🔰هر وقت از #منطقه به منزل🏡میآمد، بعد از اینکه با من احوال پرسی میکرد، با همان لباس خاکی #بسیجی به نماز میایستاد. یک روز به قصد شوخی 😉گفتم: تو مگر چقدر پیش ما هستی که به #محض آمدن، نماز میخوانی؟ نگاهی کرد و گفت: هر وقت تو را میبینم،😍 احساس میکنم باید دو رکعت نماز #شکر بخوانم.
🔰هیچ وقت روز تولدش🎊 و روزهای خاص رو #فراموش نمیکردم. سال ۹۳ سوریه بودیم. آنجا یک تقویم 🗓در خانه داشتیم؛ اما تاریخش به میلادی بود، حاجی به خاطر #مشغله زیاد و دیر آمدن به خانه یادش💬 می رفت که تقویم #ایرانی بیاورد.
🔰یادم رفته بود #شهریور ماه نزدیک و چند روز دیگر تولدش است.😱 درست روز تولدش بود؛ ظهر برای #نهار آمده بود تا به خانه سری بزند. سر سفره به شوخی و با خنده☺️ گفت: چه خانم #بیمعرفتی دارم، گفتم الان میروم خانه، باسلیقه خانه را تزیین کرده و کیک🎂 خیلی خوشمزه درست کرده باشد؛ اما مثل اینکه #بانک از تو با معرفتتر هست، اول صبح🌤 با یک #پیامک روز تولدم را تبریک گفت.
🔰 دخترمان #امالبنین که متوجه شد روز تولد🎉 پدرش هست پرید بغلش و او را غرق #بوسه کرد. تا انجا که با خنده گفت بابا ولم کن، اشتباه گفتم تولد همسایه بود #تولد من فردا هست. برای یک لحظه شرمندهاش شدم.🙈 این خاطره و تمام خاطرات #شیرینش را هیچ وقت فراموش نمیکنم.»❌
✍ به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_نادر_حمید🌷
#سالروز_ولادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
📝 #خاطره_شهدا1⃣
❗️مادر شهید مدافع حرمی که خواب شهادت فرزندش را دید...
💠شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است.
آن موقع نیمهشب از خواب بیدار شدم.
حالت غریبی داشتم،
آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است.
صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود.
به بچهها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم.
احساس میکردم مهمان داریم.
عصر بود که همسرم، دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س)آمدند.
🔸صدای زنگ در بلند شد.
به همسرم گفتم حاجی قویباش خبر شهادت محمدرضا را آوردهاند.
وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است.
من میدانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است...
🌷شهید « #محمدرضا_دهقان_امیری » در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۴ و در سن بیست سالگی به قافله شهدای مدافع حرم پیوست.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
14.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد
🍂مرا ببر به زمین و زمانه ای دیگر
👌 دقیقا همین امروز بود " سوم شهریور ماه سال ۹۲ " که با حرفای دلنشینت بر دل ما نقش بستی که برای رسیدن به معشوق باید عاشق بشی تا بخردت
#فیلم
#شهیدرسول_خلیلی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
قدمگاه شهدا
روایت خانم محبوبه بلباسی، همسر #شهید_محمد_بلباسی از پیاده روی اربعین
#شهید_محمد_بلباسی 🌷
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
بعد از سونوگرافی بهش زنگ زدن و گفتن بچه ت #پسره...
خندید و گفت : خدارو شکر که سالمه
گفتن شوخی کردیم بچه ت #دختره..
باذوق چند بار پرسید جدی میگین؟ واقعاً دختره؟
از خوشحالی سر از پا نمی شناخت
#اسمشو از قبل انتخاب کرده بود
♥️ #زینب
زینب خانم نازدانه ی شهید
#شهید #محمدتقی_سالخورده
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
4_5892980436199539185.ogg
202.9K
بازی کلاه نقی ، سر تقی 😅
🎙راوی : حاج داوود احمدپور
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#وصیٺـــــ نـامہ🌹
#شهید_احمدعلی_نیري
❊⇠قرآن قرآن را فراموش نکنید. بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است اسلام را درتمام شئوناتش حفظ کنید.
❊⇠رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کند.
🌹هـدیه نثـار ارواح طیبـه شـهدا و امـام شـهدا #صلوات
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
✍ #ڪلام_شـهید
🔰سپاس خدای را که توفیق خدمت در راهش را نصیبم کرد و امیدوارم این فراز و نشیب را به یاری او طی نموده و مفتخرانه در درگاهش با سرافرازی روی بیاورم و همچنین در محضر رهبر عظیم الشان اسلام و ائمه اطهار و قائم آل محمد (عج) تعالی فرجه و نایب خاصش امام خمینی خشنود و روسفید باشم.
🔰غرض از نوشتن مطالب فوق جهت آگاهی برادران از خط مشی اینجانب می باشد که خدای ناکرده مپندارند که کورکورانه در این راه قدم گزارده ام بلکه تنهای تنها برای خدا می باشد والا معنا ندارد و ضمناً به برادران و خواهران توصیه می کنم که از این راه فارغ شوند و همواره در استحکام آن بکوشند تا به یاری حق پرچم اسلام را در سراسر گیتی برافرازیم.
#شهید_مسعود_آهنگری🌷
#سالروز_شهادت
❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#لالههای_آسمونے
🔰فقط یک آرزو دارم....!!!
گفت:
«توی دنیا بعد از شهادت فقط یک #آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به #گلوم»
#تعجب کردیم
بعد گفت:
«یک صحنه از #عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر»
والفجر یک بود که #مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد بردنش خورده بود به گلوش.
وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش #خون می آمد.
می گفت: آرزوی دیگه ای ندارم مگر #شهادت.
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
#سالروز_ولادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh