May 11
مثل شروع نم نم باران
بر تشنه گلدان لب ایوان
قدر تمام لحظهها جاری
قدّ تمام موجها طوفان
مثل اذان لحظهی افطار
مثل سرور نیمهی شعبان
چون بوی دستان پدر وقتی
در لای سفره میگذارد نان
گرچه کمی اینروزها دلتنگ
گرچه کمی اینروزها نالان
امن و امان چون چادر مادر
وقتی پناه بیکسیهامان
چون متن یک اعلامیه پر شور
مثل شعاری در دل میدان
مثل شکوفه آخر بهمن
تقویمها را کرده سرگردان
مثل شهیدان در تب تشییع
بر شانهها سنگین ولی رقصان
چون رود مرزی بر خودش حسّاس
با غرّشِ بیگانه در طغیان
سرخ و سفید و سبز بر قلّه
سرخ و سفید و سبز در جولان
ای روزهای خوبِ پیش از این
ای روزهای نابِ بعد از آن
ای سروِ سرسبز چهلساله
گنجشکها بر شاخهات مهمان
آزادیات چون صحن آزادی
آرامشت لبخند دربانان
اینسوی پرچم یاحسین، آنسو
جمهوری اسلامی ایران
#زهرا_سپهکار
@zahra_sepahkar
گزارش «وطنامروز» از شب شعر «دلیران هرمزگان» به بهانه قدرتنمایی ایران در خلیج فارس
در تور ماهیگیرها پهپاد افتادهاست!
حالا 10 روزی از توقیف نفتکش انگلیسی توسط پاسداران و مرزداران انقلاب اسلامی میگذرد و در این فاصله، یکشنبهشب سالنی در قلب پایتخت، میزبان شب شعر «دلیران هرمزگان» بود؛ عنوانی که بر بنری با زمینه آبی آبهای نیلگون خلیجفارس و تصویر نفتکشی در محاصره قایقهای سپاه خودنمایی میکرد. این بار هم مثل همیشه شعر جلودار شده است...
#در_تور_ماهیگیرها_پهپاد_افتاد_است
در ادامه زهرا سپهکار غزلی را به شهید نادر مهدوی تقدیم کرد:
دریادلان همدوش دریا گام بردارند
تا از دلش امواج نا آرام بردارند
دریادلان چون صخره های ساحلی سختند
هم بار سخت از شانه ی ایّام بردارند
دزدی دریایی جوابش سیلی رعد است
از جذبه ی ماه، ابرها پیغامبر دارند
آری گذشته است آن زمانی که لب ساحل
جسم به خون غلتیده بی هنگام بردارند
در تور ماهیگیرها پهباد افتاده است
دمّام زن ها را بگو دمّام بردارند
بر کشتی تاریخ خون مهدوی ها ریخت
از عرشه اش تا نقش هر دشنام بردارند
اما محال است این که تحریم آخرش باشد
یا دشمنان دست از سر اسلام بردارند
با کاغذ برجام هم بایست موشک ساخت
تا سایه ی هر عهد نافرجام بردارند
اول قدم را رفته ایم و گام دوم را
سربازهای عاشق و گمنام بردارند
#زهرا_سپهکار
@zahra_sepahkar
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در تور ماهیگیرها پهپاد افتاده است!
🔸شعرخوانی شنیدنی زهرا سپهکار در شب شعر «دلیران هرمزگان»
📌سر خط رویدادهای اصفهان👇
@IsfFarsna
پهلوی توست گوهر انگشتر علی
یار همه علی و تویی یاور علی
لبخند تو بشارت دل های خسته است
ای شادمانی دل غم پرور علی
در یک طلوع گرم دو دریا به هم رسید
دریاترت علی و تو دریاترِ علی
زهرا_سپهکار
@zahra_sepahkar
یه جوری زندگی کن خدا خریدارت باشه
یه طوری عاشقی کن دست علی یارت باشه
علی جون خدا به سر شاهده که دوسِت دارم
علی جون دوسِت دارم خدا نگهدارت باشه
آرزو دارم خدا تو این سفر نگام کنه
صبح فردای ظهور وعده ی دیدارت باشه
......
نامه ای را باد آوُرد رو تاقچه های ما گذاشت
کنار آینه ی خاک گرفته ی دل ها گذاشت
گفت همیشه باهاتم مرده و قولش عزیزم
نه که فک کنی یه وقت بابا ما رُ تنها گذاشت
پیشونی بندشُ رو شمعدونیه حیاط دیدم
به گمونم دوباره مثل همیشه جا گذاشت
نقش سربند یا زهرا تو دلش حک شده بود
پا جا پای کاظمی ها و برونسی ها گذاشت
قصّه اینه که چه اندازه کبوتر باشی
پر زد و زود خودشو رو گنبد طلا گذاشت
#زهرا_سپهکار
@zahra_sepahkar
دهه ی هفتادیا دارن که غوغا میکنن
خودشونو تو دل این انقلاب جا میکنن
یه شهید حججی ما رو بس که حجّته همَس
دور و نزدیک همگی ما رُ تماشا میکنن
حججی هم به نمایندگی از تمومشون
اومده به ما بگه شهیدا غوغا میکنن
بدونین مدافعِ حریمِ زینب یعنی
پاتونو کج بذارین محشرُ برپا میکنن
وقتشه چل سالگی هرس بشه این انقلاب
توی فتنه ها منافقا رُ رسوا میکنن
تاریخُ اونا نوشتن که مثه مرد ایستادن
کی تالا نشسته ها تاریخُ امضا میکنن
تاریخُ اونا نوشتن که به فکر رفتنن
نه اونایی که فقط نشستن امضا میکنن
#زهرا_سپهکار
@zahra_sepahkar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹این قصه هر روز یاران حسین است...
📹«پیشونی بند مشکی» با صدای #مهران_میرزایی و شعری از #مهدی_جهاندار و #زهرا_سپه_کار
🌹تقدیم به شهید مدافع حرم #محسن_حججی
✅ @zahra_sepahkar
ورق های مفاتیح اند لبریز سلام تو
تو را خواندم فما أحلی چه شیرین است نام تو
دگر خورشید را طاقت می آرد چشم های من
از آن روزی که خیره مانده بر نور کلام تو
کسی حقّ عبادت را بجا نتواند آوردن
خدا را گر نبود این سجده های صبح و شام تو
شب ظلمت حصاری بر تو میبندد چه می داند
شبیه آفتابی می رود هر جا پیام تو
نمی دانم کی اند این نامسلمانان و نااهلان
که حیوانات وحشی هم همه هستند رام تو
غریبی بیشتر از این که دور از شهر خود باشی
و کس نشناسد آنجا، وای من شأن و مقام تو
چه آبی در سبو داری بخوان آیات کوثر را
که صدها سال نوشیدند و لبریز است جام تو
خدا هادی است، قرآن هادی و شمس و قمر هادی
چه می گویم جهانی گم شده در ازدحام تو
بیا پرورده ی دامان سوسن ها و نرگس ها
که چشمان جهانی مانده بر صبح قیام تو
#زهرا_سپهکار
دل عطش زده ام ناگزیر دریاهاست
به قدر کاسه ی دستش فقیر دریاهاست
به چشم روشنی برکه ای پر از خورشید
به رودها زده و در مسیر دریاهاست
چه ها شنید از آن برکه ماهی قرمز
که نسل در پی نسلش سفیر دریاهاست
شنیده ماه شب چاه های کوفه شده ست
کسی که هر نفسش دستگیر دریاهاست
به روی چشمه ی خورشید آب را بستند
مگر نه اینکه نگاهش امیر دریاهاست
کویر بر روی خود بست راه دریا را
کویر تا به همیشه اسیر دریاهاست
فرات نه که مسیر غدیر را بستند
غدیر تا به ابد در ضمیر دریاهاست
از آن به بعد به لب های خود پیامی داشت
وهرچه ماهی قرمز بشیر دریاهاست
هنوز آب فرات از غدیر می گذرد
هنوز مشک کسی سربه زیر دریاهاست
#زهرا_سپهکار
@zahra_sepahkar