eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
358 دنبال‌کننده
32هزار عکس
13.6هزار ویدیو
155 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما داریم کشتی می‌سازیم! 🛑 شباهت داستان کشتی نوح با وضع فعلی انقلاب اسلامی 👈 جمهوری عقلانیت ایران 🔰 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ظرفیت حافظه‌ی انسان 2.5 میلیون گیگه ؛ یعنی میشه ۳۰۰ سال فیلم ذخیره کرد یا تموم کتابای جهان رو خوند ! پس نشین بگو مغزم نمی‌کشه. تلاش کن
+ آدما چیزی رو که بیشتر از همه دوست دارن ؛ توی قلبشون حفظ میکنن. [دیالوگ‌ِزنان‌کوچک]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صحبتی دارند که آن را نوشته‌ام و همیشه آن را توی جیب خودم دارم : هر کس که بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر باید فحش بشنود. و شما پاسدارها، چون بیشتر برای خدا کار کردید، بیشتر فحش شنیدید و می‌شنوید. ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم؛ برای تحمّل تهمت و افتراء و دروغ ؛ چون ما اگر تحمّل نکنیم ، باید میدان را خالی کنیم ... 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
شهادت ... پایان کسانی است ، که به تکلیفشان عمل کردند 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
مقدس 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
دکمه ی وصل را می زنم : _ لیلا ! خواهری ! خوبی که؟ یه ساعت اجازه گرفتم . الآن توی محوطه ام . خیالت راحت باشه . حرفم را مزه مزه می کنم و می گویم : _ تا حالا شده که توی وضعیتی قرار بگیری که نه مقابلت رو ببینی ، نه پشت سرت رو ، نه اطرافت رو . با مکثی می گوید : _ خیلی .... و نفسی بیرون میدهد : _ خیلی وقت ها ، خیلی جاها برام این حال پیش اومده . یه حیرت عجیبی که تمام فکر و ذهنت رو تعطیل می کنه . درست می گم؟ _ اوهوم . دیدی تو جاده های شمال وقتی که مه پایین می آد چه جوری می شه؟ علی ، من این فضای مه آلود رو دوست ندارم . ازش وحشت می کنم . همش فکر می کنم یکی از پشت مه بیرون می آد که غریبه است و من نمی شناسمش و ممکنه به من آسیب بزنه.. دلم می خواهد حالم را درک کند . _ من درکت می کنم لیلا ! می دونم فضای مه آلودی که برات تو زندگی پیش اومده یعنی چی . فقط دوست دارم که بدونی می شه از این فضای مه آلود رد شد . درسته وهم آلوده ، اما دیدی راننده ها توی این فضای نا آشنا چه با احتیاط حرکت می کنند. چراغ ماشین رو روشن می کنند و با دقت جاده رو نگاه می کنند . فقط نباید توی این فضا بمونی . حرکتت رو متوقف نکن . می تونی کمک بگیری از نوری که فضا رو برات روشن کنه ، ازکسی که دستت رو بگیره . چشمانم را بسته ام و دارم تصویر سازی علی را در خیالم دنبال می کنم . راست می‌گوید: اما - اما من می ترسم . از کی کمک بگیرم که واقعا من رو دوست داشته باشه ، نه به خاطر خودش. علی جوابم را نمی دهد ؛ اما از صدای نفس هایش می فهمم که هست. نوری ذهنم را روشن می کند .درجا گوشی را قطع می کنم . کسی که هست و نیست . کسی که وجودش می تواند من را آرام کند حتی اگر حاضر نباشد . همراهم زنگ می خورد . خاموشش می کنم . دفترم را باز می کنم و می نویسم : من محتاج کسی هستم که مرا بیش تر از خودم بخواهد. خواسته و نیازش و منافعش در میان نباشد . محتاج کسی هستم تا مرا در آغوش محبت خودش طوری غرق کند که همه ی عقده های وجودم باز شود . من دستان کسی را طلب می کنم که وقتی دستم را می گیرد ، بدانم که می توانم با نور وجود او سال های سال راحت حرکت کنم . نه به دره ای بیافتم نه به کوهی برخورد کنم و نه از مقابل و پشت سرم تصادفی رخ بدهد . وجودش بر تمام زندگی ام سایه بیاندازد و مرا همراه خودش تا فرا آبادی ها ببرد. وجودی ماورایی می خواهم . صدای در اتاق، افکارم را به هم می ریزد. مادر در را باز می کند و می گوید: لیلا جان! علی کارت داره . بلند می شوم . گوشی را می گیرم و می گویم : - سلام . صدایش عصبی است: - دختر خوب ! گوشیت رو خاموش می کنی بی چاره می شم . چه ت شد ؟ خوبی؟ ٭٭٭٭٭--💌 💌 .💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 سن شهادت: 25 سال اهل شهرستان اصفهان 3⃣2⃣ رزق حلال 🍃به حلال و حرام دقت می کرد. خیلی بیشتر از بقیه. من رفتم مشهد و برگشتم. مصطفی را دیدم و سلام کردم. بعد از سلام و احوال پرسی از من پرسید: مشهد بودی؟! گفتم: آره، چطور مگه! با لحن خاصی گفت: با ماشین لشکر رفته بودی!؟ مکثی کردم و گفتم: چند تا از فرماندهان لشکر هم بودند. 🍃مصطفی پرید تو حرفم و گفت: به کسی کار نداشته باش. آدم باید با پول حلال بره زیارت. همین الان برو پیش مسئول تدارکات، ببین چقدر باید برای هزینه ماشین پول بدی. من هم بعد از کمی فکر رفتم و هزینه ماشین را پرداختم. مصطفی برای ما حدیث معروف پیامبر را می گفت: « عبادت ده قسمت دارد که نه قسمت آن به دست آوردن رزق حلال است.» 📚 کتاب مصطفی، صفحه 154 الی 155 کانال سنگر شهدا ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
{بسم الله الرحمن الرحیم...