eitaa logo
زاغ سفید
4.8هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
32هزار ویدیو
75 فایل
♦️از خبرای تکراری و روز مره خسته شدی ♦️ما یک کانال ویژه به شما معرفی میکنیم ♦️زاغ سفید سرگرمی ♦️ سیاست را از دریچه طنز ببینید 📌گردان عملیاتی کمیل👇 https://eitaa.com/joinchat/3921281279C1b0b3d421d @Moslem_6 مدیریت کانال تبلیغات @mahsf313
مشاهده در ایتا
دانلود
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 این ویدئو توسط حامیان LQBTQ🌈 ساخته شده خودشون دارن اعتراف میکنن که ما سراغ فرزندانتای میاییم 😳 🕊 🎙@zaghsefid
♦️آتش‌سوزی در مقر منافقین در برلین 🔹امروز یکی از مقرهای گروهک تروریستی منافقین در برلین دچار آتش‌سوزی شده است.این اتفاق در دفتر وابسته به شورای موسوم به شورای ملی مقاومت رخ داده اما جزئیاتی از تلفات این اتفاق منتشر نشده است. 🔹این در حالیست که از ابتدای اغتشاشات سال قبل، آلمان نقش مهمی در هدایت برخی آشوب‌ها و ارتباط با گروهک‌های تروریستی به ویژه گروهک منافقین داشته است. مقر اصلی ستاد اطلاعات گروهک تروریستی منافقین در آلمان است و پیش از این نیز اخباری از برنامه‌ریزی منافقین برای انتقال عناصر خود از آلبانی به آلمان منتشر شده بود. 🕊 🎙@zaghsefid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.65M
تشریح علت شکست های قدیمی و پیروزی های فعلی ایران و محور مقاومت. 🕊 🎙@zaghsefid
⭕️ هیچ نقطه امنی در غزه وجود ندارد! 🔹سخنگوی دبیر کل سازمان ملل در واکنش به دستور تخلیه از سوی رژیم صهیونیستی گفت: در غزه هیچ جای امنی برای رفتن وجود ندارد. 🕊 🎙@zaghsefid
🔵 وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد که یک دیپلمات سابق آمریکایی که به عنوان سفیر ایالات متحده در بولیوی و آرژانتین کار می کرد، از سال 1981 به عنوان جاسوس برای سرویس های اطلاعاتی کوبا متهم شده است... 🕊 🎙@zaghsefid
♦️وال استریت ژورنال: اسرائیل می‌خواهد به تونل‌های حماس آب دریا پمپاژ کند 🔹روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال به نقل از مقام‌های آمریکایی ادعا کرد، رژیم صهیونیستی یک شبکه بزرگ پمپاژ آب را احتمالا با هدف وارد کردن آب دریا به تونل‌های مورد استفاده گروه حماس در نوار غزه ایجاد کرده است. 🕊 🎙@zaghsefid
‎ ♦️حمله متفاوت حزب‌الله 🔹رادیو اسرائیل گزارش کرد، یک سایت نظامی حفاظت‎شده و دارای استحکامات در الجلیل (شمال فلسطین اشغالی) در حمله‌ای از جانب لبنان، به‎شدت آسیب دیده است که ارتش، تحقیقاتی فوری را در این خصوص آغاز کرده است. 🔹️طی شبانه‌روز گذشته، حزب‎الله، مقرها، پایگاه‌ها و نقاط تجمع نیروهای اسرائیلی در نقاط شتولا و سایت الراهب (هر کدام دو بار)- موقعیت البغدادی - تلال کفرشوبا و مزارع شبعا - شرق مسکاف (با هدایت شونده) - پادگان برانیت - تجمع نیروها در حانیتا - سایت برکه ریشا - سایت جل العلام را «با سلاح مناسب» هدف قرار داده است. 🕊 🎙@zaghsefid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️شهید محسن حججی: در بحث انتظار کم کار کرده ایم.. چقدر برای امام زمان تبلیغ 🕊 🎙@zaghsefid
رضا (ع) به من فرمودند: «من ضامن احمد هستم!»👇 💥 ناگهان انگار کسی در گوشم نجوا کرده باشد، فهمیدم او شاه خراسان و ایران امام رضا(ع) است. خوب توجه کردم، این چشم و چراغ ملک ایران را کجا زیارت کردم، به یادم آمد که ایشان همان کسی است که احمد را در چهار ماهگی در آن بیماری سخت ضمانت کرد و دست راست مبارکش را بر روی سینه نهاده و فرمود: «من ضامن احمد هستم!» از جا بلند شدم تا عرض ادب و ارادتی بکنم، هنوز سخن آغاز نکرده بودم که در دستان مبارکش پرونده‌ای دیدم. رو به من کرد و فرمود: «این پرونده عمر احمد است. عمر احمد در دنیا تمام شد، او 27 سال دارد!»فغان زدم و از آقا خواستم ضمانتی دیگر کند. فرمود: «ناراحت نباش، مدتی بر ضمانت خویش می‌‌افزایم.» گویا همان روز احمد می‌‌خواست به شهادت برسد، اما نشد و امام هشتم(ع) یک هفته دیگر برای احمد مهلت گرفت. دیدم فردای آن روز احمد به کیاکلا آمد. او را دیدم در آغوشش گرفتم و بوسه‌های مادرانه نثارش کردم. این بار من به مانند آن زمان احمد را کنارم نشاندم و خوابم را برایش گفتم. چون موضوع تمدید عمر را شنید لبخندی زد و به من نگاه کرد و گفت:‌ «مادرجان!ناراحت نباش.!» احمدم آن روز با تک تک اعضای خانواده عکس یادگاری گرفت. حرکاتش برایم اسباب نگرانی و تشویش بود؛ اما او چیزی به ما نگفت تا اینکه هنگام عزیمت به ایلام، به پدرش گفت: «باباجان! این آخرین دیدار است و شما دیگر مرا نمی‌بینید، اگر کوتاهی داشتم مرا ببخشید و حلالم کنید.» با شنیدن این جملات قطرات اشک از چشمان پدرش سرازیر شد. دست روی کمرش گذاشت و گفت: «پسرم کمر مرا شکستی؟» احمد چون اشک و حالت پدر را دید دست در گردن پدر انداخت و دست و روی پدر را بوسید و گفت: «بابا شوخی کردم، من که پیش شما هستم.»... بعد خداحافظی کرد و از ما جدا شد. در کوچه نگاهش می‌‌کردیم تا از ما دور شد. یاد آن شعر افتادم که سعدی بزرگ از زبانِ دل بی‌بی زینب سروده بود: ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌‌رود وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌‌رود و با یاد زینب(س) به خود تسلی می‌‌دادم. دو سه روز مانده به شهادت احمد، پدرش خیلی‌ ‌بی‌تاب بود و بی‌قراری می‌‌کرد. نگران بود و حس پدرانه به او نهیب زده بود که احمدش پر کشیدنی است و دیگر پا به کیاکلا نمی‌گذارد. همان شب در خواب دیدم که خانه پر از نور شده و چهار زن با چهره‌های نورانی آمدند و در اتاق نشستند. دو تن از آنها که با حجاب بودند قیافه‌ای غمگین و محزون داشتند. بانویی که بالای سرم بود، یک پیراهن مشکی به دستم داد و گفت:‌ «بپوش، مگر نمی‌دانی احمدت شهید شده است؟»... شروع کردم به گریه و بی‌قراری کردن و احمد را صدا می‌‌زدم که ناگاه از خواب بیدار شدم. از اینکه همة اینها را در خواب دیده بودم، خیالم راحت شد. اما روز بعد ماجرای خواب را برای روحانی مسجد بازگو کردم و او گفت: «آن چهار زن حضرت آسیه، حضرت خدیجه، حضرت مریم و حضرت فاطمه(س) بودند و برای پسر شما عزاداری می‌‌کردند!»... دو سه روز بعد از آن خواب، گوینده‌ تلویزیون اعلام کرد که یکی از خلبانان دلاور هوانیروز در ایلام به شهادت رسید...ِ برای حفظ روحیه بچه‌های ارتش و نیروهای دیگر نظامی و مردم نامی از احمد نبردند. به همسرم گفتم:‌«این خلبان احمد بوده است. بی‌تابی‌های پدر احمد صد چندان شده بود. دوباره ساعت ده شب تلویزیون خبر شهادت خلبان دلاور هوانیروز را اعلام کرد. من گریه می‌‌کردم تا این که ابراهیمی استاندار ایلام زنگ زد و گفت: «مادر! احمد به سمت کربلا و هدفی که داشت، پر کشید...» همچون سایر مادران گریه امانم را بریده بود؛ اما بر اساس وصیت احمد خودم را پاییدم و گفتم: «راضی‌ام به رضای خدا!» احمد که همه عمرش را مدیون ضمانت امام رضا(ع) می‌‌دانست، با فراغ بال در آسمان‌ها می‌‌خرامید و جولان می‌‌داد. در حقیقت همه آسمان را آغوش مهربان ضامن آهو می‌‌دانست. ... روایتی از ‌مادر شهید کشوری 🕊 🎙@zaghsefid