eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
349 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴یا حسین شهید تصویری از پیراهن شهید گمنام که در جریان تفحص پیکرهای مطهر شهدا در جزیره مجنون در سالهای گذشته در ماه محرم کشف شده است. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
اقدام جالب در رژه امروز نیروهای مسلح قزوین در واکنش به حذف عبارت شهید از خیابان‌ها نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
⭕️ گفت تو منطقه یکی از بچه ها خیلی پرسپولیسی بود همیشه کری خونی داشتیم حسرتشم این بود که بازی با استقلالو نمیتونه بره ببینه گفت:یه شب دیدیم غیبش زد دم دمای صبح،۵، ۶ تا اسیر گرفته بود داشت میاورد بهشون یاد داده بود،اون مادر مرده ها هم میگفتن😁 برسبولیس سرور استقلاله😂 جاتون خالی شهدا نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إِلهي عَظُمَ البَلاء... این اشک ماست کز غم هجران شده روان.. عَجّل علی ظهورکَ یا صاحب الزّمان ❤️ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی فارسی دو شهید مدافع حرم حزب‌الله 🔻«حسن یوسف زبیب» و «یاسر احمد ضاهر» دو تن از رزمندگان حزب الله لبنان بودند که نیمه شب شنبه دوم شهریور در حمله رژیم صهیونیستی به منطقه عقربای دمشق سوریه به شهادت رسیدند. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
آهنگران(1).mp3
3.8M
#حاج_صادق_آهنگران 🎵 کجایند شور آفرینان عشق ... حتما دانلود بشه و با حال خوب و تو خلوت خودمونی با شهدا نجوای عاشقانه داشته باشیم 💔🌷 #هفته_دفاع_مقدس #شبتون_شهدایی💔 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
یک جبهه ، دو رسالت ... #روحانیت #دفاع‌_مقدس نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
عکس یادگاری خانوادگی دورانِ جنگ این‌ گونه بود ... #اعزام_به_جبهه #نوجوانان نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
از این وادی همه خشنود رفتند ... عکاس : سعید صادقی #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
♦️♦️♦️♦️دفاع مقدس یا جنگ؟ ما هشت سال از خودمان کردیم، در مقابل تجاوز صدامِ بعثی، او که مُسلح بود به ادوات آمریکایی، دلش گرم بود به دلارهای نفتی شیوخ منطقه، او که شیمیایی را از آلمان می‌گرفت و سَر ما آوار می‌کرد. او که تانک را از روس‌ها و جنگنده را از فرانسوی ها می‌خرید. از حمایت سیاسی و بین المللی همین آمریکا هم برخوردار بود. ما دفاع کردیم، بین مفهوم دفاع از حق خود با جنگ و تجاوز تفاوت وجود دارد. ما مظلومانه کردیم در عملیات‌هایی که حتی سیم خاردار نداشتیم، تحریم بودیم. گلوله تفنگ ها را با احتیاط مصرف می‌کردیم چون فرماندهان بخاطر کمبود امکانات و تجهیزات می‌گفتند اسراف می شود. موشک نداشتیم چون در دوران پهلوی، شرکت های آمریکایی هرچه میخواستند به ما میفروختند نه آنچه نیاز ما بود. ناچار در میانه مقدس از لیبی و سوریه موشک خریدیم آن هم با آن همه مکافات. ما دفاع کردیم از اسلام، از ایران، از انقلابی که ایران را بدست مردم رسانده بود. ایران مال خاندان پادشاهی بود. ایرانی که هر بار خاندانی با زور شمشیر یا دخالت خارجی صاحبش می‌شدند. یک بار قجرها، یک بار پهلوی ها باید قدردان نسلی بود که از جوانی خود گذشتند، آن روز که می‌جنگیدند هیچ امتیاز و سفره ای برایشان مهیا نبود فقط به فرمان امامِ خود از اعتقادات خود دفاع کردند. هم نسلیهای امروز من بی رحمانه نسل گذشته را نقد می‌کنند اما تاریخ را بخوانید کمتر نسلی پیدا می‌کنید که اینطور جانانه از خاک و ناموس ایرانی دفاع کرده باشد. هفته دفاع مقدس مبارک نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خنده های زیبای شهید دلم گرفته ای رفیق... با کوچ پرستوها برگرد مهربون.... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
١٢_ساله 🌷یکی از خاطره‌ هایی که با وجود گذشت چندین سال از جنگ تحمیلی همواره با خود مرور می‌ کنم به حضور پنهانی نوجوانی ١٢ ساله در جبهه بازمی‌ گردد. به دلیل سن کم، اجازه نداده بودند به جبهه برود، اما چون اندامش کوچک بود، خود را داخل اتوبوس رزمندگان پنهان کرده بود تا به جبهه برود. 🌷او به خواست خودش سلاح‌ های سنگین را جابجا می‌ کرد. در یکی از درگیری‌ ها از ناحیه گردن و کتف مورد اصابت گلوله قرا گرفت و وقتی که او را پیش ما آورند، تقاضا کرد که «من را به عقب منتقل نکنید. بگذارید دوره بهبودی را در همین بیمارستان بگذرانم.» و حدود ٣٠ روز طول کشید تا خوب شود. 🌷اواخر حضورش در بیمارستان دیگر خودش یک امدادگر شده بود. بر سر تخت‌ مجروحان دیگر می‌ رفت و به آنها رسیدگی می‌ کرد. برخی از مجروحان از این که یک پرستار زن جراحت آنها را پانسمان کند ناراحت می‌ شدند بنابراین از ما می‌ خواستند که آن نوجوان زخم‌ هایشان را ضدعفونی و پانسمان کند. علاوه بر این، حضور او باعث تقویت روحیه دیگر مجروحان نیز شده بود. 🌷....پس از این که آن نوجوان مرخص شد دیگر از او خبر نداشتم تا اینکه در پایان جنگ خبر دادند که شهید شده است. راوى: دکتر صدیقه حنانی از بانوان ایثارگر و رزمنده ‌ای که در سه عملیات دوران دفاع مقدس به عنوان امدادگر و گروه مراقبت‌ های ویژه پزشکی حضور داشته است. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بیش از ۳۳ هزار #دانش_آموز رزمنده در جنگ ۸ ساله ایران🇮🇷 و عراق به #شهادت رسیدند. 🌹یاد و خاطره #شهدای_دانش_آموز را در سال تحصیلی جدید گرامی میداریم🌷 و بهار تعلیم و تربیت و #هفته_دفاع_مقدس را بر معلمان و دانش آموزان تبریک♥️ وتهنیت عرض می نمائیم. نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
🔹روز #شهادت حضرت معصومه (س) خدام، پرچم حرم🚩 را به منزل #شهید اوردند وخانواده شهیدزاهدپور🌷 میزبان #خادمان حضرت معصومه شدند. 🔸یکی ازخدام بنام آقای قلی ازهمرزمان👥 #شهیدزاهدپور بود. او درآن مراسم روحانی از ویژگیهای بارز شهید یاد کرد، ازخنده و شوخ طبعیهایش😅 از #نمازشب ها و راز و نیازش، ازمهارت وتخصصش👌 🔹از اینکه #فرمانده گردان صحن شد و ازهمه غم انگیزتر💔 صدای درخواست #کمک شهیدزاهدپور در بیسیم📞 بود که هنوز در گوش همرزمش طنین انداز است😔 #شهید_اسماعیل_زاهدپور 🌷 #شهید_مدافع_حرم نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
9⃣8⃣1⃣1⃣ 🌷 💠یکی ازدوستان اومیگوید: 🔰حاج اسماعیل شهید و شهادت🌷 بود و هرجا شهدا برگزار میشد باذوق وشوق😍 درآن مراسم شرکت میکرد و معتقد بود هرچه که درآن مراسم میل میشود تبرک✨ است و … 🔰او دراین ماههای آخر بسیار بی تاب بود و دائما به رفت وآمد داشت وپیگیر اعزام🚌 به بود. به اوگفتم: اگر به سوریه بروی و شوی بچه ها، ارمیا چه میشود⁉️ تو که از وابستگی به خودت با خبری! 🔰حاج درجواب گفت: آرزوی ما انسانها تمامی ندارد❌ نگران هستم اما انها را به خدا و (سلام الله علیها) میسپارم💗 "فرزندبزرگ شهید" تعریف میکند از که شب قبل ازعملیات کربلا دیده بود میگفت:👇 🔰خواب دیدم پدرم و چند نفر از همرزمانش👥 در قرارگرفتند ونیروهای بی دین و وحشی به آنها حمله💥 میکنند وپدرم میشود. 🔰فردای آن روزحاج اسماعیل با تماس☎️ میگیرد تابچه ها از راه دور به  بی بی (سلام الله علیها) سلام بدهند و او نیز با آنها خداحافظی👋 کرد. علی خوابش را تعریف میکند و از پدر میخواهد که به این نرود🚷 🔰‏اسماعیل میخندد😄ومیگوید نگران نباش من هیچیم نمیشه وجام خیلی خوبه👌 علی هم پدر رابه (سلام الله علیها)میسپارد. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
سلام بر شهیدان زنده بر ناله های دربستر بر کپسول های همیشه همراه بر مرگ تدریجی سلام بر تاول برگاز خردل سلام بر کربلای۵ بر تنگی نفس وسلام بر جانبازان شیمیایی🕊🌹 📸 #شهید_احمد_پاریاب 🍃🌸 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#لاله‌های_آسمونے 🌷یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم، اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر کاوه، کم مانده بود سکته کنم. 🌷سر محمود شکسته بود و داشت خون می آمد با خودم گفتم: الان است که یک برخورد ناجوری با من بکند چون خودم را بی تقصیر می دانستم، آماده شدم که اگر حرفی، چیزی گفت، جوابش را بدهم. 🌷او یک دستمال از داخل جیبش در آورد، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون این برخورد از صد تا تو گوشی برایم سخت تر بود، در حالی که دلم می سوخت، با ناراحتی گفتم: آخه یه حرفی بزن. 🌷همان طور که میخندید گفت: مگه چی شده؟ گفتم: من زدم سرت رو شکستم، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده، همان طور که خون ها را پاک می کرد، گفت: این جا کردستانه، از این خون ها باید ریخته بشه، این که چیزی نیست، چنان مرا شیفته خودش کرد که بعدها اگر می گفت: بمیر، میمردم. #شهید_محمود_کاوه🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🔺به بهانه آغاز سال تحصیلی ✏️ یادے ڪنیم از دانش‌آموزانے ڪه در مدرسه عشق و مردانگے درخشیدند و مُمتاز شدند. #دفاع_مقدس #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
زندگی نامه و خاطرات #شهید_مرتضی_ابوعلی_‌ #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :6⃣ ✍ به روایت همسر شهید 🌻چند سالی بود توی ستاد بازسازی عتبات ثبت‌نام کرده بود. ماه رمضان سال93 بود که اسمش درآمد. بعد از ماه مبارک، یک ماه رفت عتبات. کارش توی بیمارستان امام سجاد نزدیک علقمه بود. اسمش این بود که به عنوان یک نیروی تاسیساتی رفته عراق ولی تا کارش تمام می‌شد، می‌رفت پیش نیروهای حشدالشعبی. زبان عربی‌اش خوب بود و می‌توانست با آن‌ها ارتباط برقرار کند. این اواخر که همراهشان نگهبانی هم می‌داد. 🌻سوم مهر برگشت. برگشتن مرتضی برایم مثل این بود که دو دستی دنیا را بگذارند جلویم. فقط خدا و مرتضی می‌دانستند چقدر غصه دوری‌اش برایم سنگین است.یک ماه نشده بود که آمده بود، گفت: «مریم، اون مهندسی که تو کربلا براش کار می‌کردم از کارم راضی بوده، گفته دوباره بیا!» از صبح که این حرف را زد، تا بعد از ظهر یکسره گریه کردم. از فکر دوری دوبارۀ مرتضی اشکم بند نمی‌آمد. دوست نداشتم از او دور باشم. به هر دری زدم راضی‌اش کنم نرود، نشد. گفت می‌رود کربلا، 🌻اما بیست و چند روز از او خبری نداشتیم. روزها به کندی و سختی می‌گذشت. انتظار و بی‌خبری از حال و روز مرتضی مرا به مرز جنون رسانده بود. قرار بود برود کربلا، سر از سوریه درآورد. با یک پاسپورت افغانستانی همراه با بچه‌های فاطمیون، بی‌خبر و پنهانی رفته بود سوریه. آن سه هفته هم که از او بی‌خبر بودیم برای آموزش رفته بود پادگان. 🌻تازه فهمیدم چرا بعد از شهادت حسن قاسمی ‌دانا آن‌قدر توی خودش بود. نگو داشت برنامه رفتنش را جفت‌وجور می‌کرد.رفتنش بار اول 109 روز طول کشید. 🌻من هم که حسابی از دستش کفری بودم، تا مدت‌ها تلفن‌هایش را جواب نمی‌دادم، یا به بچه‌ها می‌گفتم: «باباس. شما جواب بدید.» صدایش را که می‌شنیدم دلم برایش پر می‌زد ولی جلوی خودم را می‌گرفتم تا با او صحبت نکنم. شب تولدم که زنگ زد، دیگر نتوانستم مقاومت کنم. دلم برای صدایش تنگ شده بود.هر بار که زنگ می‌زد می‌گفتم: «کی میای؟» هر دفعه می‌گفت: «میام خانوم، عجله نکن. این‌جا عملیاته.» برگشتنش چندبار به تعویق افتاد. 🌻مدام با هم در تماس بودیم ولی کافی بود فقط برای چند دقیقه تماسش با ما قطع شود، حجم انبوهی از افکار مشوش به ذهنم فشار می‌آورد. به خودم می‌گفتم: «نکنه ترکش بخوره! نکنه مجروح بشه!» آن‌قدر با خودم می‌جنگیدم تا دوباره تماس می‌گرفت و آرامم می‌کرد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
گزارش تصویری از آیین بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی جدید باحضور امام جمعه بخش زیدون و جمعی از مسئولان در دبیرستان دخترانه شهربانو واقع در شهر سردشت زیدون
#رمان #قبله_ی_من_ دو چشم تو مناجات است و بغض من اذان صبح و باران محبت را درون چشم تو دیدم #یاس_خادم_الشهدا_رمضانی_ نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh