eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
358 دنبال‌کننده
32هزار عکس
13.6هزار ویدیو
155 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁زخمیان عشق🍁
نشر معارف شهدا درایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
‍ . . باز هم ... ! یک خبر، چندین روایت، دهها ابهام! سردار حجازی به رحمت خدا رفت. روابط عمومی سپاه دیشب اعلام کرد ایشان در اثر عارضه قلبی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. سخنگوی سپاه بلافاصله از عروج شهادت گونه سردار حجازی بر اثر همان عارضه سخن گفت. همزمان پسر شهید ابراهیم همت نوشت: فقط بگویم علت پرکشیدن عارضه قلبی نبوده و نیست! مسولان و فرماندهان از دیشب تاکنون تسلیت می گویند و هر کدام چیزی می نویسند، از فقدان تا عروج، از فوت تا شهادت، از عروج شهادت گونه تا رحلت و ارتحال و ... برخی تسلیت می گویند، برخی دیگر تبریک و تسلیت! همان سخنگوی سپاه که دیشب علت درگذشت سردار حجازی را عارضه قلبی خوانده بود، صبح امروز به تلویزیون می آید و می گوید: علت اصلی شهادت سردار حجازی، عوارض شیمیایی از زمان جنگ بود. کمیسیونی که دیشب در بیمارستان بقیه‌الله تشکیل شد، عامل شهادت را همان عوارض شیمیایی معرفی کرد، و ایشان را جانباز شهید معرفی کردند. و این قصه همچنان ادامه دارد ... ظاهر قضیه اعلام یک خبر است و بس! اما باز هم شاهد اطلاع رسانی درست، کامل، بدون نقص و بدون ابهامی نیستیم که باعث سوء استفاده بدخواهان نشود! تا کی برای اعلام حتی یک خبر، اینگونه عمل می‌کنیم؟! تا کجا باید شاهد این مدل خبررسانی ناقص و سوال برانگیز باشیم؟! تا چه وقت خود به دست خود، زمینه بروز شایعات و حرف و حدیث ها را فراهم می‌آوریم ؟! دقیقا کی و چه زمانی و کجا می خواهیم از این شیوه دست برداریم و بیاموزیم؟! الله اعلم! ✍ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
📸سردار فلاح زاده، به عنوان جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه منصوب شد. 🔸به پیشنهاد فرمانده کل سپاه و موافقت و تصویب فرمانده معظم کل قوا، سردار سرتیپ پاسدار محمدرضا فلاح زاده به سمت جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه منصوب شد. 🔹سردار محمدرضا فلاح زاده پیش از این عهده دار مسئولیت معاون هماهنگ کننده نیروی قدس سپاه بود. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
تصویری تازه منتشر شده از گفتگوی سه‌نفره رهبر انقلاب، حاج قاسم سلیمانی و سردار حجازی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
. 🕊 تو صف نماز، همه به ظاهر نمازگزارند اما از اون جمع خدا هر کس رو به آسمون راه نمیده... شهید نمیکنه...اتفاقا یه عده رو به واسطه ی اعمالشون و حق الناس هایی که گردشونه اسیرشون میکنه و به زمین گرم میزنه حتی اگه جزء صف اولی های نماز باشن..... ◾نماز بی ولایت بی نمازیست ... ◾تعبد نیست نوعی حقه بازیست... . . خدا کنه همه مون عاقبت بخیر بشیم.... شهید شیم آره رفیق! از آخر مجلس شهدارو میچینن ... 🕊همیشه دوستت دارم ای شهید ( ✏ احمدی اتویی ) . نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
بازارِ پرسش آدمِ امن زندگی‌‌ات کیست و امنیتت چه کسی‌ست؟داغ است‌وما داغ دیده‌ایم از هر که مدعی‌ ست چرا که حقیقت‌ گویی ما آدم‌ ها ادعا ست، پس چگونه ادعایمان، ادعا نباشد؟ با یاد تو لب باز می‌کنم که در وصفت آمده «مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنِينَ»؛یکتا امنِ ما؛ یگانه یاورِ ما... تنها قادر مطلق ما... در روزگاری که دوست در مقابل دوست به تعریف و تمجید است و در غیابش به استهزاء و تمسخر می‌نشید تو دوستی‌ات راثابت‌کردی‌ ودر جمع، سینه‌ ستبر نمودی و فرمودی: «لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَىٰ أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ»هرگز نباید یکدیگر را مسخره کنید، شاید آن‌ها بهتر باشند. . تو که صبرت بسیار است در برابرخطای ما و پرده‌پوشی‌ات از چشم سفیدیِ ما بزرگتر است، تو که منصفی و ما را به صفات خودت دعوت کرده‌ای و فرمودی: لَايُحِبُّ‌اللَّهُ‌الْجَهْرَبِالسُّوءِمِنَ‌الْقَوْلِ‌إِلَّامَنْ‌ظُلِمَ خداافشای‌بدی‌های‌دیگران را دوست ندارد، جزبرای‌کسی‌که‌موردستم قرار گرفته است. . خدایا ما از همهٔ این خصوصیاتمان؛ پرده‌دری‌ها،‌مسخره کردن‌ها،‌بی‌حیایی‌ها، «بِالْوَسْواسِ‌صَدْرِى‌وَأَحاطَتْ‌هَواجِسُه‌بِقَلْبِى» سینه‌ای که از وسوسه انباشته و زمزمه‌های خطرناکش‌قلبمان‌رافراگرفته، «أَشْكُو إِلَيْكَ» به‌توشکایت‌می‌بریم،«يَا كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ»ای‌پناه‌ما‌وقتی‌همهٔ‌راه‌هاخسته‌مان کرده‌اند... بر «همهٔ راه‌ها» تاکید می‌کنم... . «هیچ است مرا حاصل از این رفتهٔ تاریک امید که روشن شود آینده‌ام از تو...» ...
از کربلاء...
🦋🌈🍄☔️ 🌈🦋 🍄 ☔️ 🦋🌈عاشقانه ای شور انگیز را بخوانید 🦋 باقلم شیوای بانو فاطمی🍄🌈 🦋⚡️ رمانی متفاوت با آنچه که تا به حال خوانده اید.❣ روایتی عاشقانه❣مذهبی ، از دختری بد حجاب که بعد از شناخت دلبسته استاد راهش می شود.🌟 💖عشقی پاک که او را از فرش به عرش برساند.🍄🌈 🌟💕بعد از ازدواج عاشقانه ی و کیان ادامه ماجرای زیبا و خواندنی را به زودی در دنبال میکنیم😍💕 😍 رمان زیبای را در کانال زیبای زخمیان عشق دنبال کنید نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 اخمی به پیشانی نشاند _مرگ دشمنات عزیزم،بخدا راست میگم. _وای خدایا شکرت .زود باش زود باش موهامو بباف برم به خاله خبر بدم دلبرکم خندان شروع به بافتن موهایم کرد. جلو آینه ایستادم و به موهایم که گیس شده بود چشم دوختم. کیان بافتن مو را از پدر جان یادگرفته بود.پدرجان همیشه موهای زهرا را می بافت و کیان هم وردستش مینشست و با دقت نگاه میکرد. هروقت موهایم را می بافد می گوید دوست دارم موهای دخترم را هگ خودم ببافم.به اعتقاد او رابطه صمیمانه پدر و دختری ،دختر را آسیب های اجتماعی دور میکند. او هربار از دختردارشدنمان می گوید و من دلم غنج می رود برای داشتنش. _خانومم به پا غرق نشی ،یک ساعته محو خودت شدی .آماده شو عزیزم داره دیر میشه ها با لبخند چشم از آینه میگیرم و با چشمان مهربانش زل میزنم. _میدونستی عاشقتم آقا.چشم الان آماده میشم.راستی روهام رو چیکار کنیم؟ _منم عاشقتم بانو .نگران نباش بسپارش به من. گوشی موبایلش را برمیدارد و با کمیل تماس میگیرد و روی اسپیکر میگذارد تا من هم صدایشان را بشنوم .میداند که غیر از این باشد تا حرفش تمام شود از فضولی می‌میرم _جانم داداش _سلام کمیل جان خسته نباشی کاپیتان. _سلام داداشم.ممنونم. _کمیل جان امشب تولد روهامه.یه زحمتی بکش روهام اینجاست بیا دنبالش باهم برید بیرون ،وقتی بهت زنگ زدم بیاین کافی شاپ آرش _حله داداش.الان آماده میشم میام. _فدات عزیزم.پس فعلا می بینمت یاعلی _یاحق تماس را قطع کرد و به من چشم دوخت _بفرمایید این هم از این. سریع آماده شد که بریم _چشم آقا شما امر کن با عجله به سمت کمدم رفتم تا مانتویی مناسب امشب بپوشم. &ادامه دارد... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 به ساختمان خاله‌شان رفتم _صاحبخونه مهمون نمیخوای ؟ خاله خندان به استقبالم اومد _بیا تو عزیزم . خوشحال و شادمان از اینکه محل کار کیان به شهرخودمان انتقال پیدا کرده ،سریع خودم را به بغل خاله انداختم _خاله محل کار کیان مشخص شده،اگه گفتید کجاست؟ خاله نگاهی به من کرد _از قیافه خوشحالت معلومه جای خوبی منتقل شده،درسته؟ با لبخند برایش سرتکان دادم _اوهوم اینبار از خوشحالی مرا به آغوش کشید _خدایا شکرت. _سلام به مامان مهربون خودم به سمت صدای عزیزترینم برگشتم. خاله با محبت به سمت کیان رفت و پیشانی اش را بوسید. _سلام قربونت برم خوبی مادر جون کیان با محبت دست دور شانه مادرش انداخت _خدانکنه عزیزم.خوبم مادرم ،خداروشکر خاله با محبت دست کیان را گرفت _بیا بریم بشینید عزیزم. _ده دقیقه رفتم بخوابمو ببین چطوری مامانمو از چنگم درآوردید من و کیان به سمت کمیل برگشتم. _سلام داداش کمیل _سلام زنداداش.امانتی ما کجاست لبخندی توام با شرمندگی نثارش کردم _ببخشید مزاحم شما شدیم.روهام خونه است. کیان که تا آن لحظه ساکت بود ،کمیل را به آغوش کشید _خسته نباشی کاپیتان.منظورت از دودقیقه ،دوهزار دقیقه است دیگه.والا ما نهار اینجا بودیم جنابعالی خواب پادشاه هفتم رو می دیدی.به خرس قطبی گفتی تو برو من جات هستم. با اتمام حرفش همه به خنده افتادیم. &ادامه دارد... ☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh