eitaa logo
ذاکرین
13.3هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
55 فایل
مداحی ذاکرین را در سایر شبکه های اجتماعی دنبال فرمایید 👇👇 https://zil.ink/zakerin0 ادمین هماهنگی تبلیغات و تبادل : @raaheell تبلیغات: @navaa0
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم تنهاشده است دور و بر م بین هجره ای کم سوشده است چشم تر م بین هجره ای گریان شده است بر من و بر حال و روز من خیل ملائک و پسر م بین هجره ای زهرِ ستم مرا،دگرازپای کرده سرنگون خون می‌چکید از جگر م بین هجره ای هرگزنبود حامیِ من کس میان شهر تا شد ز غربتم کمر م بین هجره ای معتزمرابه زهر ستم کرده مبتلا شد ارغوان، بال و پر م بین هجره ای طفل تو بود شاهد جان دادنت، ولی آتش گرفت برگ و بر م بین هجره ای لب تشنه بودم و خبر ی هم ز آب نیست بگذشت شام وهر سحر م بین هجره ای همواره یادِ جَدِ غریبم گریستم بوده همیشه در نظر م بین هجره ای جدم غریب بوده و تنها و بی سپه خولی نبود همسفر م بین هجره ای جدغریب نیزه شده مرکب سرت بر خاک هجره ماند سر م بین هجره ای زینب رسیده برسرجدم به قتلگاه از زخم هم نبود اثر م بین هجره ای هرجا میانِ هجره‌ی من یک حصیر بود جَدِ م میانِ نیزه و شمشیر اسیر بود 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم دوباره در دل من میل سامرا باشد دویدنم عقب ناقه برملا باشد تمام اشک مرا کس ندیده درانظار که در سرای زمانه پی حیا باشد کسی چنین جگرم را به درد آورده چنین که بازاشاره به روضه‌ها باشد به وقت سجده لگد خورد ه ام زنامردان کسی‌که می‌زندم نیتش جفاباشد فتاده ام زنفس بارها پیِ ناقه چنین سه ساله کجا طاقت مراباشد به روی خاک سره هجره با سر افتادم به پای خسته‌ی من آبله رواباشد؟ 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 به خاک هجره رسیده پرِ عبای تو دوباره دلهره باشدبه دل برای تو هوای رفتن ازاین خانه کرده ای گویا ببین که غرق عزاگشته این سرای تو ز من زُراره بساز ای امام سامرا ببین فتاده به جانم غم ونوای تو دعای من که به جایی نمی‌رسد هرگز بیاکه شامل حالم شود دعای تو دعای جامعه ازسمت وسوی توباشد فتاده بر سرِ من سایه‌ی لوای تو هوای روی تودارددل،اَیُهاالعَطشان شودنصیب دلم خاک سامرای تو برای روضه‌ ی تواشک من شده جاری شدم اسیرتوو اشک روضه‌های تو چراکه حُرمتِ تو مستدام مانده لی شکست مردک پستی لب دعای تو زرفتن توشده سامرا عزادارت دوباره گریه بریزم شبی برای تو به مقتل آمده هادی،غریب افتادی گرفت زهرِ ستم یک نَفَس صدای تو میان هجره تنت نقش برزمین افتاد کبود کرد همین زهر، دست و پای تو چنانکه پای نهادی میانِ بزمِ شراب دمید بغضِ تو، چون جَدِ سرجدای تو تنت به چوب جفامردکی نوازش کرد مُخدَّرات همه دیدند، این نوای تو 🔹