eitaa logo
مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان
90 دنبال‌کننده
108 عکس
45 ویدیو
2 فایل
کانال های مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان در فضای مجازی سروش🔹 sapp.ir/zakerinfalavarjan ایتا🔸 https://eitaa.com/zakerinfalavarjan تلگرام🔹 https://t.me/zakerinfalavarjan
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❣﷽❣ السلام 🔰 🖤.. 🔅ای آنکه خدا ستوده درقرآنت 🔅جانم به فدای سینهٔ سوزانت 🔅ای‌جعفرصادق ای‌امام‌مسموم 🔅سوزد دل ما به تربت ویرانت ⬅️هرکی چشمش به قبر خاکی آقا بیفته..دلش آتیش میگیره.. من نمیدونم الان بقیع زائر داره یا نه.. بیایید امشب با پای دل بریم کنار قبر خاکی و غریب آقا بنشینیم.. 🔸بنال‌ای‌دل‌که‌شور‌غم به پا‌شد 🔸مدینه سربه سرماتم سرا شد 🔸ز بیداد و ستم کاری منصور 🔸رئیس مذهب شیعه فدا شد ⬅️منصور دوانیقی دستور داد خونه امام صادق رو آتیش زدند...فردای اون روز چند نفر از شیعیان به محضر آقا رفتن..دیدن آقا گریانه..‌.عرض کردند چرا گریه میکنید آقا جان..فرمودند: وقتی خونه ام آتیش گرفت..زنان و دخترانم رو دیدم از این طرف به اون طرف میدویدند..با اینکه من داخل خونه بودم..اما گریهٔ من از جدم حسین و روز عاشوراست.. اونموقعی که خیمه هارو آتیش زدند..دشمن با تازیانه دنبال بچه های حسین.. ♻️همه بگید یا حسین... ✅ 💠هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ کانال های مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان ایتا🔸 https://eitaa.com/zakerinfalavarjan تلگرام🔹 https://t.me/zakerinfalavarjan
🔹ماموریتهای عزرائیل 🔹 ازعزرائیل پرسیدند: تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد: یک بارخندیدم، یک بارگریه کردم ویک بارترسیدم. ."خنده ام" زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش میگفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم.. "گریه ام"زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم،او را دربیابانی گرم وبی درخت وآب یافتم که درحال زایمان بود..منتظرماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم.. "ترسم"زمانی بودکه خداوندبه من امرکردجان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد وزمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم..دراین هنگام خدا وندفرمود: میدانی آن عالم نورانی کیست؟.. او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی. من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن،موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود.. مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان ایتا🔸 https://eitaa.com/zakerinfalavarjan تلگرام🔹 https://t.me/zakerinfalavarjan
یار وجمعه..... به سبک : دوباره مرغ روحم دوباره جمعه اومد ولی آقام نیومد ازهجر روی ماهت صبرهمه سر اومد آقا دلم گرفته از دست این زمونه برای دیدن تو هِی می گیره بهونه یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی از آسمون قلبم بارون اشک می باره دیگه ز دوری تو صبر و قرار نداره دلبر من تو هستی توی دلم نشستی گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی بذار که من گدای در خونت بمونم تا جون دارم همیشه اسم تو رو بخونم آقا منو دعا کن برای خود سوا کن این دل مضطرم رو راهی کربلا کن یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی : مرتضی_شاهمندی ______________________ مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان ایتا🔸 https://eitaa.com/zakerinfalavarjan تلگرام🔹 https://t.me/zakerinfalavarjan
بعد از شهادت تا مدتها توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را کنی?" می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف . ※※※※ توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید. پیکری شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!" میخکوب شدم از درون گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن شده. این بدن قطعه قطعه شده!" بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را کرد و کشید طرفم. داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!" حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?" داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر." اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا." نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست مان بدهد. توی دلم شدن به علیها السلام. گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭 یکهو چشمم افتاد به تکه کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔 بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر . از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی و هم . واقعا به استراحت نیاز داشتم فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝 به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد پیشم و گفت: " و شهید حججی اومده‌ان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم." من را برد پیش پدر محسن که کنار ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی?" نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر را تحویل داده‌اند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند?😭 گفتم: "حاج‌آقا، مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قسمت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭 دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام." وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭 هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔 🌷🌷🌷🌷🌷 مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان ایتا🔸 https://eitaa.com/zakerinfalavarjan تلگرام🔹 https://t.me/zakerinfalavarjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج مجید صابری، مداح انقلابی و پیشکسوت اصفهان به دیدار حق شتافت 🔹از افتخارات ایشان در ۲۶ آبان سال ۹۵ به عنوان مداح در دیدار مردم اصفهان با رهبر معظم انقلاب اسلامی به مدیحه سرایی پرداخته بود. کلیپ تصویری ☝☝☝☝ مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان مصیبت وارده را به جامعه مداحان و خانواده آن مرحوم تسلیت عرض می نماید. ایتا🔸 https://eitaa.com/zakerinfalavarjan تلگرام🔹 https://t.me/zakerinfalavarjan
با سلام مراسم تشييع و تدفين ذاكر و خادم اهلبيت(عليهم السلام) حاج مجيد صابري فردا جمعه99/4/6ساعت7صبح همراه با زمزمه دعاي ندبه ازمسجد حضرت صاحب الزمان(عج) واقع در خ سروش خ صاحب الزمان(عج)برگزار خواهد شد.
به یاد روضه خوان اباعبدالله خدایا ببین روضه خون اومدم چی میشه دعام و اجابت کنی یه عمره دارم نوکری می کنم چی میشه من و وقف هیات کنی من از روضه خونا شنیدم که تو میبخشی گناها رو با یا حسین حسین گفتنام و خدایا ببین ندارم کسی رو من الا حسین به این روضه خونا حسودیم میشه آخه فرصت گفتگوشون دادی یه عمری برای حسین مُردن و دم مرگشون آبروشون دادی خوشا روضه خونی که تابوتش و روی شونه ی نوکرا می بَرن لحد چیده میشه ولی روحش و ملائک میان کربلا می برن وفا رو ببین ، روضه خون حسین شده مرگشم روضه ی کربلا تجسّم کنین حال اربابش و تنش رو زمین سر روی نیزه ها همه اومدن تا که این روضه خون توو غربت نمیره دمِ واپسین بمیرم برا اون غریبی که موند سه روز و سه شب پیکرش رو زمین
نوکر ارباب 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ای حسین جان عاشقی دیگر خدائی گشت و رفت نوکری از نوکرانت نینوایی گشت و رفت بعد عمری گریه کردن طعم غربت را چشید با سلام آخرش کرب و بلایی گشت و رفت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
آنهایی که کرونا نگرفته‌اند بخوانند *هشدار دلسوزانه یک پرستار در بخش درمان کروناویروس* ⬆این ها را برای آدم هایی می‌گویم که نمی‌دانند افتادن در زیر دستگاه ونتیلاتور به چه معنی است و اصرار هم دارند که باید به کارهایشان برسند.* 👈🏿اول از همه بگویم که ونتیلاتور یک ماسک اکسیژن نیست که بر روی صورتتان نصب کنند و شما هم در حالی که راحت لم داده اید مشغول مطالعه روزنامه و مجلات روز شوید. 👈🏿ونتیلاسیون برای بیماران کووید-۱۹ به معنی فرو کردن دردناک یک شلنگ به داخل حلق است که تا زمانی که زنده بمانید یا بمیرید در جای خودش باقی خواهد ماند. 👈🏿این کار در حالت بیهوشی و به مدت۲ تا ۳ هفته و بدون این که قادر به تکان خوردن باشید صورت می گیرد. بیمار اغلب بر روی شکم خوابانده می شود و شلنگی که از دهان به لوله هوا متصل است امکان می دهد که با ریتم دستگاه ریه اکسیژن بدنتان را تامین کنید. 👈🏿بیمار نمی تواند صحبت کند، نمی تواند غذا بخورد و یا هر کار طبیعی دیگری را انجام دهد – این دستگاه است که بیمار را زنده نگه می دارد. احساس ناراحتی و درد بیمار باعث می شود که پزشکان برای اطمینان از تحمل شلنگ توسط وی و تا زمانی که دستگاه مورد نیاز باشد داروهای مسکن تجویز کنند. 👈🏿این به معنی قرار گرفتن در یک حالت کما مصنوعی است. ۲۰ روز پس از قرار گرفتن تحت چنین درمانی، یک بیمار جوان ۴۰ درصد از ماهیچه های خود را از دست می دهد، دهان و تارهای صوتی اش صدمه می بیند و دچار عوارض ریوی و قلبی ممکن می شود. 👈🏿به همین خاطر هم هست که افراد مسن و افراد ضعیف تاب چنین درمانی را نمی آورند و می میرند. 👈🏿خیلی از ما در چنین وضعیتی قرار داریم..... اگر نمی خواهید به اینجا بیایید از خودتان محافظت کنید. باز هم می گویم، این آنفلوآنزا نیست! 👈🏿یک شلنگ را برای رساندن غذای مایع از طریق بینی یا پوست وارد معده شما می کنند، یک کیسه چسبناک را به باسن شما می چسپانند تا اسهال تان را جمع کند، لوله دیگری برای جمع آوری ادرار به شما وصل می شود، یک آی-وی برای ورود مایعات و دارو وصل می شود، یک آ-لاین برای نظارت بر وضعیت فشار خون متصل می شود که کاملاً وابسته به دوزهای دقیق محاسبه شده است. 👈🏿تیمی از پرستاران، سی 4آر ان آ، و ام آ می بایست هر یک ساعت یک بار اندام شما را مرتبا جابجا کنند و پتوی مخصوصی در زیرتان بگذارند که مایعی یخی در آن در جریان است تا به پایین آوردن دمای ۴۰ درجه ای بدنتان کمک کند. خب کسی هست که بخواهد همه این ها را امتحان کند؟ پس در خانه بمانید. از خودتان محافظت کنید و فاصله را حفظ کنید.لطفا این متن را درگروه های عضو منتشر نمایید 😷😷😷😷😷😷😷😷
رضاعلیه السلام ای مزار من چراغ قلب ایران شما آسمانی ها زمین بوس خراسان شما سایهء گلدسته هایم سجده گاه آفتاب گنبد زرّین من خورشید تابان شما ای مرا همسایه، یاران خراسانیِّ من! با شمایم جان زوّار من و جان شما بضعهء پاک نبی در شهرتان مدفون شده عطر زهرا می دمد از باغ و بستان شما وادی ایمن بود ایران، خراسان است طور زاده ی موسی بود موسی بن عمران شما گر شما باشید با ما در خط فرمان ما آورم فرمانروایان را به فرمان شما شعله های فتنه سر برداشتند از چار سو در پی سوزاندن بنیاد و بنیان شما مهر من "برداً سلاما" بوده در این سرزمین با ولای من شده آتش گلستان شما مهر مقبولیّ تهلیل شما مهر من است دوستیِّ ما بود امضای ایمان شما تا رضا دارید در میدان ایثار و شرف هیچ نامردی نگردد مرد میدان شما هر کجا رفتید برگردید سوی این حرم جز سر کوی رضا دنیاست زندان شما پرچم سبزی که باشد بر فراز قبّه ام تا قیامت آبرو بخشد به ایران شما گر ولای ما در ایران شما حاکم نبود در گل و لای عدم گُم بود تهران شما نیست بیم از فتنهء اهریمنان کور دل تا امام هشتم است اینجا سلیمان شما من خراسان را برای خویش کردم انتخاب خواهرم معصومه در قم گشت مهمان شما نیستم تنها در این دنیا شما را همجوار با شمایم در صراط و حشر و میزان شما پرچم توحیدتان با مهر من در احتزاز زنده و جاوید باد اسلام و قرآن شما آیهء "نصر من الله" است نقش پرچمم در پناه ماست حزب الله لبنان شما امتحان کردم، اگر صد بار در هم بشکنید نشکند یک بار با ما عهد و پیمان شما با وضو باشید ای اهل خراسان تا که هست جای پای زائر من در خیابان شما می شود دریای رحمت در کنار صحن من قطرهء اشکی که می ریزد ز چشمان شما بیم تان از خشم طوفان ها نباشد، تا رضاست ناخدا و کشتی و دریا و سکان شما خون ما می جوشد اینجا در تن پیر و جوان مهر ما آموخته طفل دبستان شما بر همه آزادگان در سایهء ما نور داد نهضت اسلامی پیر جماران شما چشم صد یعقوب در این آستان بینا شود یوسف زهراست اینجا ماه کنعان شما با خدا هم صحبتید و با رضا همسایه اید اهل مشهد! جان «میثم» باد قربان شما : استاد_غلامرضا_سازگار
♥️ داستان اخلاقی 🔶 بروید و مادرتان را خشنود کنید! یکی از طلّاب اصفهانی می‌گوید: ▫️ زمانی برای خودسازی و تزکیه نفس چند ماهی به مشهد مقدّس مسافرت نمودم. روزی خدمت آیت الله العظمی بهجت رسیدم. ایشان بدون اینکه سؤال کنم، فرمود: ⭕️ آقا خودسازی به این شکل فایده‌ای ندارد. بروید به اصفهان و مادرتان را خشنود کنید. ▫️ گفتم: نمی شود. و کمی با ایشان بحث کردم. ▫️ وقتی که از خدمتشان مرخص شدم در این فکر فرو رفتم که بنده در این مورد با ایشان اصلاً سخنی نگفته بودم، پس ایشان از کجا ‌دانست؟ سپس برگشتم و معذرت خواهی کردم. 📚 فریادگر توحید، ص٢١٠
محبان ولایت: 💚امام_رضا علیه السلام: 🌺من جَلسَ مَجلساً يُحيا فيهِ اَمرُنا لَم يَمُتْ قلبُهُ يَومَ تَموتُ القلوب 🌸هر كس در مجلسى كه ياد و نام ما در آن زنده نگه داشته می شود بنشيند، در آن روزى كه دلها می ميرند، دل او نمی ميرد. 📗میزان_الحکمة، جلد2 صفحه225
15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شفای کودک شش ماهه در حرم مطهر رضوی از زبان صابر خراسانی
مجمع ونهر: . (عج) بسبک: نبسته ام به کس دل... سه شنبه هاکه میشه دلم خدایی میشه برای جمکرانِ آقا هوایی می شه پرستوی وجودم کشیده پر دوباره شعله ی عشق تو زد قلب منو شراره یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی کی میشود بیایی ؟ الهی که همیشه نوکر تو بمونم از در خونه ی خود دست خالی نرونم خداکنه فدات شم فدای خاک پات شم تو راه جمکرانت فدای نوکرات شم یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی کی میشود بیایی ؟ اگه دعاکنی تو ، برای من همیشه این دل عاشق من ، از تو جدا نمیشه جامونده ام ز عشقت آقا منو نیگا کن به این غلام سیاهت یه کربلا عطا کن یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی کی میشود بیایی ؟ . کانال های مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان در فضای مجازی ایتا🔸 https://eitaa.com/zakerinfalavarjan تلگرام🔹 https://t.me/zakerinfalavarjan
السلام علیکم یا اهلبیت النبوه مداحان اهلبیت علیهم السلام دست در دست هم برای رشد و بالندگی جریان مداحی در کشور "باحضور موثر در چهارمین دوره انتخابات کانون مداحان" جمعه سوم مردادماه؛ از ساعت 8 صبح در تمامی ادارات تبلیغات اسلامی شهرستان های سراسر کشور **برگزاری انتخابات در فضای آزاد و با رعایت پروتکل های بهداشتی 《مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان 》
حمید امین: 🔴گوشه ای از مبارزات شهید کافی با رژیم منحوس پهلوی 🌹شهید حجه الاسلام شیخ احمد کافی به علت یورش عمال رژیم به مردم و واقعه‌ی ۱۹ دی‌ماه ۵۶ در آن شهر، وی سلسله سخنرانی‌های خود را در آنجا به‌عنوان اعتراض قطع و از ادامه‌ی آنها خودداری کرد. ♦️ مراسم چهلم آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی را بطور مفصل و مجلل در مهدیه‌ی تهران برگزار نمود که موجب خشم و کینه‌ی شدید رژیم نسبت به وی شده بود. ♦️در ۲۸ اردیبهشت ماه ۵۷ مردم سیرجان پس از سخنرانی کافی در آن شهر تظاهرات خیابان ضدحکومتی شدیدی برپا کردند و با نیروهای امنیتی و پلیس درگیر شدند. ♦️در تیرماه ۵۷-در معیت حاج عموی خود به حج عمره مشرف و نیز به زیارت قبر منور حضرت زینب(س) در سوریه نائل آمد. در این سفر همچنین با امام موسی صدر در شهر صور لبنان ملاقات داشت. ♦️پس از اتمام سفر حج و سوریه و ورود به تهران، به دستور و امر حضرت امام از مراسم جشن سالانه‌ی نیمه‌ی شعبان در مهدیه‌ی تهران خودداری نمود؛ در ۲۹ تیر ماه ۵۷ با فشار و تهدید ساواک مجبور به مسافرت به مشهد شد. ♦️در ۳۰ تیر ماه ۵۷- رژیم یک تصادف و سانحه‌ی ساختگی برای قتل وی که از قبل برنامه‌ریزی کرده بود به اجرا گذارد. ♦️در روز جمعه ۳۰ تیر ماه ۱۳۵۷ مطابق با روز نیمه شعبان، کافی این واعظ مخلص بی‌نظیر بر اثر این تصادف ساختگی نزدیک پاسگاه ژاندارمری چناران بین راه قوچان و مشهد در سن ۴۲ سالگی به شهادت رسید. 🕊 شادی روح بلندش الفاتحه مع الصلوات
بسمه تعالی همزمان با سراسرکشور چهارمین دوره انتخابات کانون مداحان جمعه 3 مرداد با حضوراکثریت مداحان در اداره تبلیغات اسلامی شهرستان فلاورجان برگزار گردید .که اسامی منتخبان بدین شرح می باشد. محمدرضا شمس (رئیس کانون ) محمدعلی سهرابی (نایب رئیس کانون ) محسن رحیمی (دبیر کانون ) محمدرضا کیانی (عضو کانون ) اسماعیل سلیمانی (عضوکانون ) کانون مداحان شهرستان فلاورجان لینک کانال ایتا 👇 https://eitaa.com/madahanfalavarjan لینک کانال تلگرام 👇 https://t.me/madahanFalavarjan
و بی گمان فلسفه قربان، سر بریدن نیست. دل بریدن است ✨ دل بریدن از هر چیزی که به آن تعلق داری، دل بریدن از هر چه تو را از او میگیرد✨ عيد قربان، عيد سرسپردگي و بندگي به درگاه احديت است... عيد قربان, سر بريدن «نفس» است ؛ و پا بريدن از «شيطان»... در این عيد قربان سربلندی ابراهیم، آرامش اسماعیل، امیدواری هاجر، عطر عرفه و برکت عید قربان را برای شماخوبآن آرزومندم✨ زندگیتان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه‌ی زمزم✨ 🌕🌺🌕عید 🌕🌺🌕قربان 🌕🌺🌕عید 🌕🌺🌕ایثار 🌕🌺🌕و عشق 🌕🌺🌕و بندگی 🌕🌺🌕بر شما 🌕🌺🌕دوست 🌕🌺🌕عزیز 🌕🌺🌕 و خانواده 🌕🌺🌕محترمتان 🌕🌺🌕تبریک و 🌕🌺🌕تهنیت 🌕🌺🌕باد
# یاصاحب الزمان (عج ) تنها ترین امام زمین، مقتدای شهر تنها، چه میکنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟ وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر تو گریه میکنی و صدایت نمی رسد گم می شود صدای تو در خنده های شهر تهمت، ریا و غیبت و رزق حرام و قتل ای وای من چه می کشی از ماجرای شهر دلخوش نکن به “ ندبهٔ “ جمعه، خودت بیا با این همه گناه نگیرد دعای شهر اینجا کسی برای تو کاری نمی کند فهمیده ام که خسته ای از ادعای شهر گاه از نبودنت مثلا گریه می کنند شرمنده ام! از این همه کذب و ادای شهر هر روز دیده می‌شوی اما کسی تو را نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر جمعه... غروب... گریهٔ بی اختیار من... آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر
و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ چاووش ماتمه اومده وقت عزا دور هم جمع شدن باز هم گریه کنا دستامون و گرفت زهرای مرضیه از ما گریه کنا یعنی که راضیه   روضه ما رو شفا میده گریه ما رو جلا میده ماهِ محرم همه جا بویِ کربُبَلا میده ..   آقام آقام حسین حسین ..   *پرچم تو زدن آقاجان .. ولی غروب عاشورا یجور دیگه شد بر عکس شد ، چه غروبی درست کرد ..*   نزدیک تری از رگِ گردن به گدایت ماییم و طوافِ حرم کربُبَلایت هر جایِ جهان می نگرم نام تو آنجاست از هر نظر انگار شبیهی به خدایت   گشتیم تمامی جهان را و ندیدم شیرین ترُ دلچسب تر از شورِ عزایت در روز قیامت که جهان دور تو جمع است بگذار که ما نیز بیوفتیم به پایت   ای آنکه جهان تکیه به دستانِ تو داد است حالا چه شده تکیه زدی خود به عصایت با خود و سپر رفت به میدان علی اکبر از معرکه برگشت ولی بین عبایت دیدن ملائک همگی گوشه ی گودال آغوش گشوده ست خداوند برایت بر نیزه شدی قاری قرآن چه شکوهی ای آنکه دل از فاطمه میبرد صدایت   *بریم در خونه مسلم ابن عقیل .. حسین جان :* هر بلایی سرم آمد به فدایِ سر تو به فدای پر قنداقِ علی اصغر تو حاضرم بر سر بازار به خیرات روم ننشید پرِ خاکی به سر خواهر تو بر سر من همه تفریح کنان سنگ زدنند وای بر صورتِ چون برگ گل دختر تو از همین جا همه تقسیم غنائم کردند در کمین اند به تاراج برند لشگرِ تو ترسم این است که گرفتار شوی در گودال میشود با نوک نیزه زیر و رو پیکر تو هر تکانی که سرت بر سر نیزه بخورد باز تر می‌شود این پارگی حنجر تو  شاعر : قاسم نعمتی حــســـیـن ... •┄┅══༻○༺══┅┄• فایل صوتی 👇👇👇
اطلاعیه : بسم رب المهدی (عج ) السلام علیکم یا اهلبیت النبوه به اطلاع می رساند کانون مداحان شهرستان فلاورجان بر اساس مصوبه 26 مردادماه 99 وظیفه ی اعزام مداحان سطح بندی شده ومجرب را جهت برگزاری مراسمات مذهبی ، روضه خوانی و مجالس ترحیم و اعزام گروههای قرآنی را جهت مراسمات ختم انعام و ترحیم بر عهده دارد لذا همشهریان عزیز می توانند جهت درخواست مداح به آدرس دفترکانون مداحان واقع در فلاورجان ، بلوار امامزاده بعد از مسجد امام حسن (ع ) نرسیده به امامزاده مراجعه و یا با شماره 09136815900 مدیریت کانون تماس حاصل نمایند. فعالیتهای ما در کانون مداحان شهرستان فلاورجان لینک کانال ایتا 👇 https://eitaa.com/madahanfalavarjan لینک کانال تلگرام 👇 https://t.me/madahanFalavarjan
اولین همایش مداحان شهرستان فلاورجان ویژه ماه محرم به میزبانی اداره تبلیغات اسلامی ، کانون مداحان و بسیج مداحان شهرستان فلاورجان سه شنبه 28 مرداد 99 فعالیتهای ما در کانون مداحان شهرستان فلاورجان لینک کانال ایتا 👇 https://eitaa.com/madahanfalavarjan لینک کانال تلگرام 👇 https://t.me/madahanFalavarjan
همایش مداحان شهرستان فلاورجان ویژه ماه محرم 28 مرداد 99 سالن اجتماعات حوزه علمیه فلاورجان فعالیتهای ما در کانون مداحان شهرستان فلاورجان لینک کانال ایتا 👇 https://eitaa.com/madahanfalavarjan لینک کانال تلگرام 👇 https://t.me/madahanFalavarjan
زمزمه مداحان شهرستان فلاورجان در همایش 28 مرداد ویژه محرم 99 خدا را شکر محرم و دوباره دیدم بهر حسین فاطمه مشکی پوشیدم می زنم صدا ارباب _ این نوکرت و دریاب بهر حرمت دل شده بی تاب (2 ) مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان(2 ) تموم زندگیم و مدیون تو هستم یه نوکر رو سیهم دل به تو بستم با تموم احساسم _من خادم عباسم دلبسته به آن شمیم یاسم (2 ) مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان(2 ) موقع جون دادن آقا بیا کنارم حسین من تویی همه دارو ندارم دیده در غمت دریا _در عزای تو مولا گرید زغمت علی و زهرا (2 ) مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان(2 ) شاعر: محمدرضا شمس اجرای سبک بصورت تصویری 👇👇 فعالیتهای ما در کانون مداحان شهرستان فلاورجان لینک کانال ایتا 👇 https://eitaa.com/madahanfalavarjan لینک کانال تلگرام 👇 https://t.me/madahanFalavarjan
38.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همخوانی مداحان شهرستان فلاورجان در همایش مداحان ویژه محرم 28 مرداد 99
افتتاحیه و آغاز به کار دفتر کانون مداحان شهرستان فلاورجان واقع در فلاورجان بلوار امامزاده بعد از مسجد امام حسن (ع ) نرسیده به امامزاده ازفعالیتهای دفتر کانون مداحان : ارائه نوحه ها ، روضه ها و منابع مداحی به مداحان عزیز می باشد.
مداحان فاقد پرونده مداحی می توانند با در دست داشتن 1 قطعه عکس 3 در 4 ، فتوکپی شناسنامه ، کارت ملی و مدرک تحصیلی و درصورت داشتن کپی مدارک آموزش مداحی به دفتر کانون مداحان مراجعه نمایند . لطفآ قبل از حضور با شماره 09136815900 هماهنگی نمائید.