eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
352 دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
11.3هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
مگر نشنیده‌اید روضه‌ قاسم‌بن‌الحسن را؟! و سید شهیدان اهل قلم چه زیبا گفت: هرکس می‌خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند ....
روح‌روضه‌خوان‌اباعبدالله‌‌؏ دیشب‌براثر‌تصادف‌آسمانی‌شد... 💔🌱
شاید این‌بار بیایۍ . . !
yasfatemii - حاج‌حسن‌جمالی.mp3
3.87M
مرحوم 『 نماهنگ؛ چشم انتظار... 🖤•』
چون امروز حفظ اسلام واجب است و من و امثال شما و ما همه در اين دنيا امانتى هستيم از جانب خداوند و بايستى اين امانت را به صاحب امانت پس بدهيم و جبهه بهترين محل آزمايش براى پس دادن امانت است و اين را هم بدانيد كه وقتى كه انسان مى خواهد با خدا معامله كند بايد بهترين چيزى را كه دارد تقديم كند و امروز ما غير از يك جان ناقابل چيزى نداريم و اميدواريم كه خداوند به بزرگى خودش قبول كند و از سر تقصيرات و اشتباهات ما بگذرد. 🌸شهید یحیی صلح جو نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تولدت مبارک مرد🤍🍃 - شادی روح همه شهدا به ویژه شهید مصطفی صدرزاده ی عزیز ۳ صلوات بفرستید لطفا‌ . . ‌ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی که محمد آمد خواستگاری گفت: «من خواب دیدم خدا به من 2 دختر دوقلو می‌دهد و همسری مهربان؛ اما همه را می‌گذارم و شهادت را انتخاب می‌کنم». محمد در سوریه مجروح شد و انتقالش دادند بیمارستان بقیهالله(عج). حالش هر روز وخیم‌تر می‌شد. دلم قرار نمیگرفت. هر روز می‌رفتم بیمارستان. محمد را روی تخت دیدن سخت بود و خودم و اشکم را کنترل کردن سخت تر. آن روز محمد زنگ زد و گفت: «امروز حالم بد است» و خواست کسی به دیدنش نرود. طاقت نیاوردم. تنهایی رفتم بیمارستان. اصلا حال خودم را نمی‌فهمیدم. وقتی رسیدم دکترها و پرستارها دور تختش جمع شده بودند و مشغول احیایش بودند دیدم دست‌هایش از کنار تخت رها شده و چشم‌هایش بسته است. دیدم روی صورتش را پوشاندند.. 🌻شهید محمد پورهنگ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
مي گفتند در صدر اسلام ، در جبهه ها گاهي سربازي تشنه ، آب را به سربازي مجروح تشنه تري ايثار مي کردند . گاهي ، تا مسافتي زياد پيکر مجروح يا جنازه يک شهيد را به دوش مي کشيدند. گاهي براي نجات جان يک رزمنده ، خود جان مي باخت و ما مي گفتيم : مگر مي شود ؟ ! آيا شدني است ؟ اما صدر اسلام دوباره تجديد شده کربلا تکرار گشت. ياران حسين ( علیه السلام ) باز در کربلا ، حماسه آفريدند و ايثار را نشان دادند و جان باختن بر سر ايمان را و رها کردن تن و جان را و فدا کردن همه چيز را ... به نمايش گذاشتند . حنظله ها باز از حجله به سنگر رفتند و قاسم ها خود را به زير تانک انداختند و علي اکبر ها در کربلاهاي خونين شهر و هويزه و بستان و سوسنگرد و پاوه و دشت عباس و رقابيه . با خون خويش پيروزي و ايمان بر ً اسلمه ً را رقم زدند . و حبيب بن مظاهرها به جبهه ها رفتند و ً مسلم بن عوسجه ها ً به شهادت رسيدند . و دست اباالفضل ها قلم شد. و سرها از بدن ها جدا شد و بدن ها پاره پاره شد و کربلا تکرار شد . دلنوشته 🌷شهید سید خدابخش موسوی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh