شرمنده ام که غسل من افتاد گردنت
آرام کردن حسن افتاد گردنت...
به گریه فاطمه گفت ای پسرعموی غریب
رسیده وقت جدایی و دل پریشان است
منم مشکل گشا و کار بر من مشکل افتاده...
شُستی تن حسین و حسن با کدام دست؟
آماده کردهای تو کفن با کدام دست...
#مادرم_فاطمه 😭
┄┅═✧☫✧●زاغ سیاه●✧☫✧═┅┄
┄┅═🐦⬛@zaghsiah🐦⬛═┅┄
1.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خون گریه می کنند ملائک، گمان کنم
زینب به خانه روضه ی مادر گرفته است
#مادرم_فاطمه 😭
┄┅═✧☫✧●زاغ سیاه●✧☫✧═┅┄
┄┅═🐦⬛@zaghsiah🐦⬛═┅┄
دیدن بغض علی، در غم زهرا سخت است...
#مادرم_فاطمه
┄┅═✧☫✧●زاغ سیاه●✧☫✧═┅┄
┄┅═🐦⬛@zaghsiah🐦⬛═┅┄