eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
346 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خدمت اعضای محترم بیاید اینجا که توی این روزای کرونایی درمان های بسیار موثر پیشگیری و درمان کرونا در طب و رو پیدا کردم 😍: 1⃣ : مصرف داروی امام کاظم(ع) که خواص زیادی دارد و باعث تقویت سیستم ایمنی بدن می شود (برای افرادی که کرونا دارند سه شب پشت سرهم نصف قاشق چای خوری قورت داده شود نکته: برای پیشگیری ۱۰روز یکبار خورده شود. 2⃣ : بخور جوش شیرین برای درمان کرونا بسیار تاثیرگزار هست بیماران حتما روزی ۲ بار بخور جوش شیرین بدهند.(ظرف آب جوش را با خود زیر پتو یا حوله ببرند و یک قاشق جوش شیرین داخل ظرف بریزند و بعد از ته نشین شدن یک قاشق دیگر جوش شیرین به ظرف حاوی آب جوش اضافه کنند و ده دقیقه تا ربع ساعت نفس عمیق بکشند و بخور بدهند.. برا پیشگیری کرونا هفته ای یک بار بخور جوش شیرین داده شود. 3⃣ : برای پیشگیری و درمان، روزانه پیاز خام خورده شود( برای از بین بردن ویروس ها) و پیاز را ریز کرده و در کیسه فریزر ریخته و چند دقیقه نفس عمیق بکشند هر ویروسو از بین میبره و عفونت ریه رو هم از بین می بره و تاثیر پیاز به حدی هست که اگر فرد سالم با انجام این روش در معرض بیمار کرونایی قرار بگیرد کرونا نمیگیرد. 4⃣ : روزانه یک حبه سیر(ویروس کش قوی هست) ناشتا قورت داده شود در درمان و پیشگیری بسیار موثر هست. 5⃣ : برای تقویت سیستم ایمنی بدن شربت آبلیمو با عسل میل کنند (آب جوشیده ولرم با چند قطره آبلیمو تازه و عسل) نکته: افرادی که تب دارند علاوه بر شربت در آب مصرفی چند قطره آبلیمو بریزند و میل کنند و با پاشویه بیمار تب دار و دستمال خیس روی پیشانی و بدن بیمار تب پایین می آید) •نکته: برای درمان اسهال مقدار کمی اسپند را با آب قورت بدهند این روش حتی اسهال خونی رو هم درمان می کند) 6⃣ : در صورت داشتن سرفه و مشکل تنفسی بخور نعنا، آویشن و... بگیرند. 7⃣ : دمکرده آویشن و پونه میل نمایند. 8⃣ :حتما سوپ جو با پیاز و سیر زیاد و جعفری میل کنند(باعث سم زدایی و پاکسازی بدن می شود)، آش، حلیم، خوراک لوبیا و غذاهای گرم میل نمایند... • نکته : به طور جد از خوردن غذاهای با طبع سرد اجتناب شود. 9⃣ : غرغره آب نمک غلیظ در گلو و آب نمک رقیق تر در بینی. 0⃣1⃣ : به شدت از خوردن لبنیات و سردیجات در ایام بیماری پرهیز شود.(احتمال مرگ داده می شود) 1⃣1⃣ : استفاده از سیاهدانه (پودر شود) و بلافاصله با عسل مخلوط شود) همه این موارد به تجربه ثابت شده در درمان و پیشگیری کاملا موثر هستند. •[به امید روزی که هیچ کس نگرانی و استرس بیمار شدن نداشته باشه ، چون ترس برادر مرگه پس نترسید و خونسرد باشید🙃 . همین ] التماس دعا🤲🏻🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زینب هم نام زیبایی است که بعد از «سیده نرگس» به شناسنامه من اضافه شد. « زینب سالخورده» وقتی اسم زینب را صدا میزنم یک آرامشی می گیرم و با خودم می گویم اسم دخترم زینب است؟ یا یکی از من می پرسد بچه ات چیست؟ دختر است یا پسر؟ با صدای خوبی می گویم زینب.. ✔️ان شاءالله که زینب هم از اسم خودش راضی باشد. ✔️ان شاءالله که حضرت زینب (س) هم،هم از ما و هم از زینب راضی باشد. ✔️ان شاءالله که حضرت زینب س از اینکه اسم دخترم زینب است خوشحال باشد. زینب جان ؛ امیدوارم در زندگیت به فکر آخرت هم باشی یعنی هم زندگی کنی برای این دنیا و هم زندگی کنی برای آخرت.. اطرافیان(دوستان،جامعه و...)تأثیر زیادی بر روش زندگی و حالات اخلاق و رفتار آدم می گذارند. سعی کن تأثیر منفی نگیری. سعی کن آدم خوبی باشی و تأثیر مثبت بر دیگران بگذاری. نگو چون فلانی دارد این جوری رفتار  می کند یا این جوری لباس می پوشد من هم بپوشم و .. تو خوب باش ،تو حجاب داشته باش بگذار دیگران از تو تأثیر بگیرند.. بگذار دیگران مثل تو باشند. زینب سالخورده دختر شهید مدافع حرم محمد تقی سالخورده 🌴✨🌴✨🌻✨🌴✨🌴 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
همیشه توی ماشین و سجاده اش یه زیارت عاشورا داشت. دوران مجردی هر هفته در کنار قبور شهدا زیارت عاشورا میخواند، برای حاجت روایی چله زیارت عاشورا برمیداشت و هدیه میکرد به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حاجت روا هم میشد؛ بعد از نماز باید زیارت عاشورا میخوند، حتی اگه خسته بود، حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد شده بود تند میخوند ولی میخوند، تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی بغلش میگذاشت و میگفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت و واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز زیارت عاشورا بود: " اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى‏ مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ".. تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (ع) چی بود. 🌷شهید علیرضا نوری🌷 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
PicsArt_08-25-09.29.27.jpg
997K
"عکس‌خام؛محرم
PicsArt_08-25-09.26.29.jpg
1.1M
"عکس‌خام؛محرم
PicsArt_08-25-09.29.49.jpg
1.21M
"عکس‌خام؛محرم
❪ در بند و گرفتار بر آن سلسھ مویَ‌ام خلاص از تو نجویم از دیدھ رهِ کوۍ تو، با اشڪ بشویم با حال نزارم...'❫
[@delnava_128] - حسین طاهری کربلا.mp3
16.2M
『کاراشکاروحتی‌بارون‌نمیکنه🌱•』 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
می گویند؛ وقتی داشتی دنیای مارا ترک میکردی... چشم هایت برای ما اشک میریخت😢 • • • • یا حسین🚩
💞بهترین ها را با زخمیان عشق دنبال کنید 💞 به دنبال تو می‌گردم میان کوچه‌ها گاهی عجب طوفان بی‌رحمی‌ست، عطری آشنا گاهی 🌹 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺 🍂🌺🍂 🍂🌺🍂 🌺 ♡یالطیف♡ 📒رمان عاشقانه هیجانی ❣ 🖊به قلم:ریحانه عزت پور؛ 🌷 🍂 *پناه* آروم روے زمین میشینم ،چشام روباز میڪنم کلے پلڪ میزنم تا چشام عادت ڪنہ بے فایده بود ،سرم رو بر میگردونم ڪہ مے بینم محمد حسن هم ڪمے اونطرف تر دستش رو بستن ،حالم ازش بہم میخورد .روم رو برمیگردونم ،اینجا چہ خبره؟ اگہ محمد حسن با ایناسٺ پس چرا اونم دست و ڪتف بستہ افتاده اونطرف ؟ چرا بیہوشہ؟ چرا انقدر زخمیہ؟ لابد بازے جدیده توبہ فڪر خودٺ باش ڪہ فعلا بدبخت جہانے .مرد جلو اومد نگاهے بہ من ڪرد ،نگاش اعصابم رو بہم ریخٺ ،روم رو برگردوندم . -توسوگلے محمد حسینے؟ جوابے ندادم ،روش رو برگردوند طرف محمد حسن بلند شد از رو دوزانوش و بہ سمت محمد حسن رفٺ ،صورتش رو بین انگشت شصت و سبابہ اش گرفت مثل زمانے ڪہ بچہ ے بامزه اے مے بینے و مے خواے فشارش بدے .اما نہ حالت اون مرد حالٺ مردے بود کہ قصد فشار دادن بچہ ے بامزه رو داشتہ باشد و نہ محمد حسن همچین بچہ اے بود .ڪینہ اے ازش بہ دل گرفتم شترے! مثل زمانے ڪہ از محمد حسین ڪینہ بہ دل گرفتہ بودم ،مرد ڪہ هیچ نشونے ازش نداشتم محڪم بہ صورت محمد حسن میزنہ احساس میڪنم صورت خودم درد گرفتہ ! این دیگہ چہ حسے بود؟ چرا باید دردم بگیره؟ اون داشٺ تاوان بلند پروازیشو میداد ،چشاش رو بے رمق باز ڪرد -ببین جناب محمد حسن خان امشب مهمونم داریم بعد خودش سرش رو برگردوند سمٺ من،محمد حسن با دیدن من رگ غیرٺش باد ڪرد،پوزخندے زدم ڪہ اگہ نمیزدم خودم خفش میڪردم . -خیلے بے غیرتے تیمور خودم مے ڪشمٺ -بروبابا چہ خوش خیالے تو خودٺ زنده مے مونے ڪہ منو بڪشے؟ این مرد تیمور بود؟ پس تیمور این مرده؟ همون مردے ڪہ اسمش نقل و نباٺ مجالسمونہ؟ همون ڪسے ڪہ تا اسمش میاد چہارستون بدنمون میلرزه ؟ همون ڪسے ڪہ از ترس شرش مجبور بودیم ڪہ نذر و نیاز ڪنیم؟ -ڪور خوندے اگہ بلایے سر ما بیاد تو بہ هیچ ڪدوم از اهدافت نمے رسے -تا من محمد حسین رو بدبخٺ نڪنم بے خیال نمیشم -بدبختے ما بہ این چیزا نیسٺ -مے خواے امتحان ڪنیم ؟ -بزرگتراے تو رو شڪست دادیم تو ڪہ هیچے -خفہ شو -مگہ الڪیہ؟بیاے جوناے مردم رو معتاد ڪنے برے؟ باورم نمے شد این حرفا رو از محمد حسن میشنیدم ،این پسر همون پسر نابابہ حاج محموده؟! -آقا پلیسہ روزگار توام تموم شده محمد حسن ڪیہ؟یہ نجار مہربون و خوش ذوق؟یا یہ قاچاق چے و جانے؟یا یہ پلیس و فداڪار؟ -روزگار من شاید ولے روزگار این ڪشور نہ -دیگہ دارے دیونہ م میڪنے مثل سگ وحشے بہ محمد حسن حملہ میڪنہ و تا میتونہ بہش لگد میزنہ بے اراده چشام رو مے بندم ،ڪل وجودم وحشتہ ،دارم سڪتہ میڪنم .من وسط این بازے چے ڪار میڪنم ؟تیمور خستہ روے صندلے چوبے میشینہ . -شماره محمد حسین رو بگیر -بلہ قربان گوشے رو مے گیره ،اشڪام مے بارید ،نمے خواستم از خودم ضعف نشون بدم ولے نمے تونستم مے ترسیدم ،مے ترسیدم وحشے بشہ .گوشے رو ڪنار گوشش میگیره ،بعد یاد چیزے میفتہ وروے بلند گو میزنہ . -بلہ؟ -بہ بہ سلام آقا پلیس زحمت ڪش -شما؟ -اے بابا نشناختے؟ منم رفیق شفیق تیمور -تیمور تو اون روے منو ندیدے -اون روتم مے بینیم صداش ڪلافہ بود،سخٺ ڪلافہ بود،دلم براش سوخٺ ولے براے خودم بیشتر . -اگہ بلایے سر زنم و برادرم بیاد .. -اوهوع سرگرد حواست ڪجاست؟ ڪسے ڪہ خط و نشون میڪشہ منما نہ تو -تیمور تورو خدا آزادشون ڪن صداش بوے التماس گرفٺ ،این التماس رو دوست نداشتم .مرد من باید قوے مے موند . -آزادشونم میڪنیم اگہ شما مثل بچہ آدم مدارڪ رو بیارے -فڪرشم نکن ،این مدارڪ مربوطہ بہ کشورمہ -پس قید زن و برادرتم بزن -بہ خدا مے ڪشمت -گفتم تهدید نڪن -بزار باهاشون حرف بزنم بلند شد ،گوشے رو داد بہ غلام حلقہ بہ گوشے ڪہ دست نجسش رو روے صورتم گذاشتہ بود . -پناه، محمد حسن -بلہ؟ -پناه خوبے؟ -خوبم ..تو خوبے؟ -آره نترس نجاتت میدم هم تو رو هم محمد حسن رو 🌺🍂ادامه نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺 🍂🌺🍂 🍂🌺🍂 🌺 ♡یالطیف♡ 📒رمان عاشقانه هیجانی ❣ 🖊به قلم:ریحانه عزت پور؛ 🌷 🍂 گوشے رو سمٺ محمد حسن میگیره،سرم رو بہ دیوار تڪیہ میدم ،اے ڪاش اینا همش ڪابوس بود و زودتر بیدار میشدم . -الو پناه -داداش -محمد حسن تویے؟ خوبے داداش؟ -خوبم -نگران نباشین من ... تیمور گوشے رو میگیره و بہ دهنش نزدیڪ میڪنہ :بسہ دیگہ دارین حوصلمو سر مے برین ...جناب سرگرد جناب عالے تنها ۴۸ ساعٺ وقٺ دارین مگر نہ باید جنازه تحویل بگیرے -صبر ڪن ... گوشے رو قطع میڪنہ و منو از صداے پناهم محروم میڪنہ .ڪمے جمع تر میشینم ،محمد حسن بے جون نگام میڪنہ ،چطور باورڪنم این مرد تمام این مدٺ بہ جاے خیانٺ داشتہ خدمٺ میکرده؟لبخند بے رنگے میزنہ و بعد نگاش رو برمیگردونہ،تیمور و نوچہ هاش بیرون میرن ،دوباره گریہ ام شروع میشہ بیشتر از همہ نگران محمد حسینم ،مے خواستم از خدا شڪوه ڪنم ولے نتونستم چون یاد ڪژال خانوم افتادم اون از همہ بیشتر لایق شڪوه بود ولے نمے ڪرد . -زن داداش گریہ نڪنین -آقا محمد حسن بلخره تڪلیف منو روشن ڪنین شما ڪیین؟ -فڪر میڪردم تا حالا متوجہ شده باشین -پس اون برج،محمد حسین ،تصادف -همہ فیلم بود بجز تصادف محمد حسین -آخہ چرا؟ -من براے ورود بہ این باند باید نقش بازے مے ڪردم -حالا چے میشہ؟ -نگران نباشین محمد حسین نجاتمون میده -من بیشتر نگران محمد حسینم ساڪت میشہ،پس خودشم نگران بود،بلخره ڪنیہ رو میزارم ڪنار ڪینہ اے ڪہ اشتباهے بہ دل گرفتہ بودم . -شما حالتون خوبہ؟ -بلہ دوسہ تا دنده و یہ معده و دندون ڪہ این حرفہا رو نداره بے اراده خنده اے میڪنم لابہ لاے گریہ هام:پس حالتون خوبہ -با این اوصاف بلہ -مابلخره خلاص میشیم؟ -بلہ چشاش رو میبنده ،نمے دونم چرا چشاش رو مے بسٺ احساس ترس میڪردم بلخره اونم یہ طورے بہ محمد حسین مربوط بود. *** *محمد حسین* -نگاه ڪن با دستت چے ڪار ڪردے؟ سرم رو از روے میز برنمیدارم ،سرهنگ بتادین رو روے زخمم مے ریزه ،مے سوخٺ ولے نہ بہ اندازه دلم ،ڪمے دستم رو مے ڪشم ولے دوباره پدرانہ دستم رو میگیره . -دیدے جوشے شدے ؟ عین بابات ،خدا بیامرزدش -خدا بابا رو آمرزیده ،خدا مارو بیامرزه -شانس آوردے خیلے عمیق نیسٺ مگر نہ بخیہ لازم مے شدے ...محمد حسین وقتے عصبانے میشے واقعا ازت میترسم ...در ضمن نوشتم پول میز رو از حقوقت ڪم کنن بلخره بیت المالہ -حالا چے میشہ؟ -نمے زارم اون چیزے ڪہ تو بہش فڪر میڪنے بشہ -سرهنگ لحظہ آخر وقتے پیش بابام بودم مے دونین چے گفتن؟ -چے گفت؟ -گفتن ملڪا و محمد حسن و مادرت رو اول بہ خدا بعد بہ تو میسپارم ،بہروز خانم سر خواستگارے بہم گفٺ هواے دخترم رو داشتہ باش ..من لیاقت پناه رو نداشتم ،لیاقٺ برادرے و پسرے رو هم نداشتم من لیاقٺ هیچ ڪدوم رو نداشتم -محمد حسین من مطمئنم اونا بہ داشتن ڪسے مثل تو افتخار میڪنن -خودتونم مے دونین اینا تعارفہ -اینطور نیسٺ جعبہ ڪمڪ هاے اولیہ رو بسٺ ،بعد بلند شد گوشہ ے پرده رو ڪنار زد و نگاهے بہ بیرون ڪرد ،سرم درد میڪرد روے میز میذارم -برو خونہ استراحت ڪن -نمے خاد -خیلے از دستور مافوقٺ سر پیچے مے ڪنے 🌺🍂ادامه دارد..... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
خدای جانــــــم می دانے... گاهی می شود که با خودم هم غریبه می شوم تابلویی می زنم سردرقلبم که شکستنے ست لطفا دست نزنید! گاهی دوست دارم در پیله تنهاییم بمانم و کسے سراغم را نگیرد، اما در این دلگیری ها باز هم تو را می خواهم بیشتر از همیشه... دوست دارم بیایی دستانم را بگیری و بیشتر از همیشه هوایم را داشته باشی ... اگر بد قلقی می کنم و بهانه می گیرم یعنی تو را می خواهم خدای عزیزم بودنت را از من مگیر من دوست داشتن هایت را می فمهم... شبتون خدایی خداهست
دعـای هفتمـ صحیفـهـ سجادیهـ به توصیهـ عزیزمون،جهت رفع بیماری ... ان شالله🍃 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh