•••
بسیجی
خستگی را
خسته کرده...
+چجملهینابی..
#عاشقانبیدل
نشر معارف شهدا در ایتا
@zakhmiyan_eshgh
عشـق است ...
که در صحن شفاخانهات آقا
حتی به تمارض شده بیمار تو باشم
#صلیاللهعلیکیاعلیبنموسیالرضا
#من_مریضم_برسانید_مرا_تا_حرمش
@zakhmiyan_eshgh
✳ در گوشهای در میان خادمها ایستاد
🔻سردار شهید بیشتر اوقات پایین #ضریح_حضرت_رضا(ع) مینشست و از همان مکان عرض ادب و ارادت خود را نشان میداد🙏 زمانی هم که در کنار ضریح قرار میگرفت، بسیار #متواضعانه رفتار میکرد.
🔹یک بار در مراسم #خطبهخوانی در صحن انقلاب اسلامی حرم مطهر رضوی، سردار سلیمانی🌷 در حالی که لباس #خادمی به تن داشت، اصرار دیگران مبنی بر قرار گرفتن در جایگاه مسؤولان، مدیران و علما را در این مراسم نپذیرفت❌ و در گوشهای بین ۴۹ هزار خادمی که حضور یافته بودند، با #متانت تمام و آرام ایستاد.
✍راوی: مدیر امور خدمه آستان قدس رضوی
#شهید_قاسم_سلیمانی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی♥️
@zakhmiyan_eshgh
.
تو سرزمینِ منی!
صورت و
دست هایت،
صدایت...
من آنجا متولد شدهام،
و همان جا می میرم...
#نزار_قبانی ✍
#شهید_عباس_دانشگر ❤️
#سالروز_شهادت 🌹
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
. تو سرزمینِ منی! صورت و دست هایت، صدایت... من آنجا متولد شدهام، و همان جا می میرم... #نزار_قبا
#خاطرات_شهید
یک ماه بعد از نامزدی اش آمد پیش من؛ گفت «میخواهم به سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمیخوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را میفرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار میکنی که الان بروی؟
عباس گفت «حاجی؛ من دارم زمینگیر میشم میترسم وابستگی من را زمینگیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت
چون تازه داماد بود رفقای عباس در سوریه همقسم شده بودند که از او مراقبت کنند و او را سالم به ایران برگردانند. بعد از شهادتش، من به بچهها گفتم: زهی خیال باطل...!!! خداوند برای او نقشه کشیده بود؛ عباس درس عاشقی را چشیده بود و باید میرفت.
پ ن : شهیدی که مانند مادرش زهرا بین در و دیــوار
سوخت و پرڪشیـد .
#شهید_عباس_دانشگر ❤️
#سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
تو را
ڪنار عطر چای بهارنارنج و
دیوان حافظ ؛
میان خندههای بلند و
اخم های ڪوتاهت
جا ڪَذاشتم ..!!
#ليلا_مقربی✍
#شهید_حیدر_جلیلوند ❤️
#سالروز_شهادت 🌹
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
...
داغ و درد است،
همه نقش و نگارِ دلِ من...
#هوشنگ_ابتهاج ✍
#شهید_علی_اسحاقیان ❤️
#سالروز_شهادت 🌹
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
... داغ و درد است، همه نقش و نگارِ دلِ من... #هوشنگ_ابتهاج ✍ #شهید_علی_اسحاقیان ❤️ #سالروز_شهادت
آقا مهدی به تبعیت از ولایت فقیه خیلی تأکید داشت و چون حضرت آقا به دفاع از مردم سوریه، یمن و عراق توصیه داشتند، او هم دوست داشت جزو کسانی باشد که حرف رهبر را اطاعت کردهاند.
میگفت دوست دارم با رفتن به جنگ، آلسعود عصبانی شوند.
شهید به نماز اول وقت خیلی اهمیت میداد و هر جا به مسافرت میرفتیم تا صدای اذان را میشنید توقف میکرد و در مسجد همان محله نماز میخواند و بعد ادامه مسیر میداد.
به رعایت حجاب هم توجه و تأکید بسیاری داشت.
قبل از اعزامش با هم به کربلا رفتیم، به هر کدام از حرمهای مطهر که میرفتیم، گریه میکرد و میگفت من آمدهام تا امضای قبولی شهادتم را از اهل بیت(ع) بگیرم.
#شهید_علی_اسحاقیان❤️
#سالروز_شهادت 🌹
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
نازی ها
تانک داشتند
روس ها ، توپ
و انگليسی ها با لبخند!
گندم زارهايمان را درو کردند
تو از کدام کشوری ،
که با دست خالی، مرا غارت کردی؟
#حجت_فرهنگدوست ✍
#شهید_احمد_مهنه ❤️
#شهید_خبرنگار_حشدالشعبی 🇮🇶
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
چایت را تلخ ننوش ...
کافیست صدایم کنی ...
تا تمام قندهای دلم را برایت آب کنم
#شهيد_بلال_علي_الوحيلي ❤️
(حاج يوسف)
#حشدالشعبی 🇮🇶
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
نازی ها تانک داشتند روس ها ، توپ و انگليسی ها با لبخند! گندم زارهايمان را درو کردند تو از کدام کشوری
احمد همیشه از ضعف رسانه های جبهه مقاومت در عراق انتقاد می کرد و می گفت باید بیشتر از اینها کار بشه تا بتونیم در مقابل جریان سعودی مقاومت کنیم و نگذاریم اونها نبض تظاهرات تو دست شون بگیرن.
یکی از علاقه های احمد این بود که با رسانه های ایرانی و همچنین با المیادین همکاری کنه و پنج شنبه شب هم دوباره گفت این شبکه واقعا خوب کار می کنه و ما هم باید مثل این رسانه باشیم.
پنج شنبه شب با وجود این که احمد میدون التحریر بود و خیلی هم کار داشت اما مدام با هم در ارتباط بودیم تا کل عکس ها ارسال بشه و برای جمعه هم هماهنگ کردیم که کار با سرعت بیشتری پیش بره.
دیروز (جمعه پانزدهم آذرماه ماه) تا بعدازظهر با احمد ارتباط داشم و متوجه شده بود که یک عده ای دنبال درگیری هستن و گفت اگر جواب ندادم در جریان باش که کار به درگیری کشیده اما تاکید کرد که تا بتونه جواب میده.
شب حدود ساعت نه و نیم بود که خبر درگیری ها و حمله مسلحانه جریان آشوب طلب رو شنیدم نگران شدم و پیام دادم به احمد که حواسش باشه و فاصله بگیره اما جواب نداد و همین بیشتر نگرانم می کرد تا این که از دوستان رسانه ای تو میدون التحریر خواستم خبری بگیرن و اطلاع بدن.
حدود ساعت یازدهم و نیم شب بود که بالاخره دوستان در عراق پیام دادن که احمد رو اطراف میدون التحریر از گردن و کمر چاقو زدند و شهید شده و برام باور نکردنی بود که یکی از بهترین دوستام را از دست دادم.
#شهید_احمد_مهنه ❤️
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh