eitaa logo
پایگاه زهرای مرضیه سلام الله علیها
316 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
139 فایل
بسیجی خامنه‌ای بودن، از سرباز خمینی بودن سخت‌تر است و صد البته شیرینی بیشتری هم دارد... شهید محمدحسین حدادیان ارتباط با ادمین کانال👇👇👇👇 @Zafarghandimaryam @hooseinyfakhr @Fjanghorbann
مشاهده در ایتا
دانلود
°•○●°•🍃•°●○•° 🌸🍃 🌸🍃 قسمت سی‌ و چهارم 🌸🍃 ادامه‌ی فصل پنجم: پاره‌های درد آخر شب قلم و کاغذ برداشت که جواب بنویسد. نوشت و خط زد، نوشت و خط زد... بی‌خیال شد و گفت: من به این قشنگی نمی‌تونم بنویسم. خوب نیست. ولش کن اصلاً! * نامه‌ی بعدی، ده روز بعد رسید. عباس‌ نامه را که گرفت، سرش را خاراند و گفت: عباس آقا! کارت دراومد. دو تا نامه رو دیگه نمی‌شه بی‌جواب گذاشت. باید یه فکری بکنی. ولی باز هم وقتی کلمات و تعابیر زیبای اعظم را خواند، اعتمادبه‌نفسش ریخت و دوباره بین عباس و خودکار و کاغذ، جنگ بی‌نتیجه‌ای شکل گرفت. نشد. نتوانست. صحنه‌ی بعدی هم که مثل روز روشن است: گله کردن و ابراز دلخوری اعظم خانم از این چشم‌انتظاری و اعتراف عباس آقا به اینکه حریف خودش نشده که با قلم اعظم خانم رقابت کند! سر و ته ماجرا را هم با این جمله هم آورد که: ببین خودم زودتر از نامه‌م رسیده‌م. این‌ که بهتره. اگه جواب می‌دادم، تا با پست برسه دستت کلی طول می‌کشید. * تا چند ماه، این دوری‌های آزاردهنده و طولانی جزء جدانشدنی زندگی اعظم و عباس بود. آن‌ هم در سال‌هایی که نه ‌تنها موبایل هنوز خلق نشده بود، بلکه تلفن هم برای خودش کیمیایی بود و در هر محله، فقط چند خانه از این نعمت عظیم الهی بهره‌مند بودند و منزل آقا جواد اکبری جزء آن کیمیادارها نبود. °•○●°•🍃•°●○•° •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @zahramarzyie
هدایت شده از قرارگاه ثامن قم
📣 عیب‌جویی نکنیم 🔹وقتی آن کس که دوستش داریم بیمار می‌شود، می‌گوییم امتحان الهی است. 🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار می‌شود، می‌گوییم عقوبت الهی است. 🔹وقتی آن کس که دوستش داریم دچار مصیبتی می‌شود، می‌گوییم از بس که خوب بود. 🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم به مصیبتی دچار می‌شود می‌گوییم از بس که ظالم بود. 🔹مراقب باشیم، قضاوقدر الهی را آن طور که پسندمان هست، تقسیم نکنیم! 🔸همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردن‌های ما از شدت خجالت خم می‌شد. 🔹پس عیب‌جویی نکنیم در حالی که عیوب زیادی چون خون در رگ‌ها و وجودمان جاری‌ست. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔 @Masaf ثامن قم @samenqom313
🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🌷🍃🌷🍃 🌷🍃 🌺🍃بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🍃🌺 با سلام و احترام میلادبا سعادت حضرت ثامن الحجج آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) مبارک باد.🌸🍃🌸 🔸مولودی 🔸 سرکارخانم امامی 🔸زمان : یکشنبه ۱۴۰۳/۲/۳۰ 🔸ساعت : 🕠 ۱۷:۴۵ الی ۱۹ 🔸مکان : حسینیه مسجد🕌حضرت زینب کبری(س) پایگاه زهرای مرضیه(س) 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
°•○●°•🍃•°●○•° 🌸🍃 🌸🍃 قسمت سی‌ و پنجم 🌸🍃 ادامه‌ی فصل پنجم: پاره‌های درد اما یک روز خوب و زیبای خدا، عباس با یک خبر خوب آمد دیدن اعظم. عباس منتقل‌شده بود به قم و باید به‌عنوان حسابدار در صندوق قرض الحسنه ایثار که زیر نظر سپاه بود، مشغول کار می‌شد و این یعنی دیدارهای ماه به ماه، تبدیل می‌شد به هفتگی. هر هفته عباس ظهر پنجشنبه از قم حرکت می‌کرد سمت تهران و تا صبح شنبه مهمان خاله فاطمه بود. شنبه صبح خیلی زود هم از تهران می‌زد بیرون که سر ساعت به محل کار برسد. این روزها و دیدارها پر بود از برنامه‌های مفیدی که اعظم و عباس برای خودشان چیده بودند. کارهای مهمی که برای پیشرفت هر دو لازم و حتی ضروری بود. اینکه عباس نوار کاست‌های سخنرانی استاد «حسین انصاریان» را برای اعظم تهیه کند و بیاورد و اعظم با شنیدن نکته‌های ناب از محضر استاد، ذره‌ذره و قدم به قدم، از دنیای دخترانه و بیش از حد فانتزی خود فاصله بگیرد و کم‌کم به سمت داناتر شدن، عمیق‌تر شدن و متدیّن‌تر شدن گام بردارد. اینکه عباس خواندن درس‌های جامانده از دوران دبیرستان را شروع کند و کتاب و دفتر به دست، بیاید کنار اعظم بنشیند تا برایش ریاضی و فیزیک و شیمی تدریس کند. و اینکه اعظمِ تشنه‌ی شنیدن از جنگ، یکریز از عباس بخواهد که برایش از جبهه و خاطره‌هایش حرف بزند. °•○●°•🍃•°●○•° •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @zahramarzyie
‍ ◈‌┅═✫❧═┅┅ 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🌹🌹🌹🥀🍁 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 موضوع برنامه:اکران فیلم آپاراتچی مناسبت : دهه‌ی کرامت سخنران : ____ تاریخ: ۱۴۰۳/۰۲/۲۷ ساعت: ۱۶:۴۵الی ۱۸:۴۵ مخاطبین: بسیجیان پایگاه های تابعه محل برگزاری: هفت تیر ، مسجد حضرت زینب کبری سلام الله علیها تعداد شرکت کنندگان: ۱۲۰ نفر 🌸 🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🌹🌹🌹🥀🍁 ◈‌┅═✫❧═┅┅┄
هدایت شده از ⚽️ورزش و سلامتی⚽️
🟢همايش پیلاتس بانوان ✅به مناسبت سالروز آزاد سازی خرمشهر 📌تاریخ برگزاری :سوم خرداد محل برگزاری بوستان نرگس جهت ثبت به مسئولین تربیت بدنی پایگاه ها مراجعه کنید تربیت بدنی حوزه حضرت مریم(س) https://eitaa.com/varzeshh7
43.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰🌹🌞⊱ در شب میلاد حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها دختران نوجوان خادمیار، با حضور در درب های ورودی حرم مطهر و اهداء ۳ هزار شاخه گل و بسته هدیه متبرکات داخل ضریح مطهر به دختران زائر، روز دختر رو به آنها تبریک گفتند. @zahramarzyie
°•○●°•🍃•°●○•° 🌸🍃 🌸🍃 قسمت سی‌ و ششم 🌸🍃 ادامه‌ی فصل پنجم: پاره‌های درد یکی از همین روزها وسط بگو بخندهای معمول، اعظم بی‌هوا دستش را برد بالا و در حال خنده، روی ران پای راست عباس زد. بین ضربه خوردن پا و زرد شدن رنگ صورت عباس، فقط یک لحظه فاصله شد. چنان لبش را زیر دندان گرفت و چشم‌هایش را روی‌هم فشار داد که اعظم از وحشت دست‌وپایش را گم کرد: چی شد عباس؟ پات درد می‌کنه؟ ببخشید من نمی‌دونستم! چی شده پات؟ عباس سعی کرد با شیرینی لبخندی، تلخی فضا را هم بزند: طوری نیست. حالا عادت می‌کنی. _ عادت کنم؟ چرا باید عادت کنم؟ مگه همیشه درد می‌کنه؟ _ راستش آره. اون‌قدر درد می‌کنه که هیچ‌وقت توی جیب راست شلوارم نمی‌تونم چیزی بذارم. کلید، پول خورد، چیزای این‌جوری. _ آخه چرا؟ می‌شه بهم بگی؟ _ این قسمت پام کلاً عضله نداره. یعنی روی استخونم، فقط یه لایه پوست هست؛ بدون گوشت. اعظم فقط با حیرت به‌صورت عباس نگاه می‌کرد. _ آره دیگه. اینم یکی از ماجراهای ماست. توی یه روز دو بار ترکش خوردم. _ می‌شه از اول بگی چه جوری شد؟ _ این‌جوری شد که یه شب توی عملیات والفجر هشت، انگشت پام تیر خورد. همون‌جا امدادگرها بخیه زدن و پانسمان کردن. فرداش که بیدار شدیم، بین بچه‌هایی که مجروح بودیم، حال من نسبت به بقیه بهتر بود. دیدم همه گرسنه‌ان و ضعف کردن؛ گفتم برم ببینم از تدارکات می‌تونم چیزی برای خوردن پیدا کنم براشون بیارم؟ یه موتور برداشتم؛ سوار شدم و خودم رو رسوندم به سنگر تدارکات. یه کارتن تی‌تاپ پیدا کردم. برداشتم که بیارم، ... •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• @zahramarzyie
🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🌷🍃🌷🍃 🌷🍃 🌺🍃بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🍃🌺 با سلام و احترام میلادبا سعادت حضرت ثامن الحجج آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) مبارک باد.🌸🍃🌸 🔸مولودی 🔸 سرکارخانم امامی 🔸زمان : یکشنبه ۱۴۰۳/۲/۳۰ 🔸ساعت : 🕠 ۱۷:۴۵ الی ۱۹ 🔸مکان : حسینیه مسجد🕌حضرت زینب کبری(س) پایگاه زهرای مرضیه(س) 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از قرارگاه ثامن قم
‌ آقای رئیسی به‌صورت زمینی راهی تبریز شد دقایقی پیش هلی‌کوپتر حامل رئیس‌جمهور به‌دلیل مه‌آلودبودنِ هوای منطقه شمال آذربایجان شرقی بر زمین نشست و هم‌اکنون کاروان رئیس‌جمهور به‌صورت زمینی راهی تبریز شده است. ثامن قم @samenqom313
هدایت شده از قرارگاه ثامن قم
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 هم اکنون تیم امدادی به محل حادثه وقوع سانحه برای بالگرد تیم ریاست جمهوری رسیدند 🍃🌹🍃 🔻حدود یک ساعت بعد از زمان اعلام وقوع سانحه به امدادگران، تیم‌های امدادی به محل اعلام شده رسیدند و جست و جوها آغاز شده است. 🔺۱۶ تیم امدادی و پهپادی به منطقه اعزام شده اند اما به دلیل صعب العبور بودن منطقه، شرایط کوهستانی و جنگلی آن و همچنین شرایط آب و هوایی نامناسب بویژه مه شدید، عملیات جست و جو و نجات زمانبر خواهد بود./ایرنا | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb