#امام_حسن مجتبی علیه السلام
خاکِ این خانه زَرَش بیشتر است
لُطفَش از دور و بَرَش بیشتر است
کارِ ما دستِ کریمی باشد
که شلوغیِ سَرَش بیشتر است
خانهاش بینِ تمامِ این قوم
در کرامت خَبَرَش بیشتر است
پسرِ ارشدِ خانه پیداست
از بقیه جگرش بیشتر است
دین به شمشیر فقط زنده نشد
صُلح گاهی اَثَرَش بیشتر است
بارِ خرمایِ شما سنگین است
مثلِ طوبیٰ ثَمَرَش بیشتر است
چهار فصل است پذیراییِ تان
باغِ نو برگ و بَرَش بیشتر است
رُطَبِ سفره یِ مولا آمد
پسرِ ارشدِ زهرا آمد
از لبش شورِ ازل ریخته است
نورِ حق ، عَزّوَجَل ریخته است
رویِ چشمش دو قصیده دارد
و سرِ شانه غزل ریخته است
زیرِ پایش که پُر از محراب است
چقدر تاج محل ریخته است
کَرَم و جود و سخا و رافت
دورِ او چند بغل ریخته است
ضربههایش به زمین ، لشکر را
بینِ میدانِ جمل ریخته است
بیوهیِ ناقه سواران فهمید
به سرش خشمِ اجل ریخته است
قاسمش هم به پدر رفته ببین
رویِ لبهاش عسل ریخته است
تا که بازی بکند در پیشش
تیر و ناهید و زُحل ریخته است
باز آوایِ علی میآید
پسرش جای علی میآید
دستِ ما بادهیِ ناب اُفتاده
کارِ ما دستِ شَراب اُفتاده
تا که بویی زِ تو آورد نَسیم
رونق از کارِ گُلاب اُفتاده
بَسکه شیرین شُده بوسیدنِ تو
دَهَنِ فاطمه آب اُفتاده
کوچه بُن بست شده راه برو
دلِ این شهر به تاب اُفتاده
مَرد و نامرد جدا شُد از هم
چون زری که به تُراب اُفتاده
سالها هست که از رویِ نفاق
بعدِ صلحِ تو نقاب اُفتاده
حق و باطل پس از این پیدایَند
پَرده از مَکرِ سراب اُفتاده
دست عُمریست به دامان داریم
چه غَمی تا که حسن جان داریم
وای اگر دستِ تو شمشیر کِشَد
آسمان پیشِ تو تکبیر کِشَد
از رجزهایِ تو از نعرهیِ تو
همهیِ جُمجُمهها تیر کِشَد
مرگ را در نظرِ صد لشکر
ملک الموت به تصویر کِشَد
تا تو اُسطورهیِ رَزمی ، تاریخ
خط بُطلان به اَساطیر کِشَد
شیوهات روبَهیان را بیرون
از دلِ بیشه و تزدیر کِشَد
از شکوهِ تو مُرَدَد ماندیم
حق بده حرف به تکفیر کِشَد
قاسمت دید و به خود اَرزَق گفت
مجتبیٰ آمده شمشیر کِشَد
پسرِ رفته به بابا این است
دومین حیدرِ زهرا این است
گرچه از دستِ تو کَم هم خوب است
خواستن قدرِ دو عالم خوب است
بوسه بر رویِ ضریحت حتیٰ
شده در خواب و خیالم خوب است
لحظهیِ ریخت و پاشَت آقا
دیدنِ حیرتِ حاتم خوب است
تا برای تو بِگریَم دلِ سیر
از همه سال محرم خوب است
نامِ ما را تو به زهرا دادی
نظرت هست که دَرهم خوب است
زائرانِ تو زیادند ، تو را...
حرمی قَدِ دو عالم خوب است
چشمهای تو چه دیدند ، بگو
گیسویت از چه سفیدند ، بگو
#شاعر:
حسن_لطفی
مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان
ایتا🔸
https://eitaa.com/zakerinfalavarjan
تلگرام🔹
https://t.me/zakerinfalavarjan
🔹میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام
یک ماه، ولی ماه هزار انجمن است این
یک نور، ولی نور همه پنج تن است این
یک روح، ولی روح علی در بدن است این
ای ماه خدا چشم تو روشن حسن است این
این خلق عظیم است عظیم است عظیم است
فرزنـد کریم است کریم است کریم است
قرآن ورقی از صُحُفِ خُلق و خصالش
پیغمبر و زهرا و علی محو جمالش
جاری ز کف او کرم احمد و آلش
شیری که به او فاطمه داده است، حلالش
این محشر کبراست بیایید ببینید
این یوسف زهراست بیایید ببینید
ای شیر خدا بوسه بزن بر سر و رویش
ای فاطمه با خنده بزن شانه به مویش
ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش
ای ماه ز گردون بگشا دیده به سویش
تابد به سر دست محمّد، قمر امشب
تبریک بگویید علی شد پـدر امشب
ای بحر نبوت گهرت باد مبارک
ای باغ ولایت ثمرت باد مبارک
ای شمسۀ عصمت قمرت باد مبارک
میلاد گرامی پسرت باد مبارک
ای حُسن فروشان! حسن آمد حسن آمد
بـا آمـدنش جـان محمّد بـه تـن آمد
این است که پیوسته جفا دید و وفا کرد
این است که پیوسته خطا دید و عطا کرد
این است که در پاسخ دشنام دعا کرد
ده سال امامت به امام شهدا کرد
گر جنگ کند، صلح حرام است حرام است
ور صـلح کند، حکم قیام است قیام است
نور ابد و جلوه حسن ازل از اوست
مقبولی طاعات و جزای عمل از اوست
رسوایی و نابودی خصم دغل از اوست
پیروزی اسلام به جنگ جمل از اوست
با آنکه غریب وطن و غرق مِحن بود
پیروزترین رهبر تـاریخ، حسن بود
او مَحکمۀ مُحکمۀ صبر و رضا داشت
با صبر و رضا پرچم توحید به پا داشت
در صلح و قیامش به زبان حکم خدا داشت
در حنجرۀ سوخته این طرفه ندا داشت
این صبر همان صبر خدای ازلی بود
تفسیر کـلام الله و شمشیر علی بود
من وارث شمشیر علی رهبر صبرم
من ذات خدا را به خدا مظهر صبرم
من روح شکیبایی در پیکر صبرم
من صاحب فتح و ظفر لشکر صبرم
مـا بیـم ز بیـداد معـاویـّه نداریم
حاشا که ستمگر را راحت بگذاریم
ما نخل ولاییم و شهادت ثمر ماست
در بحر بلا موج خطر همسفر ماست
پیکار جمل نیز گواه دگر ماست
هرگز نهراسیم که حیدر پدر ماست
بـازوی عـلی حیـدر خیبـر شـکنم من
«میثم» حسنم من حسنم من حسنم من
#شاعر:
استاد حاج غلامرضا سازگار
مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان
ایتا🔸
https://eitaa.com/zakerinfalavarjan
تلگرام🔹
https://t.me/zakerinfalavarjan
#شبهای_آخر #ماه_رمضان
#امام_زمان_ارواحنا_فداه
کار تو لطف و رأفت و عفو و محبّت است
حتی اگر عذاب کنی باز رحمت است
تو آنهمه عنایت و من این همهگناه
اقرار میکنم که خلاف مروّت است
با آنکه وهمها به جلالت نمیرسند
کارت همیشه با من مسکین رفاقت است
با آنکه هست نامۀ اعمال من سیاه
بر درگه تو آبرویَم اشک خجلت است
از بس که ناز عبد گنهکار میکشی
انگار میکند که نیازت به طاعت است
یک عمر با تو بودم و نشناختم تو را
این عمر نیست غفلت و اندوه و حسرت است
با این همه گناه عزیزم نمودهای
بر خاک بندگیت مرا روی ذلت است
شکر خدا که با همه آلوده دامنی
دست و دلم به دامن قرآن و عترت است
ثبت است در جریدۀ اعمالم این حدیث
یک «یاعلی» فشردۀ صدسال طاعت است
«میثم»ز دوستی علی دست برمدار
زیرا تمام دین الهی محبت است
#شاعر:
استاد غلامرضا_سازگار
.
#امام_زمان (عج) _مناجات وداع با رمضان
آخر ماه شد و ماه نیامد آخر
سی سحر ناله زدیم آه نیامد آخر
با کلافی سر بازار نشستیم ولی
حیف شد یوسفم از چاه نیامد آخر
جان ما از غم دوریش به لب آمده است
صاحب غیبت جانکاه نیامد آخر
شام هجران رخش از سر ما رخت نبست
فجر امید سحرگاه نیامد آخر
ترسم این است دوباره به تباهی بروم
مشعل و روشنی راه نیامد آخر
روضه قتلگه جد غریبش سخت است
ای خدا حضرت خونخواه نیامد آخر!
مرکبش خونی و بی صاحب و گریان برگشت
ذوالجناحا، ز چه رو شاه نیامد آخر؟
#شاعر:
مصطفی_هاشمی_نسب
🚩 کربلا تا قدس
حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است
حاج قاسم رفت و راه بیکرانی مانده است
در تنور سینهها آتشفشانی مانده است
مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است
حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است
تازگیها هرطرف رو می کنی روز خداست
مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست
حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست
با علی همراه شو، میزان علیّ مرتضی ست
غیرت صفّینیان را نهروانی مانده است
ای خمینیباوران دنیا جمارانی شده است
ای مسلمان وقت تجدید مسلمانی شده است
شهر را یکروز میبینی چراغانی شده است
کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شده است
منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است
نور پنهان، ماه پشت ابرها، ظلمت زیاد
دشمنی بسیار و فتنه بی حد و بدعت زیاد
بزدل و کجفهم و سازشکار و بی غیرت زیاد
کوفیان! ما اهل ذلت نیستیم عزّت زیاد!
