#شهیدی_که_مادرش
#صدایش_را_ازمزارش_میشنود
روزی سید مهدی از جبهه آمد و گفت - #مادرجان! بازهم جدّم به دادم رسید. در حال انجام عملیات بودیم؛ در محوری که ما بودیم تمامی نیروها شهید شدند و من در آنجا تنها ماندم، راه را گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر #جدم #حسین(ع) و اربابم ابالفضل را صدا زدم که به طور #تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند.
هر سال روز مادر که می شود خواب می بینم #سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد.
هر هفته پنج شنبه ها بر سر #مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل #قبر سید مهدی مرا #صدا می زند و چند بار می گوید: - #مامان!
سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم.
سید احمد غزالی (برادرشهید)
آخرین باری که می خواست #اعزام شود. با همه #خداحافظی کرد و من آخرین نفر بودم که باید با سیدمهدی خداحافظی می کردم، با هم روبوسی کردیم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. سیدمهدی گفت: - داداش! این آخرین باری ست که می بینیمت و در آغوشت هستم. من دیگر برنمی گردم؛ حلالم کن.
خیلی ناراحت شدم و گریه کردم. هیچ وقت سیدمهدی را اینقدر نورانی ندیده بودم.
شب بعد، خواب دیدم که سید مهدی شهید شده است. دقیقاً یک هفته بعد خبر شهادت سیدمهدی را هم شنیدم.
#شهید_سید_مهدی_غزالی🌷
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#برشی_از_زندگینامه_شهید🌷
#پدری_نمونه_ومهربان✨
عبدالحسین دررابطه بابچهها یک پدرنمونه بود فرزندانم چیزهایی ازپدرشان یادگرفتند که آثارو رفتارهای سید را در وجود آنهامی بینم🌹 همسرم خیلی به تربیت دینی فرزندان مان اهمیت می داد پسرمان را آنقدر باخودش مسجدمیبرد که گاهی جلوتراز آقاسیدخودش به مسجد می رفت😍 بدون آنکه حرفی بزند با#عملش نشان می داد که راه درست کدام است آقاسید بچه هاراخیلی دوست داشت ولی نسبت به دخترمان علاقه عجیبی داشت ومی گفت سفارش شده #جدمـ است❤️ علاقه اوشب عروسی دخترم به من ثابت شدوقتی این پدرودخترهمدیگه رابغل کردندآن قدرباشدت گریه می کردندکه مهمان هاهم شروع به گریه کردند😭
روزی که خبر #شهادت سید را آوردند دخترم ازدیدن عکس اعلامیه پدرش فریادی زدو ازحال رفت..تاهفت روز #کمرش خم مانده بود معنی شکستن کمررادخترم همان جافهمید...😔💔
✍به روایت همسربزرگوار
#شهید_موسوی_نژاد
🌱{@meraj313}🥀