eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
به این باور رسیده‌ام که چیزی را نمی‌توانی جبران کنی و دوباره درست بگذاری‌اش سرجایش... حفره‌های زندگی‌ات همیشگی هستند. تو باید در اطرافش رشد کنی؛ مثل ریشه‌های درخت که از اطراف سیمان بیرون می‌زنند؛ باید خودت را از لابه‌لای شیارها بیرون بکشی...
دریای من! اگرچه به پایت نمی رسم  اما هنوز رودم و سوی تو جاری ام
میگفت همیشه‌توی‌عبادت‌کردن متوجه‌باش‌که"خدا"عاشقِ میخواهدنه‌مشتری‌بهشت :")
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
! جھاد دری از درهای بهشت است . .
دوربین ؛ از اسمش پیداست دوردَست را نشان می‌دهد و ما چقدر از شما دوریم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه بسیار جالب عباس موزون با رهبر هندوها درباره امام حسین (علیه‌السلام) 💚
قلبمو مشغول خودت کن
خدایــا ... هر کی غیبتم رو کرده او رو ببخش ! هر کی بدم رو گفته به خوبیهاش اضافه کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترین_ بهانه به‌"طیــن"سر بزن! حالِ‌توخوب‌میشود‌، به‌اندازه‌درآغوشِ‌خدا‌بودن 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
📚 📝 (تبسم) ♥️ به سمت عزیزجون رفتم و در حالی که از نگاه کردن به چشمانشخودداری میکردم .با لبخند گفتم : _ ما رو نمیبینی خوشیاا عزیزجون لبخندی زد و دستم را گرفت و بوسید به چشمانم نگاه کرد ,قطره اشکی ناخوداگاه از گوشه چشمم روی گونه ام چکید. عزیزجون در حالی که اخم کرده بود اشک روی گونه ام را پاک کرد. رامین هنوز مشغول رقص بود ,هربار با یکی از دختران مجلس . انگار نه انگار ثمینی هم هست که از این رفتار ها ناراحت است. مدتی نگذشته بود که دی جی از من و رامین خواست تا باهم برقصیم. رامین به اجباربه سمتم آمد و با تمسخرگفت: _عزیزم افتخار میدی با من برقصی؟ _خوبه خودت میدونی من اهل رقص نیستم و با تمسخردرخواست میدی _بی خیال این حرفا بهتره باهم برقصیم ..ببین همه منتظرن؟ _ببین عزیزم بهتره بری با همون دخترایی برقصی که تا الان تو بغلت جولون میدادند. رامین که از عصبانیت قرمز شده بود در حالی که پوزخند میزد گفت: _خب عزیزم تقصیر من نیست برخلاف تو که خودتو بغچه پیچ میکنی اونا خیلی نازدارن و تو دل برو هستند. بعد در حالی که میخواست بره لیوان آبی به دستم داد و گفت: _نمیشه کاری کرد هرچی باشه تربیت شده دست همون پدر املی دیگه.انتظاری نمیره ازت عزیزم بیا یک لیوان آب بخور تا نمیری از آتش حسادت عزیزم. با شنیدن اسم بابا با تمام وجود سیلی خوابوندم تو گوشش و انگشت اشارمو به سمتش گرفتم و در حالی که اشکم میریخت گفتم: _بار آخرت باشه به پدرمن توهین میکنی. در برابر نگاه متعجب مهمانها با گریه به سمت طبقه بالا دویدم,وارد اتاق رامین شدم و پشت در نشستم و به حال خودم زار زدم . تا اخر مهمانی از اتاق خارج نشدم .شب را خانه خاله ماندم . صبح وقتی همه اهالی خانه خواب بودن ,وسایلم را برداشتم و به خانه خودم رفتم. بعداز عوض کردن لباسهایم مشغول مرتب کردن خانه شدم. برای نهار لازانیا درست کردم و مشعول مطالعه شدم هرچند تمام تمام فکر و ذهنم پیش رامین بود . نمیدانستم وقتی به خانه برگرددبخاطر دعوای دیشب چه عکس العملی نشان خواهد دادولی مطمئن بودم عاقب خوبی نخواهم داشت. . . . ادامه دارد... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 . 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
📚 📝 (تبسم) ♥️ یک ساعت به آمدن رامین مانده بود . بخاطر اینکه با او روبه رو نشوم زودتر نهارم را خوردم و به اتاقم پناه بردم. روی تخت درازکشیدم و کم کم چشمانم گرم خواب شد. باصدای برخورد در اتاق با دیوار ,وحشت زده از خواب بیدارشدم. رامین در حالی که کمربندی در دست داشت در چارچوب در ایستاده بود. از عصبانیت رگ های پیشانیش بیرون زده بود . به سمتم هجوم آورد ,از ترس به تاج تخت تکیه دادم و در با چشمانی وحشت زده در خودم مچاله شدم. در حالی که بلند میخندید گفت: _آخی,جوجوروببین.عزیزم ترسیدی؟دیشب که شجاع شده بودی .جلو همه مهمونها خوابوندی تو گوشم.حالا چی شده داری میلرزی؟هان؟ دستش را بالا برد و اولین ضربه را با نامردی به پهلویم زد .از درد تو خودم جمع شده بودم.اشک میریختم و لبم را به دندان میگرفتم تا صدای دادم بلند نشود. رامین که سعیم برای بلند نشدن صدایم را دید .,دوباره دستش را بالا برد و با کمبربند محکم به بدنم ضربه میزد با فریاد میپرسید که چرا حرف نمیزنم و به پایش نمی افتم تا التماسش کنم که دلش بسوزد و به من رحم کند. ولی من بی صدا اشک میریختم و در دل از خدا میخواستم تا کمکم کند. بارها کمربندش با تمام قدرت بر بدنم فرود آمد و من فقط در دلم خدا را صدا میزدم ,خدایی که باورداشتم هرلحظه کنارم است. هرباررامین عصبانی تر از قبل و با قدرت بیشتری ضربانش را بر بدنم وارد میکرد. رامین که دیگر از کتک زدن من خسته شده بود ,کمبربندش را به گوشه ای پرتاب کرد و شروع کرد به فحاشی کردن . قبل از خارج شدن از اتاق گفت: _کجاست اون پدر قرن هجریت که بیاد نجاتت بده؟تو فقط یک دختر یتیمی که هیچ کس نیست تا به دادت برسه حتی اگه تو رو بکشم هم کسی نمیفهمه.بارآخرت باشه جلو من زبون درازی میکنی ,فهمیدی؟دفعه بعد رحمی درکارنیست انقدر میزنمت که بمیری. نکنه واقعا فکرکردی عاشق چشم و ابروتم ؟نه جانم,تو فقط وسیله رسیدن من به ثروت اون خان بابای خرفتیکه مجبورم کرد با توئه امل ازدواج کنم و گرنه من کجا و توئه احمق کجا؟تا وقتی خان بابا ثروتشو به نامم کنه خفه خون میگیری و مثل یک خدمتکار در خدمتمی فهمیدی؟اگه اون خدایی که میپرستی خیلی دوست داشته باشه وکیل خان بابا زودترمراحلش رو انجام میده و تو زودتر از دستم نجات پیدامیکنی. درحالی که اشکام با سرعت بیشتری فرو میریخت فقط سرم را به نشانه فهمیدن تکان دادم. . . . ادامه دارد... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 . 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
{بسم الله الرحمن الرحیم...
{صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین...
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور
. _ __صـــل الله علیڪ یـا اباعبـــداللہ؛♥️🌿!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برسر مزار آن مرحومه چه خبر است؟ گاهی انقدر غرق مجازی می شویم که اصلا طلب مغفرت و فاتحه خوانی هم یادمان می رود. از طرفی وسط این موج های هشتگی حواسمان به کرکس های لابه لای جمعیت باشند آن ها بیشتر دنبال اخبار داغِ نا امید کننده برای ملت ایرانند. نه داغ دارند و نه دلشان به حال ما می سوزد. کارشناس هشتگ سازی و راه رفتن روی اعصاب ملت است. اصلا برای همین مزد می گیرند از اربابشان