#ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬــﺪا
💫 به روایت خواهــر:
بینـهایت از غیـبت ڪردن متنفــر بودن و هر جایے صحبـت غیبت میشد سریع حرف رو عوض میکــرد😡⛔️
اگر در مــراسم هایی که شئونات اسلامی رعایت نمیشد شـرڪت نمیکرد.❌
🔰خیلی تأڪید میکــرد که بچه هــارو در مــراسمهــاے مذهبــی شـرکت بدیم. در مــورد زندگے ائمه خیلے صحبت میکـرد و سعی میکرد غیر مستقیم یا مستــقیم منظورش رو برسـونه.✅
🔰انس بـسیار عجیـبی به حضرت زهرا (س) داشـتن و البتـه امام رضا (ع) و همیشـه قـبل از هر مأموریت به پابوس آقا میرفــت.✋🤲
🔰محــمد امین به دلیل عوارض ناشی از استفاده تکفیری ها از سلاح های شیمیایی در بیمارستان بستری شده بود..
روزهای بــسیار بسیار سختی رو پشت سرگذاشت.
شب آخر پیشش بودم.
با هم، متوســل به ائمه شدیم، قرآن که میخوندم لذت میبرد.
😔 آخــرین جمله ایشان که اسمم رو صدا زد گفت: * #چادرت بپـوش*.
حدودا ۲ ساعت بــعد در حالی که سر برادرم روی دســت مادرم بود، به #شهـادت رسید..💔
#جانبازشهید مدافع حرم محمدامین زارع
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺💐🆔 @zahrast
#جشن_تولدﺷﻬﺪا🌹
✅نیمه شب ١٠ مهر سال ۶١ مشغول نگهبانی بودیم.
+رضا خوابیدی؟
- اگه خسته شدی بخواب ،من بیدارم
+اگه اجازه میدی امشب برای آخرین بار نماز شب بخونم.نماز شب را خواند وبرگشت.
صبح یکی گفت: امروز تولد رضاست.
اکبر سفره ای آماده کرد و داخل آن چراغ بادی ، فشنگ،کمپوت،کنسرو،آیینه و مقداری میوه گذاشت.گفت : « رضا جان،من امروز شهید می شوم،میخوام جشن تولد برات بگیرم» 🥰
بعد دوربین عکاسی را آورد، جشن خاطره انگیزی شد.
آوای اذان بلندشد. اکبر گفت: «بچه ها من میخوام آخرین نمازم رو به جماعت بخونم.»📿
بعد نماز کاغذ و خودکار برداشت و نامه نوشت.یک ده ریالی را داخل پاکت گذاشت.تا برادرای دو قلوش وقتی نامه ی به دستشون میرسه،شکلات بخرن و بخورن.😢
یک روحانی با ضبط صوت به سنگر آمد.مشغول ضبط کردن خاطرات بچه ها شد.
ناگهان خمپاره ای به در سنگر خورد و همه جا پر از گرد و غبار شد.
یه ترکش خورد به سینه اکبر.
رو به قبله نشست و گفت: «السلام علیک یا ابا عبدالله. السلام علیک یا فاطمة الزهرا.السلام علیک یا صاحب الزمان» و آرام پرکشید.🕊
🏴
#شهید_اکبرکوثری
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
#شبتون شهدایی
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
@zahrast