یا ابن آدم!
وفّر الزاد فانّ الطریق بعید بعید..
و جدّد السفینه فانّ البحر عمیق عمیق..
توشه برگیر که راه دور است دور..
و کشتی از نو بساز که دریا ژرفناک است و عمیق..
•| شهید نواب صفوی |•
🌹شخصیت تاثیرگذار
آن کسی که در دورهی جوانی خیلی روی من اثر گذاشت، در درجهی اوّل، مرحوم «نوّاب صفوی» بود.
آن زمانی که ایشان به مشهد آمد، حدوداً پانزده سالم بود. من به شدّت تحت تأثیر شخصیت او قرار گرفتم و بعد هم که از مشهد رفت، به فاصلهی چند ماه بعد، با وضع خیلی بدی شهیدش کردند. این هم تأثیر او را در ما بیشتر عمیق کرد.۱۳۷۷/۰۲/۰۷
راوی: آیتالله سیدعلی خامنهای
#شهید_سیدمجبتی_نوابصفوی
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
وقتی شهید شد، مهاباد غرق عزا و ماتم و فاتحه شد، مردم میگفتند کاوه برایمان امنیت و آسایش آورده بود...
#شهید_محمود_کاوه
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استقامتِ_زینبی
یک اعلامیه آورد به مادر نشون داد...
اعلامیهی یک شهیدی همنام خودش بود...
شهید مهدی مهری
گفت مامان یه روز اعلامیه منو میارن، شما چکار میکنید؟
گفت از خدا گرفتم، به خدا هم میسپارم...
❣وقتی خبر شهادت رو به مادر دادند، گریه نکرد...
گفت خودم فرستادمش ..
اگر گریه کنم اجرش ازبین میره...
پ.ن۱:
#حضرتآقا
مادر است که فرهنگ و تمدن و ویژگیهای اخلاقی
یک قوم و جامعه را
با جسم خود ، با روح خود ،
با خُلق خود
و با رفتار خود ،
دانسته و ندانسته
به فرزند منتقل میکند.
همه تحت تاثیر مادران هستند:)!...
پ.ن۲: مادری که مکتبش خمینی است،
فرزند حسینی تربیت میکند...
شادی روح آسمانی مادران شهدا صلوات
🚩لبیک یا زینب
#شهید_مهدی_مهری
#دفاع_مقدس
#شهادت
#شهید
#مادر_شهید
#بانویمبارز
#عشق
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*❤️ جانباز جنگ تحمیلی براثر موج انفجار حافظه اش ازبین میره وبعداز 34 سال بر اثر زمین خوردن در آسایشگاه حافظه اش کامل برمی گرده ومعلوم میشه اهل روستایی در کردستان...*😭😭😭. *هرزمین خوردنی آسیب نیست، درد داره ولی نتیجه خوبی داره*، ، *این جانباز اواخر جنگ از ناحيه سر مجروح می شود و تمام حافظه اش را از دست میده، حتى نام و نشانىاش را* .
*٣٠ سال هم در يك آسايشگاه روان درمانى بسترى ميشه تا اینکه يك روز از پله هاى آسايشگاه با سر به پايين پرت میشه و سرش به نبش پله اصابت مى كنه و بعداسمش به خاطرش مياد. توسط بخش مددکاری دنبال خانواده اش می گرده و در نهايت درشهرى از توابع كردستان خانواده اش را پيدا مى كنند.*
*با برادرش تماس مى گيرند، و حالا دراين فیلم لحظه ورود این جانباز را به منزل و ملاقات با مادر و خانوادهاش راببینید*.
#قهرمان_من
.
او یک فرمانده بود ....
علی اصغر صادقی به همه گفته بود که در جبهه مسئول نظافت سنگرها و شستن لباس رزمنده هاست. وقتی خبر شهادتش را آوردند پارچه نوشتۀ بچه های لشکر ۱۰ همه را غافلگیر کرد ؛ صادقی فرماندۀ تیپ یک ثارالله(ع) لشکر بود...
بیشتر بچه رزمنده های تهرانی او را میشناختند؛ فرماندهای که در هنگام خنثی سازی مین دست چپ اش از بالای مچ قطع شده بود. گذشته از این حرفها منش و رفتار حاجی به گونه ای بود که در همان برخورد نخست همه مشتری رفاقت اش می شدند.
شهید صادقی حال عرفانی قشنگی داشت. نماز شب های مخفیانه و مناجات های خالصانه و تقوای عالمانه. حاجی در وصیتنامه اش نوشت: بار پروردگارا! تو می دانی که من به طمع بهشت تو و یا ترس از آتش جهنم به جبهه نیامدم بلکه تو را لایق پرستش یافتم و به عشق حسین (ع) به جبهه آمدم. صادقی همیشه به دوستان و نزدیکانش میگفت که مبادا این چند رکعت نماز ما را مغرور کند و از خدا طلبکار بشویم.
همۀ این حرف ها دربارۀ کسی است که در آبانماه سال ۴۵ به دنیا آمد و در دیماه سال ۶۶ از دنیا رفت. علی اصغر ۲۱ ساله بود که شهید شد. روی سنگ مزارش در قطعۀ ۲۹ گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها نوشتند فرماندۀ تیپ یک ثارالله(ع) و گردان زهیر. حاجی یک جوان نخبه و کاربلد نظامی بود؛ همان نسلی که امام(ره) وعدۀ آمدنشان را داد. او یک فرمانده بود ......
#شهید_سردار_علیاصغر_صادقی
#سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
جای مهتاب
به تاریکی شبها
تو بتاب ....
فرمانده تیپ یک ثارالله
فرمانده تیپ الزهرا (س)
فرمانده گردان زهیر
لشکر ۱۰سیدالشهداء (ع)
شهادت: ۲۵ دی ۱۳۶۶ سلیمانیه
عملیات بیت المقدس ۲
#شهید_سردار_علیاصغر_صادقی
#روحش_شاد_باصلوات
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
یادم میآید در تشییع جنازهی شهید حججی، با هم در خانه بودیم و از تلویزیون تماشا میکردیم.
همسر شهید کنار قبر نشسته بود و دعا میخواند.
از حضرت آقا یک عبا خواسته بودند که در قبر شهید بگذارند.
آقاوحید آنجا رو به من کرد و گفت: خانم، ببین همسر شهید چگونه آرزوهای شهید را برآورده کرد!
این ماجرا را فراموش کرده بودم تا اینکه قبل از تشییع جنازه، یادم افتاد و به برادرم گفتم هرطور شده به بیت رهبری پیامی بفرستید تا اگر ممکن است چیزی هم برای من بفرستند که الحمدلله، شب قبل از تشییع جنازه، چفیهای از حضرت آقا به دستم رسید که صبح قبل از تشییع، به همراه برادرم به محل پیکر شهید رفتیم و پرچمی که رویشان بود به همراه چفیهی آقا و دعای معراجی که هر شب برایشان میخواندم، روی سینهشان گذاشتم و گفتم: خودم هر آرزویت را برآورده میکنم؛ نمردهام که آرزو به دل بمانی...!
قسمتی از مصاحبه همسر شهید
🌷وحید فرهنگی والا🌷
#کانال_زخمیان_عشق