفر دوم هم کموبیش اتفاقاتی که انتظارشون رو نداشتم، واسم پیش اومد.
برای همین، من به خادمین که میخوان به سفر اربعین برن ، چند تا توصیهٔ مهم میکنم؛ یکیش اینکه با ایمان کامل به جملهٔ الخَیرُ في ما وَقَع؛ هر چه پیش آید، خیر در همان است، راهی این سفر بشید.
تجربه به من میگه تو این سفر، همه چی به دست میزبانه. انگار میزبان [امام حسین و امام زمان] برنامهٔ هر کس رو با توجه به نقاط ضعف و قوّتش میچینه تا همه، علاوه بر اَجر بیشتر، خودِ واقعیشون رو تو آینهٔ سختیها ببینن و آبدیده بشن. وقتی با این آمادگی راهی این سفر بشید، هیچ سختی و اتفاقی، نه غافلگیرتون میکنه، نه کلافه و نه شاکی.
باید بری تا بفهمی سختیهای این مسیر اَحلیٰ مِنَالعَسله.
#تلنگر #خاطره ؛ #اربعین
📌 محرم و نامحرم...
🔸 شب دوشنبه و تقریبا یک هفته مونده به اربعین بود. دلمون زیارت میخواست. به خصوص که موکب هنوز چندان شلوغ نبود.
حدود ساعت ۱۰ شب، راهی کربلا شدیم.
بینالحرمین غلغله بود. جمعیت مثل ایام حج، به هم فشرده و بینظم بود. با این حال، دلمون نیومد برگردیم.
بسمالله گفتیم و وارد مسیر شدیم اما میونهٔ راه، بدون مَحرم میون اون همه نامَحرم، گیر افتادیم.
با سختی و عذاب و با رد شدن از بین زنان نامحرم [گاه با شونهبهشونه شدن با آنها]، به حرم رسیدیم اما شرمنده و خجالتزده بودیم. چون دلهامون گواهی میداد که مُهر تأیید امام زمان و حضرت زینب پای این زیارت نیست.
🔹 زائرین گلم، یادتون باشه رعایت حریم عفاف و عدم اختلاط محرم و نامحرم همیشه و همهجا واجبه؛ حتی زیارت اباعبدالله و آرزوی حضور در حرم، توجیه خوبی برای حضور در محیط مختلط نیست.
فراموش نکنید که رضایت و پیروی از امام حسین و یارانشون، از زیارت ایشون واجبتره.
#تلنگر#خاطره ؛ #اربعین
📌 همدلی در اربعین
برگشت سفر دومم، سحر بود. بعد از مشورت با همراهانم، تصمیم گرفتیم شب، چند ساعتی رو در صحن حضرت زهرا بمونیم و بعد به ترمینال بریم.
صحن، فرش نشده بود و کولرها با قدرت کار میکردند و داشتن پتو چه به عنوان زیرانداز و چه روانداز ضروری بود.
🔅 بعضیها چند تا پتو برداشته بودن؛ حتی به عنوان بالش و بعضیها حتی یک پتو به عنوان زیرانداز هم نداشتند.
هر از گاهی بین تازهواردین خسته و افرادی که پتوی اضافه برداشته بودن، بحث و جدل پیش میاومد و گاهی کار به نفرین و ناسزا میرسید.
دلم گرفت. با خودم گفتم امام برای ظهورش از ما همدلی میخواد و ما هنوز درگیر بیانصافی و خودخواهیهای خودمانیم؛ حتی توی حرم و در محضر پدرمون امیرالمؤمنین.
🚩 حرف آخر!
اربعین رو به چشم یک سفر زیارتی مثل بقیهٔ سفرهای زیارتی نگاه نکنید. پیادهروی اربعین فرصت همراهی و یاری امام زمانه.
اولین شرط همراهی امام زمان، رضایت حضرت از ماست. یکی از عوامل مهم رضایت حضرت هم، همدلی ما با همدیگه و عبور از فردیّت و خودخواهی و رسیدن به زندگی جمعی همدلانه برای زمینهسازی ظهوره.
راستی، اگه توفیق حضور در این سفر پربرکت رو داشتید، نایبالزیارهٔ جاماندگان هم باشید.
#تلنگر #خاطره #اربعین
#تلنگر
گویند "حر بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
🔘"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست...
💠با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود، چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟
ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نميشود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني. خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است.
▪️شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيريات" را بطلبي...
به نقل از مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