💢برخی هم لباسان خودمان آن ها را تحریک می کردند!
من شخص گودرزی را در جاهای مختلف میدیدم، فکر میکنم اولین جایی که او را دیدم در مدرسه چهل ستون بود. کسانی که او را خوب میشناختند، میگفتند درس خوان نیست و بیشتر چپ میزند، به همین دلیل بعد از آنکه از طرف علمای محترم و شناخته شده و حوزههای علمیه مهم تهران طرد شد، به سراغ آقای #موسوی_خوئینی_ها در مسجد جوستان رفت و او هم گودرزی را پذیرفت و این هم امر غیر منتظرهای نبود!
آقای خوئینیها قبل از انقلاب در آن مسجد در مقام تفسیر قرآن، حرفهای عجیب و غریبی میزد که من اسم آن را گذاشته بودم قرآنشناسی آسان، چون یک مفسر واقعی با توجه به قرائن روائی و تاریخی و لغوی تلاش میکند مراد آیه را با یک اجتهاد سخت به دست بیاورد، ولی در قرآنشناسی آسان، فرد نگاه میکند ببیند ذوقیات حاکم بر جامعه چیست و قرآن را به نفع آن مصادره میکند.
در آن زمان توانسته بودند مارکسیسم را در میان نسل جوانی که علاقمند به مبارزه بود، به عنوان علم مبارزه جا بیندازند. این آقای موسویخوئینیها هم به گفتن تفاسیر مارکسیستی، معروف بود. آقای مطهری چند باری به او هشدار داده بودند، ولی او کار خودش را میکرد. مدتی در آن مسجد این حرفها را زد و عدّهای جوان ناآگاه هم دور و برش را گرفتند و تصوّر میکرد که بازارش همیشه گرم میماند.
گودرزی به مسجد جوستان رفت و آقای موسویخوئینیها هم او را به مسجد خمسه فرستاد. این مسجد از همان زمان تبدیل به یکی از پایگاههای ترویج افکار گودرزی شد و او بسیاری از اعضای گروه فرقان را در همین جا جذب کرد.
موسویخوئینیها از کسانی بود که قبل از انقلاب به این ذهنیّت دامن میزد که هر نوع فعالیتی در دستگاههای دولتی و شبه دولتی، کمک کردن به رژیم است و حال آنکه توجه نمیکرد که بعضی از همین کارهای شبه دولتی توانستند به اندازه دهها سال تأثیر کار او داشته باشند و بلکه هم بسیار بیشتر. علناً میگفت آقای مطهری و آقای مفتح که تدریس در دانشگاه را پذیرفتهاند، با حکومت سازش کردهاند و تبدیل به ترمز انقلاب شدهاند، حال آنکه کاری که این دو نفر، مخصوصاً آقای مطهری در تبیین اندیشههای اسلامی در دانشگاهها کردند و نیز پرورش و تقویت نیروهای صالح بینظیر بود و اگر تلاشهای امثال ایشان نبود، انقلاب اسلامی پس از پیروزی از وجود نیروهای ارزشمندی که محصول تلاشهای فرهنگی همان سال هاست، محروم میماند.
او همین حکم را هم درباره آقای بهشتی و آقای باهنر میداد که به آموزش و پرورش رفته بودند و کتابهای درسی را تدوین میکردند. میگفت که اینها همکار فرح و پارسا شدهاند و حال آنکه اگر قرار به انقلابیگری و منبرهای داغرفتن و بعد هم زندانی شدن باشد، من که از بسیاری از اینها جلوتر بودم، ولی هیچ وقت از این فکرها نمیکردم.
با کارهایی که اینها میکردند، اگر حرکتهای امثال ما هم نبود، مردم بالاخره میفهمیدند باید چه کار کنند. اما این عدّه تصوّر کرده بودند که چپزدن و سروصداکردن علامت انقلابیگری است، منبرهای آقای خوئینیها و مسجد او یکی از کانونهای تبلیغ علیه آقای مطهری بود و بازار شایعههای مختلف علیه آقای مطهری را در آنجا گرم کرده بودند که اگر زمانی لازم شد میگویم.
یک شیخ محترمی با من دوست است به نام آقای قاسمی، ایشان در مسجدی نزدیک میدان ونک نماز میخواند. الان هم هست و این داستان را میتوانید از او هم بپرسید. ایشان نقل میکرد من یک شب در مسجد جوستان کنار آقای کروبی نشسته بودم و آقای موسویخوئینیها هم روی منبر بود. اکبر گودرزی و محمود کشانی نشسته و محو حرفهای آقای خوئینیها شده بودند.
این آقا رفته بود بالای منبر و آیه شریفه "و یصدّون عن سبیل الله" را کنایتاً و گاهی تصریحاً بر آقایان مطهری و مفتح و بهشتی تطبیق میداد و میگفت اینها ترمز انقلاب و سازشکارند و با دستگاه روی هم ریختهاند.
من که دیدم گودرزی و کشانی مات و مبهوت حرفهای خوئینیها هستند، به کروبی گفتم: "بابا اگر فردا انقلاب پیروز بشود، اینها با اولین اسلحهای که به دستشان بیفتد، میروند و اینها را میکشند." کروبی را که میدانید هم احساساتی است، هم عصبی، دستش را بلند کرد و زد روی پای من و گفت: "نه بابا این جوری نیست!"
ولی بعدها دیدیم اتفاقاً این جوری شد واقعاً برخی هملباسان خودمان آنها را تحریک میکردند.
🔗منبع: نشریه یادآور؛ مصاحبه با شیخ #جعفر_شجونی؛ شماره ۶، ۷ و۸؛ ص ۹۲-۹۳؛ تابستان، پاییز، زمستان ۱۳۸۸ و بهار ۱۳۸۹
#بصیرت
#خوئینی ها
هدایت شده از راوی
🌀 از معاویه به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) 🌀
✍ مطلب تامل برانگیز حجت الاسلام مهدیان در خصوص شرایط سیاسی این روزها (معاون گفتمان خانه طلاب جوان)
#موسوی_خوئینی_ها
#راوی