در دل ما قاب عکس پهلوانی مانده است
حاج قاسم کربلایی بود و سرتاپا حسین
خوش به حال آنکه تا آخر بماند با حسین
لِلذینَ آمَنوا فی هذهِ الدنیا حسین
هرکه عزم کربلا دارد بگوید یاحسین
بار سنگینی به دوش کاروانی مانده است
#شاعر: مهدی_جهاندار
#شعر_قدس
#قدس_آزاد
#القدس_الحره
#حاج_قاسم
#فراق یار وجمعه.....
به سبک : دوباره مرغ روحم
دوباره جمعه اومد ولی آقام نیومد
ازهجر روی ماهت صبرهمه سر اومد
آقا دلم گرفته از دست این زمونه
برای دیدن تو هِی می گیره بهونه
یابن الحسن کجایی
داد از غم جدایی
از آسمون قلبم بارون اشک می باره
دیگه ز دوری تو صبر و قرار نداره
دلبر من تو هستی توی دلم نشستی
گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی
یابن الحسن کجایی
داد از غم جدایی
بذار که من گدای در خونت بمونم
تا جون دارم همیشه اسم تو رو بخونم
آقا منو دعا کن برای خود سوا کن
این دل مضطرم رو راهی کربلا کن
یابن الحسن کجایی
داد از غم جدایی
#شاعر:
مرتضی_شاهمندی
______________________
مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان
ایتا🔸
https://eitaa.com/zakerinfalavarjan
تلگرام🔹
https://t.me/zakerinfalavarjan
#مدح_امام رضاعلیه السلام
#دهه_کرامت
ای مزار من چراغ قلب ایران شما
آسمانی ها زمین بوس خراسان شما
سایهء گلدسته هایم سجده گاه آفتاب
گنبد زرّین من خورشید تابان شما
ای مرا همسایه، یاران خراسانیِّ من!
با شمایم جان زوّار من و جان شما
بضعهء پاک نبی در شهرتان مدفون شده
عطر زهرا می دمد از باغ و بستان شما
وادی ایمن بود ایران، خراسان است طور
زاده ی موسی بود موسی بن عمران شما
گر شما باشید با ما در خط فرمان ما
آورم فرمانروایان را به فرمان شما
شعله های فتنه سر برداشتند از چار سو
در پی سوزاندن بنیاد و بنیان شما
مهر من "برداً سلاما" بوده در این سرزمین
با ولای من شده آتش گلستان شما
مهر مقبولیّ تهلیل شما مهر من است
دوستیِّ ما بود امضای ایمان شما
تا رضا دارید در میدان ایثار و شرف
هیچ نامردی نگردد مرد میدان شما
هر کجا رفتید برگردید سوی این حرم
جز سر کوی رضا دنیاست زندان شما
پرچم سبزی که باشد بر فراز قبّه ام
تا قیامت آبرو بخشد به ایران شما
گر ولای ما در ایران شما حاکم نبود
در گل و لای عدم گُم بود تهران شما
نیست بیم از فتنهء اهریمنان کور دل
تا امام هشتم است اینجا سلیمان شما
من خراسان را برای خویش کردم انتخاب
خواهرم معصومه در قم گشت مهمان شما
نیستم تنها در این دنیا شما را همجوار
با شمایم در صراط و حشر و میزان شما
پرچم توحیدتان با مهر من در احتزاز
زنده و جاوید باد اسلام و قرآن شما
آیهء "نصر من الله" است نقش پرچمم
در پناه ماست حزب الله لبنان شما
امتحان کردم، اگر صد بار در هم بشکنید
نشکند یک بار با ما عهد و پیمان شما
با وضو باشید ای اهل خراسان تا که هست
جای پای زائر من در خیابان شما
می شود دریای رحمت در کنار صحن من
قطرهء اشکی که می ریزد ز چشمان شما
بیم تان از خشم طوفان ها نباشد، تا رضاست
ناخدا و کشتی و دریا و سکان شما
خون ما می جوشد اینجا در تن پیر و جوان
مهر ما آموخته طفل دبستان شما
بر همه آزادگان در سایهء ما نور داد
نهضت اسلامی پیر جماران شما
چشم صد یعقوب در این آستان بینا شود
یوسف زهراست اینجا ماه کنعان شما
با خدا هم صحبتید و با رضا همسایه اید
اهل مشهد! جان «میثم» باد قربان شما
#شاعر:
استاد_غلامرضا_سازگار
#مرثیه_امام_حسن_عسکری علیه السلام
آنکه بر محضر شما نرسد
مطمئنا که تا خدا نرسد
بهتر است اینکه زیر خاک رود
آن سری که به سامرا نرسد
عطرِ سرداب را نفهمیده
آنکه بر "سُرَّ مَن رَا ...نرسد
چشم بر خاکِ آن اگر بکشیم
آسمان هم به گَردِ ما نرسد
سامرا رفتهها به من گفتند
هیچ جایی به کربلا نرسد
از کفن کردنی دوباره بخوان
تا که روضه به بوریا نرسد
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو یاحسن هستیم
نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایانِ این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن کریم نوشت
تاکه پیشِ تو درد دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دلِ ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
بازهم روزیِ عظیم نوشت
سامرا واجبیم ، امام رضا
نه کبوتر که یا کریم نوشت
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو یاحسن هستیم
این طرف صحن صاحب کرم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی علم است
این طرف احترام میبینی
آن طرف ناسزا که دَمبهدم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضهها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
موسپید است هرکه غرقِ غم است
پیشهر دو به گریه میشنوی
روضهی پهلویی که محترم است
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدایِ دو یاحسن هستیم
کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین ورنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرفِ آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
میخورد ظرف هِی به دندانت
چه کند آب نیمه جان بخورد
خوب شد کودکت ندیده لبت
ضربه از چوبِ خیزران بخورد
روی پیشانیات فقط چین است
آه اگر سنگ بی امان بخورد
عمه مانده است زیر هر ضربه
که مبادا به دختران بخورد
دختران تشنهاند و با خنده
لقمهی خویش را سنان بخورد
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو یاحسن هستیم
#شاعر:
حسن_لطفی
⚜لبیک یا رسول الله صلی الله علیه و اله⚜
🚩 پیغمبر اسلام خط قرمز ماست
♦️در پی توهین نشریه فرانسوی در پوشش آزادی بیان به رسول مکرم اسلام صلوات الله علیه وآله
چند بیتی تقدیم می کنم :
این روزها حالم پریشان همچو زهراست
بغض گلوگیرم شبیه بغض مولاست
توهین به آقایم رسولالله کردند
از سوز غیرت آتشی در سینه برپاست
روی کلامم با تمام مسلمین است
پیغمبر اسلام، خط قرمز ماست
یا ایها الاعراب! پشت این اهانت
دست کثیف صهیونیسم و کفر پیداست
هر بشکهی نفتی که ارزان میفروشید
خرج سلاح و نشریههای اروپاست
مشکلگشای فتح و پیروزیست ؛ وحدت
پیدایش داعش نشان تفرقه هاست
باید اطاعت کرد از امر ولایت
روشنترین راه هدایت حرف آقاست
دیده به راه مهدی زهرا نشستیم
دنیای ما روز ظهور یار زیباست
#شاعر:
قاسم_نعمتی
کانال های مجمع الذاکرین شهرستان فلاورجان
ایتا🔸
https://eitaa.com/zakerinfalavarjan
تلگرام🔹
https://t.me/zakerinfalavarjan
# یاحسین#
🌹 غزل جدید 🌹
🏴 فراق کربلا و بسته شدن راه کربلا 🏴
حالا که راه کرببلای تو بسته است
آقا ببین دلم ز فراقش شکسته است
از دوریِ حریم تو مضطر شدم حسین
نوکر غمین به گوشه ی هیئت نشسته است
دور از تو گشته ام که گنهکارم ای حسین
قلبم ز شرم روی تو بیتاب و خسته است
آقای من بیا و ببخش این معاصی اَم
چشم امید من به نگاه تو بسته است
ای نام تو شفای دل و جان و جسم من
مرهم تویی دلم ز طبیبان گسسته است
#شاعر:
کربلایی مرتضی_شاهمندی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
میشویَمَت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو
قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو
گر وا نمیشدند گرههای این کفن
دق مرگ می شدند زِ غم بچههای تو
خون جایِ آب میچکد از سنگِ غسلِ تو
خون میچکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو
در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو
گُم شد میانِ خندهیِ مَردُم صدایِ تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد
هرکس که بود نیمه شبی در دعایِ تو
حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا
رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو
تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
#شاعر:
حسن_لطفی
🔰 امام زمان (عج)
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بتشکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی!
برای ما که خستهایم و دلشکستهایم نه
ولی برای عدهای چه خوب شد نیامدی!
تمام طول هفته را در انتظار جمعهام
دوباره صبح، ظهر، نه... غروب شد نیامدی
#شاعر:
مهدی جهاندار