چرا رهبری مستقیما به ستاد کل فرمان #دفاع_بیولوژیک داد!؟
عبدالرضا یعقوبی
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#مهدی_جان
پا بر زمین بکوب
ای اسماعیـل زمان
شاید خداوند راهِ نجاتی بگشاید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_عوانه
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#خاطره
+ گفٺنحاجحسینرواوردیم بیمارسٺان
رفٺیمعیادٺ
ازٺخٺاومدپایین
بغلمڪرد
پرسید:دسٺٺچیشدهـ؟...
دسٺمشڪسٺهـبود
گچگرفٺهـبودمش
گفٺم:هیچےحاجآقا،
یهـٺرڪشڪوچیڪخوردهـ
شڪسٺهـ...
خندیدوگفٺ
چهـخوب
دسٺمنیهـٺرڪشبزرگخوردهـ...
قطعشدهـ...
#حاجحسینخرازے
#رازلبخندش...
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
"نگران نباشید کرونا فقط در میان سالمندان و
افراد بیمار منجر به مرگ میشه...."
به نظرم این جمله بندیِ سنگدلانه
خودش مصداق سالمند آزاری هست
حواسمون باشه به عزیزانی که اینو میشنون وبه روی خودشون نمیارن و حتی میگن خوب خدا رو شکر
سالمندی خیلی قوا رو از کار میندازه،
ولی احساسات رو نه 😔
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
این حبیبهای جبهه
بُمب روحیه بودند
دلتان مثل اینهـا
شاد و پُر نشاط و جوانツ
#پیرمردان
#دفاع_مقدس
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
تعجیل ڪن ؛
به خاطر صدها هزار چشم
ای پاسخ گرامی أمن یُجیب ها ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ذاکراهلبیت_شهید_تورجیزاده
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🚩نخستین جلسه قرارگاه بهداشتی و درمانی نیروهای مسلح برگزار شد
🔹درپی دستور فرمانده کل قوا به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح مبنی بر تشکیل قرارگاه بهداشتی در این ستادکل برای مبارزه با ویروس کرونا، نخستین جلسه قرارگاه بهداشتی و درمانی امام رضا علیه السلام نیروهای مسلح (پیشگیری و مقابله با ویروس کرونا) به ریاست سرلشکر محمد باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح برگزار شد.
🔹سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران، سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه، سردار حسین اشتری فرمانده نیروی انتظامی، سردار علی عبداللهی معاون هماهنگ کننده ستادکل نیروهای مسلح، سردار غلامرضا محرابی معاون اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح از جمله حاضرین در این جلسه بودند.
🔹در این جلسه، جزئیات تشکیل این قرارگاه و ساختار آن بررسی و تصمیمگیری شد.
من قاسم سلیمانی هستم.pdf
7.14M
معرفی جدیدتری کتاب بنام:
من قاسم سلیمانی هستم
به اهتمام: ناصر کاوه
ناشر: نوآوران سینا
گرافیک وطراح: علی کربلائی
تایپ: نرگس کاوه
تدارکات و پشتیبانی: فاطمه عاقلی
مدیر طرح: مهدی کاوه
نوبت چاپ اول: زمستان 98
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
یک عمر شهید بود و دل باخته بود
بر دشمن و نفس خویشتن تاخته بود
از پیکر سوخته، نبودش باکی
او سوختهای بود که «خودساخته» بود
📜 #مکتب_حاج_قاسم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh.
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟
آخرین جمعهٖ سال است کجایی آقا؟
#یا_مهدی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
درقلمرو چشمانت اسیرم چه خوش باشدگردرزلالی نگاهت بمیرم... .
#عماددهشیری ✍
#شهید_سیداحسان_حاجیحتملو ❤️
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
درقلمرو چشمانت اسیرم چه خوش باشدگردرزلالی نگاهت بمیرم... . #عماددهشیری ✍ #شهید_سیداحسان_حاجیحتملو
درمورد حجاب خیلی اذیت میشدند ولی میگفت: مسئله حجاب یک مسئله ریشه ای است که باید از بنیان درست شود
یا وقتی حرفی علیه انقلاب میزدند به شدت ناراحت میشد اما به هیچ وجه واکنش دفعی از خودش نشان نمی داد بیشتر به دنبال جذب دیگران بود.وقتی میآمدیم منزل به ایشان میگفتم:جوابشان را می دادی!میگفت:متاسفانه خیلی ها آقا رو نشناختن و نمیدونن چقدر به نفع ماست که گوش به حرف ایشون باشیم.طرف اگه متوجه باشه بصیرت داشته باشه همچین حرفایی رو بیان نمیکنه.
#شهید_سیداحسان_حاجیحتملو❤️
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh ه
خاطرات و زندگی نامه
شهید مرتضی جاویدی
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
خاطرات و زندگی نامه شهید مرتضی جاویدی #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_شهید_مرتضی_جاویدی
✫⇠قسمت :4⃣1⃣
#نیمه_پنهان_ماه
✍ به روایت همسر شهید
✏️ از دور صدایش کردم صورتش را به طرف من برگرداند. اشک در چشمانم حلقه زد. گیج شده بودم. احساس می کردم دیگر نمی توانم روی پاهایم بایستم. پیش خودم می گفتم این چه وضعی است که به سرت آمد. می خواستم فریاد بزنم و احساسم را آنجا بیان کنم, ولی حیف که آن محیط محل مناسبی برای تصمیم من نبود.
✏️ جلوتر رفتم و با خودم حرف می زدم و می گفتم آقا مرتضی تو که به من گفته بودی فقط دستم زخمی شده. خودم را کنترل کردم و پس از احوال پرسی از بیمارستان خارج شدیم.
✏️وقتی به راه رفتن آقا مرتضی در آن محل دقت می کردم, متوجه شدم که طوری سختی به خودش می دهد که دردش را از من پنهان کند.
✏️بالاخره سوار ماشین شدیم و به سمت فسا حرکت کردیم. من در طول این مدت همه اش مات و مبهوت آقا مرتضی بودم. هر لحظه که او متوجه نگاه های من می شد, با یک لبخند جواب نگاه های مرا می داد. تا به فسا رسیدیم. بدون توقف به سمت روستای جلیان حرکت کردیم. اولین روستایی که رسیدیم خیر آباد نام داشت که در اصل زادگاه آقای ستوده بود. در یکی از پارکینگ ها کنار جاده در نزدیکی های همان روستای آقای ستوده ماشین را متوقف کرد.
✏️ نگاهی به صندلی پشت که ما نشسته بودیم کرد و گفت: آقا مرتضی اصلا فکر کرده ای که اگر با این لباس بیمارستان بخواهی به خانه بروی چه خواهد شد. آن بنده خداها زمانی که تو را با این وضعیت ببینند حتما سکته خواهند کرد!
بعد رو به من گفت: لباس همراهتان آورده اید؟
من که از قبل این فکر را کرده بودم سریع لباس کت و شلوار دامادی آقا مرتضی که همراه خودم به اهواز برده بودم و هم اکنون با خود حمل می کردم را از ساک بیرون آوردم و به آقای ستوده دادم.
ایشان هم در همان نقطه لباس های آقا مرتضی را بیرون آورد و آن کت و شلوار را تن او کرد.
✏️سپس به سمت خیابان حرکت کردیم. نزدیکی های روستا او برای اینکه خیلی کسی متوجه مجروحیتش نشود, دستش را که دور گردنش بود باز کرد.
پس از طی کوچه های خاکی روستا به درب منزل پدر آقا مرتضی رسیدیم. پس از کوبیدن درب منزل پدرش درب را باز کرد. وقتی سر و وضع آقا مرتضی را دید با تعجب گفت:مرتضی پسرم باز هم مجروح شده ای!
آقای ستوده رو به پدر کرد و گفت:شما از کجا می دانید که مجروح شده!
پدر گفت:راستش را بخواهید چند شب پیش خواب دیدم که مرتضی مجروح شده!
آقای ستوده لبخندی زد و با همان لهجه آرام و متین خود گفت:مرتضی که مجروح نشده او می خواست پرتقال پوست بگیرد دستش را برید!
✏️به هر شکل وارد منزل شدیم و همه از جمله مادر آقا مرتضی ناراحت و نگران.
هیچ کس حال و هوای خودش را نداشت وقتی آقای ستوده این وضعیت را درمنزل دید. سکوت را شکست و رو به مادر آقا مرتضی کرد و گفت:مادر چرا در طاقچه عکس برادر مرتضی هست ولی عکس خود مرتضی نیست!
مادر گفت: چی کار کنم مادر, هر چه به او اصرار می کنم که یک عکست را من بده او زیر بار این حرف نمی رود!
حاج محمود گفت:نگران نباشید، انشاالله عکس آقا مرتضی در بالای درب منزل خواهید گذاشت!
✏️با گفتن این جمله مادر آقا مرتضی ناراحت شد و چهره اش گرفته شد. پیدا بود که این صحبت خیلی به دلش نشست آقای ستوده در همین حال گفت:خدا کند اگر انسان می خواهد بمیرد با شهادت برود و شهادت حق مرتضی است!
پس از چند دقیقه ای آقای ستوده خداحافظی کرد و رفت.
✏️منزل ما هم مرتب پذیرای اقوام و خویشان و دوستان بود که به عیادت آقا مرتضی می آمدند. روزها که بواسطه سرکشی دوستان نمی توانست استراحت کند و شب ها هم از فرط ناراحتی و درد.
✏️ چند روزی این عمل تکرار می شد. تا یک روز آقای ستوده و آقای الوانی[شهید علیمحمد الوانی] به درب منزل آمدند. آقا مرتضی را برای باز کردن گچ دستش و یک معاینه کلی به شیراز بردند.عصر همان روز زمانی که از شیراز مراجعت کردند در بین راه حال آقا مرتضی بهم خورده بود و با سختی ایشان را به منزل آوردند.
چند دقیقه پس از استراحت به من گفت :مقداری آب گرم بیاورید می خواهم دستهایم را بشویم.
پس از گرم کردن آب او را صدا زدم آمد و کنار حوض نشست و اقدام به بیرون آوردن پیراهنش نمود.با دیدن سینه و پشت او دلم لرزید. در یک لحظه احساس کردم دنیا به دور سرم می چرخد. آن وقت بود که فهمیدم که شدت مجروحیت او چقدر بوده با همان صدای گرفته و لرزان از او پرسیدم آقا مرتضی اینها چیه؟
مثل همیشه خندید و گفت: نگران نباش اینها ترکش است!
✏️اگر بخواهم حالاتم را در آن زمان بیان کنم شاید غیر ممکن باشد. از ان روز به بعد مقابل آفتاب می نشست و با سوزن اقدام به بیرون آوردن ترکشها می کرد...
📚 منبع:پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط)
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
aftabe-shabe-yaldaye-hame.mp3
1.75M
#صابر_خراسانی
🎼 زود برگرد مسیحای همه
همه دارند به چاه می افتند...😭
...♡
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
در تب اندوه ما
جوشانده ی شبنم بس است
بستر نرگس بیندازید...
بیماریم ما...💔
#احمد_عزیزی
آنچنان فاصله ها بسته راه نفسم
تو بیا زود بیا ثانیه ی هم دیر است
شاعر
#یاس خادم الشهدا رمضانی
#رمان
#عقیق
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
آنچنان فاصله ها بسته راه نفسم تو بیا زود بیا ثانیه ی هم دیر است شاعر #یاس خادم الشهدا رمضانی #رمان
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠
💟 #عقیق_46
_ابوذر بیخیال
_مرضو ابوذر ساعت 1 دم مغازه باشیا
_اوووف باشه بابا ول کنم نیستی که!
لبخندی روی لبهای ابوذر نقش میبندد و خداحافظی میکند.... کتابهایش را توی کیفش میگذارد و
نگاهی به ساعتش میکند و به طرف کلاس استاد شهسواری راه می افتد!
همیشه دلش برای این استاد میسوخت...خانم 41 ساله ای که خیلی بیشتر از سنش نشان میدا! در
واقع او زیر این همه فرمول له شده بود!
سامیه و زهرا و پروانه مثل جاسوسان سازمانهای امنیتی ابوذر را زیر نظر داشتند! یعنی صدای کمی
بلند تر از معمول او آنان را متوجه او کرده بود و حالا داشتند سلول به سلول ابوذر بیچاره را آنالیز
میکردند!
سامیه با شیطنت به زهرا میگوید: زری میگما از این صدای بلند معلومه عصبیه
ها!!
پروانه کمی پیاز داغش را زیاد میکند و میگوید: غلط نکنم دست به زنم داره!
زهرا فقط به این مسخره بازی ها میخندند و بعد میگوید: مرد باید جذبه داشته باشه!
سامیه و پروانه ایشی میگوند و بعد سامیه ادامه میدهد: راستی زهرا خودش تاحالا حرفی نزده؟
زهرا خیره به قد و قامت ابوذر که حالا دیگر خیلی دور شده بود میگوید: نه بابا! ایشون با حجب و
حیا تر از این حرفاست
پروانه چشم غره ای میرود و میگوید: خدایی شور حجب و حیا رو درآورده دیگه!!! بابا بد نیست آدم
یکم آپ دیت باشه!!!
زهرا در مقام دفاع در می آید و میگوید: کار خوب ربطی به زمان و مکان نداره که! تازه بزار بیان
خواستگاری حرف هم میزنیم!
سامیه چشمکی میزند و میگوید:کلک تو هم بدت نمیادا!
پروانه که گویی چیزی به یادش آمده بی هوا میپرسد: راستی زهرا چه خبر از ارسالان؟زهرا به یک باره لبخند از لبش میرود و میگوید:چه خبری میخواد باشه؟
_دیگه حرفی نزدن؟
_چه حرفی میخوان بزنن؟ خواستگاری کردن جوابشون رو هم گرفتن!
پروانه حسرت زده میگوید:ولی به نظر من خریت کردی! خدایی تو عقل داری؟ ارسالان کجا ابوذر
کجا؟
زهرا ترش میکند و میگوید: ارسالان ارسالانه ابوذر ابوذر!!!
ترانه میفهمد تند رفته دستهایش را به حالت تسلیم بالا می آورد و میگوید: خب بابا من تسلیم!!
هنوز نه به داره نه به بار خانم اینقدر غیرت نشون میدن!! طرف شوهرت بشه میخوای چیکار کنی؟
زهرا میخندد و به آسمان نگاه میکند و میگوید: اونش دیگه به شما ربطی نداره!
لحنش آنچنان خنده دار بود که قهقهه سامیه و ترانه را بلند کرد!! زهرا سرخ شده از خنده به آن دو
تذکری داد و گفت: کوفت بی حیاها آبرومون رفت آروم تر بخندید!
سامیه خنده اش را میخورد و میگوید: ولی من در عجبم زهرا!! خدایی چی باعث شد تو تا این حد
عاشق ابوذر بشی؟ بدون کوچکترین حرف حاشیه ای و دور از ارتباطات معمول زهرا میزند روی شانه سامیه و میگوید: گویند
چرا تو دل بدیشان دادی؟ والله که من ندادم ایشان بردند!!!
#نویسنده_نیل2(کوثر_امیدی)
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠 💟 #عقیق_46 _ابوذر بیخیال _مرضو ابوذر ساعت 1 دم مغازه باشیا _اوو
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠
💟 #عقیق_47
ابوذر کتاب به دست وارد مغازه شد.شیوا سرگرم سرو کله زدن با یک مشتری دندان گرد بود و
ابوذر نمیخواست مزاحم کارش شود به همین خاطر سلامی نکرد پشت پیشخوان رفت و با تلفن
مغازه شماره مهران را گرفت.
شیوا متوجه حضورش شد... بی اختیار قلبش گرفت و بی اختیار بغض کرد...
هنوز هم با خودش کنار نیامده بود . و خوب میدانست که باید واقعیات را بپذیرد ...گفتنش راحت
بود اما در عمل...
مشتری را راه انداخت و به سمت ابوذر رفت: سلام آقای سعیدی.
ابوذر گوشی را گذاشت و محترمانه جوابش را داد: علیک سلام خانم مبارکی.
شیوا عاشق همین ابوذرانه رفتارهای ابوذر بود!! همین فاکتور گیری های استادانه و ریزش ازکلمات!این که وقتی لزومی نبود حرفی نمیزد. سلام در جواب سلام و احترام در جواب احترام بی
هیچ سوال اضافه ای!
دلش میخواست بیشتر صدای باصلابت این مرد را بشنود! برای همین بی ربط پرسید: میگم آقای
سعیدی بالاخره آیه تونست به فاکتور ها سر و سامون بده؟
ابوذر خیره به کتاب پیش رویش یاد آن شب جمع بندی حساب ها و سرکله زدن با آیه و کمیل افتادو بی اختیار لبخندی روی لبهایش نقش بست و تنها گفت:بله خدا رو شکر!
شیوا با حسرت نگاهش کرد...
دلش میخواست آن دختر را ببیند! او که بود که ابوذر... آهی کشید و به زمین خیره شد
ابوذر که گویی چیزی یادش آمده باشد پرسید: راستی خانم مبارکی حال مادرتون خوبه؟ مشکلی
نیست ان شاءالله؟
شیوا میخواست بگوید او خوب است منم که خرابم!!! درد بی درمانی که هیچ دکتری دارویی برایش ندارد!
اما تنها لبخند تصنوعی روی لبهایش نقش بست و گفت: بله خوبه خدا رو شکر
خدا آیه رو خیر بده
دکتری که معرفی کرد کارش حرف نداشت.
ابوذر سری تکان داد و گفت: خب الحمدالله بازم اگه مشکلی بود حتما بگید
شیوا با بغض آب دهانش را قورت داد و گفت: من که همیشه مزاحمم...چشم
#نویسنده_نیل2(کوثر_امیدی)
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
یک تو
برای تمامِ ثانیه هایَم بس است
یک نگاهَت
کفایتِ آرام و قرار است ...
بشو تمامم آقا...
"اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان"
#دعای_فرج🌱
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌻 زیارت مختصر حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) در روز شنبه :
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَجَزَاکَ اللهُ یَا رَسُولَ اللهِ أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیّا عَنْ أُمَّتِهِ اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
سلام و رحمت خدا و برکاتش بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای محمّد بن عبد اللّه، سلام بر توی ای اختیارشده خدا، سلام بر تو ای محبوب خدا، سلام بر تو ای برگزیده خدا، سلام بر تو ای امین وحی خدا، شهادت می دهم که تو فرستاده خدایی و گواهی می دهم که تو محمّد بن عبد اللّه هستی و گواهی می دهم که تو امّت خویش را خیرخواهانه پند گفتی، و در راه پرودگارت جهاد کردی،و او را تا زمان مرگ پرستیدی، پس خدا پاداشت دهد ای فرستاده خدا، بهترین پاداشی که به پیامبری از سوی امّتش می دهد. خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. برترین درودی که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم فرستادی، همانا تو ستوده و بزرگواری
التماس دعا✋🌸
#کانال_زخمیان_عشق
💐 #تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
💐#شنبه٢۴اسفند_ماه_۹۸
💐 #امروز_صفحه۵٧٧
💐 #کانال_زخمیان_عشق
╔═ ⚘════⚘ ═╗
╚═ ⚘════⚘ ═╝
سلام علیکم و رحمه الله
صبح قشنگتون بخیر
تقویم نجومی اسلامی
تقدیم به شما خوبان
✴️ شنبه
👈24 اسفند 1398
👈19 رجب 1441
👈 14 مارس 2019
🕌 مناسبت هاے اسلامے و دینی.
🔥مرگ معتمد عباسی(279 هجری)
🏴وفات شاه اسماعیل صفوے مروج الشیعه(930 هجری)
📛 امروز ساعت 14:40 قمر از برج عقرب خارج مے شود. ولے تا یڪروز بعد از ان احتیاط ڪنید و از امور اساسے پرهیز گردد.
✅امور ازدواجے اقدام نگردد.
👶نوزاد امروز صالح و خیر از او انتظار مے رود.ان شاءالله.
🤕بیمار امروز شفا یابد ان شاءالله.
🚖 مسافرت مڪروه است حتما با صدقه همراه باشد.
🔭 🌗احڪام و اختیارات نجومی.
✳️حمام رفتن.
✳️امور ڪشاورزے و بذر افشانی.
✳️ڪندن چاه و قنات.
✳️از شیر گرفتن ڪودک.
✳️جراحے و مداواے چشم.
✳️حمله به دشمن.
✳️استعمال دارو.
✳️معجون و مرحم گذاشتن بر زخم و دمل.
💑 مباشرت و انعقاد نطفه
امشب دلیلے وارد نشده است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمرے خوب و سبب توانگرے است.
💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمرے، خوب و سبب رفع درد بدن است.
😴😴 تعبیر خواب امشب.
خوابے ڪه شب یڪشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 20 سوره مبارڪه طه علیه السلام.
فالقاها فاذا هے حیه تسعی...
و از معنے ان چنین استفاده مے شود ڪه خواب بیننده دلیلے قوے پیدا ڪند و با ان ڪارهاے خود را پیش ببرد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر ان قیاس ڪنید .
💅 ناخن گرفتن
شنبه براے #گرفتن_ناخن، روز مناسبے نیست و طبق روایات ممڪن است موجب بیمارے در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه براے بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبے نیست آن لباس تا زمانے ڪه بر تن آن شخص باشد موجب مریضے و بیمارے اوست.
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذڪر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنے ڪه موجب غنے و بے نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اڪرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه ڪنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌹زندگیتون مهدوی🌹
🌸🌱🌸🌱🍁🌱🌸🌱🌸
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh