🌼🍃🌼
📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃
🌼
📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری
🔻 #قسمت_صد_نودم
باصدای جیغ خوشحالمهتاب،من ومهین جون ازجاپریدیم:
مهتاب:بیاید،بیایدتماس تصویری متصل شد.
مهین جون باخوشحالیویلچرش وبه سمت مهتاب بردوپشت لب تاپ قرارگرفت.
روم نمی شدبرم جلو، فقط باذوق لبخندی زدم ومنتظرموندم که صداش توگوشم بپیچه.
یهومهتاب باذوق گفت:
مهتاب:سلام داداشیییی!
صدای خندش باعث شدقلبم تندتراز قبل بکوبه.
امیر:سلام عروس خانم؛ سلام مامان جان.
مهین جون که گریه میکرد،اشکاش وپاک کرد وگفت:
مهین:سلام گل پسرم، خوبی مادر؟
امیر:قربونتون بشم، من خوبم شماخوبید؟
مهین:الان که تورومیبینم عالیم.
مهتاب:وای داداش من خیلی غمگینم!
صدای نگران امیراومد:
امیر:چرا؟
مهتاب لب ورچیدوگفت:
مهتاب:خب توامروزنیستی.صدای خنده ی آرومش باعث شدلبخندی رو لبم بشینه.
امیر:حالادرسته امروزم روزمهمیه ولی اصلش عقدوعروسیه دیگه که منم ان شالله تااون وقت میام پس ناراحت نباش خواهرجون
مهتاب لبخندی زدوگفت:
مهتاب:ان شاالله.
امیرخندیدوبعدازمکثی گفت:
امیر:اوممم،میگم هالین خانم خوبن؟
طوری ازتعجب،سرم وآوردم بالاکه حس کردم مهره های گردنم جابه جا شد.
به مهتاب که سرش وانداخته بودپایین وباموزی گری می خندید نگاه کردم.یهومهین جون لب تاپ وبه سمتم چرخوند وبه امیرگفت:
مهین: خودش اینجاس!
چادرمو مرتب کردم و سعی کردم به چشماش خیره نشم.
دوتامون سکوت کردیم وانگارقصدنداشتیم حرفی بزنیم. من که تو دوگانگی گیر کرده بودم. نامحرمیش و عشق یک طرفه م..
مهین جون ومهتاب هم مات بودند. لبم وجویدموگفتم:
+سلام.
انگارتازه به خودش اومد،سریع سرش وانداخت پایین وگفت:
امیر:سلام؛خوب هستین؟
تازه می فهمیدم چقدردلتنگشم،حجم دل تنگی شده بودبغضی توگلوم، به زور دهن بازکردم وبا صدای لرزونی گفتم:
+خوبم.
بازم سکوت،من بایک دنیادلتنگی و حرف نگفته و اون...نمیدونم!
نتونستم نگاهش وتحمل کنم هول کردم وسریع لب تاپ وچرخوندمبه سمت مهتاب.
مهین ومهتابباتعجب نگاهم کردن، نمیدونستم چی بگم.
چیزی نگفتم وازاتاقمهتاب رفتم بیرون. همینکه پام وگذاشتمبیرون اشک از چشمام میومد،دستم وگذاشتم رودهنم وآرومهق زدم.
صدای قدم های کسی رو،روی پله هاشنیدم که داشت میومدبالا،سریعاشکام وپاک کردم کهوقتی طرف اومدبالانبینه دارم گریه می کنم.
نازگل:عمم کو؟
سرم وآوردم بالاوبهقیافه همیشه طلبکارشنگاه کردم وبه دراتاق مهتاب اشاره کردم.
چشم غره ای بهم رفت، وقتی خواست ازکنارم ردبشه تنه ای بهم زدولی من انقدرحالم گرفته بود که حال نداشتم چیزیبگم ازپله هارفتم پایین، بایدبه مهمونامی رسیدم.
به فامیلای مهتاب که نگاه می کردم،هنگمی کردم،آخه همش فکرمی کردم الان که جشنهمهتابه همشون حجاب میگیرن وخودشون وچادر پیچ می کنن ولی برعکس بود،جلوی مرداحجاب داشتن و بین ماارایش و لباس شیک داشتن ویکی ازیکیخوشگل تربودن.خندم گرفت احساس شرمندگی داشتم،ماتوجشنامون حتی تولدامونم پوشش کافی نداشتیم ولی ....
پوف کلافه ای کشیدموواردآشپزخونه شدم.
لیوانای شربت وپرکردموازآشپزخونه اومدمبیرون.
مشغول پذیرایی بودم کهدیدم نازگل ومهتاب باهزاربدبختی دارنمهین جون ومیارنپایین.
سریع سینی رو،رویمیزگذاشتم وبه سمتشون رفتم.
پایه ی ویلچروگرفتم،مهتاب باخنده گفت:
مهتاب:خیرازجوونیتببینی ننه،الان راحت ترمیشه بلندکرد.
خندیدم وچیزی نگفت.
نازگل عین مادرشوهراباغرگفت:
نازگل:ایش،آخه عمهمگه مجبوری بری بالا؟
مهتاب بااخم به نازگل نگاه کرد،مهین جون مظلومانه گفت:
مهین:آخه پسرم زنگ زده بود.
نازگل:یعنی این پسرتمخنگه ها،آخه آدم تواین وضع میره سرکار؟
آمپرم زدبالا،باعصبانیتگفتم:
+مجبورنیستی کمک کنی.
هولش دادم عقب وگفتم:
+برواونورخودم کمک می کنم.
ازخداخواسته ایشی گفت ورفت.مهتاب خندید وگفت:
مهتاب:ممنون.
خندیدم وگفتم:
+وظیفس داداچ.
بالاخره ازپله هارفتیمپایین وویلچرمهین جون وروزمین قراردادیم. مهین جون بالبخندی که شرمندگی توهویدامی کردگفت:
مهین:ممنونم دخترا، خیرببینید.
لبخندی زدیم وچیزی نگفتیم.
مهتاب:مامان من برم حاضرشم تاکل مهمونا نیومدن.
مهین:باشه گلم.
مهتاب:هالین توحاضر نمیشی؟
+چرا،حاضرمیشم فعلاکاردارم.
باشه ای گفت وازپله هابالارفت.یادچیزی افتادم ، زود گفتم:
+راستی مهتاب.
برگشت سمتم وگفت:
مهتاب:جونم؟
+کی آرایشت میکنه؟
خندیدوگفت:
مهتاب:خودم عزیزم.
باتعجب گفتم:
+خط چشم؟
بلندترزدزیرخنده وگفت:
مهتاب:اون دیگه دست تورومیبوسه.
لبخنددندون نمایی زدم وگفتم:
+ای به چشم.
رفتم اشپزخونه سراغ ادامه کارهام
&ادامه دارد....
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌹هر جا دلت اسیر بلا شد بگو حسین
🌹قلبت تهی زشور و صفا شد بگو حسین
🌹نام حسین نسخه درمان دردهاست
🌹دردت اگر به ذکر دوا شد بگو حسین
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
💚روزتون حسینی
🌹اللهم ارزقنا کربلا...
💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبدِالله الْحُسَيْن (ع) 💚
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
محمدباقرالخاقانی لاأحبالآفلين - yasfatemii .mp3
6.29M
#ملامحمدباقرالخاقانی
『 لا أحب الآفلين... #عربی🌱•』
•.
اگر به ما کلمه یاد نداده بودی،
چهطور از این تنهاییِ بیکرانه درمیآمدیم؟
راه برگشت که زیر کُرور ها خاک و خَرِّه گم
شده بود، چه طور معلوم میشد؟
شبیه پرندگانِ تازه چشم وا کرده،
حیران توی لانهٔ عجیب بودیم،
تو کلمه را جویدی و گذاشتی
توی منقارهای بیجانِ ما.
حالا خودت نگاه که داریم
هرچند بهلکنت؛ از تو حرف میزنیم،
به همین کلمهها که خودت در دهانمان گذاشتی.
تو سابقه نداشته به کسی کلمهای بدهی
و بگویی حرف بزن، بعد نشنیده بگیری
و بروی دور بایستی. با هر کلمه، هر جا
باشیم رویت برمیگردد به طرف ما، اینجا.
#وَ_کُلُّ_کَلِماتِکَ_تاَّمَّةٌ🌱"
خوبی و دلبری و حُسن، حسابی دارد
بیحساب از چه سبب این همه زیبا شدهای...
#شهریار