#ازدواج_به_سبک_شهدا💍
💞اخلاق و #ایمان در زندگی خیلی برای من مهم بود. مهمترین نکته نیز نوع بینش و برخورد و گفتار #صادقانه وی بود که باعث شد من #حامد را قبول کنم☺️
💞ملاک های #ظاهری و دنیایی اهمیت چندانی برای من نداشت❌ حامد همه معیارهایی که یک #مرد در زندگی باید داشته باشد را داشت، مهربانی و کمک به دیگران❤️ در زندگی #حامد از جایگاه خاصی برخوردار بود.
💞مراسم #ازدواجمان کاملا ساده و #اسلامی برگزار شد، مهمانها مثل یک مهمانی ساده وارد سالن شدند و غذا خوردند و رفتند. زندگیمان را نیز در زمستان سرد☃ #سال۸۶ شروع کردیم.
#شهید_حامد_بافنده
#شهید_مدافع_حرم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#خاطرات_شهدا 🌷
شهید مدافع حرم حامد جوانی
ولادت: ۱۳۶۹/۰۸/۲۶ تبریز
مجروح: ۱۳۹۴/۰۲/۲۳ لاذقیه
شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴ 🌷
🔰حامد جوانی یکی از جوان ترین شهدای مدافع حرم #آذربایجان است که در روز ۲۳ اردیبهشت ۹۴📆 در منطقه #لاذقیه سوریه مجــ💔ـروح شد. بر اثر شدت جراحات حدود ۴۳ روز در #سوریه و بیمارستان بقیه الله تهران بستری و در حالت #کما بود که سرانجام ۴ تیر ماه ۹۴ به قافله شهدا پیوست🕊🌷
🔰یکی از روزهای پاییـ🍁ـز ۹۳، #حامد خوشحال و خندان به خانه آمد و با ذوق و شوق خاصی گفت: یک خبر خوب دارم😍. همه سرا پا گوش شدیم تا حامد دلیل آنهمه #خوشحالیش را بگوید. حامد گفت: یادتان هست که من همیشه میگفتم که ای کاش ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا آمده بودم👶 تا در رکاب حضرت #اباعبدالله(ع) بجنگم و از خاندانش دفاع کنم⁉️ حالا این فرصت برایم پیش آمده تا به #سوریه بروم و از خواهر حضرت اباعبدالله(ع) دفاع کنم👊
🔰پس از اولین اعزام🚌 پسرم به منطقه و بازگشتش در #اسفندماه، وی مدام از حال هوای منطقه و شرایط سخت جنگ💥 در سوریه تعریف میکرد و میگفت: «من در آنجا به عینیت میبینم که چگونه هواپیماهای✈️ آمریکایی به #بهانه بمباران داعشیهایی👹 که در محاصره نیروهای جبهه مقاومت بودند برای آنها با چتر، #اسلحه و مهمات و مواد غذایی🍱 میرسانند و به جای داعشیها نیروهای #سوری و مردمی را بمباران میکنند تا راه فراری برای داعشیها باز کنند
🔰با وجود تعیین زمان #عقد در روز اول فروردین، حامد به من گفت که «بابا من اکنون شرایط ازدواج ندارم❌ من در این #دختر و خانواده ایشان هیچگونه ایرادی نمیبینم، هر ایرادی هست از من است. من نمیخواهم نام کسی در شناسنامهام📖 ثبت شود و بعدا از آنها شرمسار شوم😔 چرا که اگر اینبار خدا بخواهد و من عازم #سوریه شوم مدت زیادی زنده نخواهم بود🚫
🔰از همرزمان حامد شنیدم که در منطقه #لاذقیه یک روستای شیعه نشین در محاصره تکفیریها😈 بود و آنقدر اوضاع وخیمی داشت که حتی #نظامی های سوری برای آزادی آن پیشقدم نمیشدند❌ اما #حامد با تخصصی که در مورد مسائل توپخانه💣 و موشکی داشت، با برنامهریزیها و #مهندسی دقیق👌 توپخانهای و دیدهبانی، ضربههای مهلکی💥 بر داعشیها وارد آورده و چنان #وحشتی در دل آنها ایجاد کرده بود که برای #ترور_حامد نقشههایی کشیده بودند.
🔰ضربات مهلک حامد جوانی به پیکره داعش بحدی بود که بسیاری از تکفیریها از دست او #آواره شده بودند و زمانی که با موشک #ضدتانک «تاو» مورد هدف🎯 قرار میگیرد، از چهار زاویه فیلمبرداری🎥 میشود و تا ماهها این فیلم سر فصل خبر سایتها و شبکههای ماهوارهای #داعشیها بود.
#شهید_حامد_جوانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🔰گل یا پوچ
🔸عملیات در پیش بود از «خلصه» به سمت #شیخ_نجار حرکت کردیم بیشتر نیروهـا با اتوبوس🚌 رفتند ولی ما به خاطر #توپ هایی که روی خودرو حمل میکردیم عقب ماندیم در شهـرک صنعتی شیخ نجار بقیه نیروهـا را گم کردیم😕 و یک ساعتی⏰ سرگردان بودیم قرار شد بچه هـا یک جا منتظر بمانند تا من #مقر را پیدا کنم
🔹بعد از برگشتن دیدم #حامد بچه هـای کوچک سوری را دور خودش جمع کردہ و #گل_یاپوچ بازی می کنند!!سرگردانی حسابی خسته مان کردہ بود😪 گفتم: «حامد وسط این #اوضاع چه حوصله ای داری ؟!!» جواب داد این بچه هـا تا چشم باز کردن جنگ💥 و خرابی دیدن میخوام یکم از اون حال و هـوا بیرون بیان ...
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_مدافع_حرم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#خاطرات_شهدا 🌷
💠امر به معروف خانوادگی
🔰خانوادہ هـایمان را براے #گردش و تفریح بردہ بودیم کیش🏖 در حد توان مالے مان تلاش میکردیم هـر چہ ممکن است #دیدنیهـاے آنجا را بہ خانوادہ مان نشان دهـیم👌 شوخی هـاے حامد و بچه هـاے دیگر فضاے بسیار #بانشاطے بہ وجود آوردہ بود
🔰در کیش کشتے هـاے⛴ تفریحے دو طبقہ وجود دارد که در عرشه ی کشتے منظرہ #سطح_آب دریا و در طبقہ پایین که دیوارہ شیشه اے دارد مرجان هـاے رشد کردہ و در کف دریا🌊 قابل مشاهدہ است
🔰حامد #اصرار داشت سوار این کشتے بشویم ⚡️اما چون من میدانستم در این کشتے موسیقے🎵 زندہ که بعضاً از دایرہ شرع خارج است اجرا مے شود لذا #مخالف بودم. حامد گفت سوار میشیم اگر آهـنگ بد پخش شد #امربہ_معروف میکنیم
🔰بالاخرہ سوار شدیم😊 و موسیقے شروع شد🎶 حامد رفت سراغ مسئول آنجا و خواست که موسیقے را متوقف🚫 کند ولے مسئول #مخالفت کرد حامد بدون اینکه تند و عصبی بشود گفت: یک #پیشنهـاد👇
🔰وقتے کشتے دارہ میرہ ما میریم #بالاے کشتے شما پایین موسیقے بخش کن، در برگشت ما میایم #پایین شما بالا موسیقے اجرا کن🎹 آن بندہ خدا بہ خاطر #برخورد خوب حامد پیشنهـاد جالب و هـمچنین تعداد زیاد ما👥 با خواستہ حامد موافقت کرد✅
🔰البتہ در برگشت↪️ زیر حرفش زد و پایین هـم موسیقے پخش کرد☺️ ولے سعے کرد در انتخاب موسیقے تا حدے #رعایت حال ما را هـم بکند با موسیقے #اےایران اے مرز پر گهـر🇮🇷 و ... برنامہ اش را بہ پایان برد
🔰وقتے از کشتے پیادہ شدیم خندیدیم و بہ #حامد گفتم دیدے هـمون شد که من گفتم😅 حامد که هـمیشہ خندہ رو بود #بغض کردہ بود میگفت: چقد زشتہ که در جمهـورے اسلامے چنین وضعے داریم😢 حتے گریہ هـم کرد تا جایے که براے گرفتن عڪس عینک آفتابے اش🕶 را برنداشت تا صورت ناراحتش در عکس معلوم نباشد❌
#شهید_حامد_کوچک_زاده
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#خاطرات_شهدا 🌷
💌نامه های عاشقانه با پست خیلے پیشتاز
🔰رابطہ عاشقانه و منحصر به فرد با هـمسرش💞 داشت خانم اش را صدا می زد #حاجی هـم اینکه حالت جهـادی و حالت #فرماندهی داشت و هـم این که هـنگام صحبت تلفن☎️ اگر کسی به مکالمه گوش میداد نمی فهمید #حامد با چه کسی صحبت می کند.
🔰فکر میکردند حامد با کدام فرماندہ #سپاہ در حال صحبت است حامد در نامه نوشتن📝 برای هـمسرش هـم بسیار #فعال بود👌 خصوصا ایامی که در ماموریت شمال غرب🗺 بودیم یکی از کارهـای ثابت حامد #نوشتن_نامه برای هـمسرش بود
🔰شیوہ فرستادن نامه📩 برای هـمسرش هـم #جالب بود مثلا اگر می دید شما دارید به مرخصی می روید نامه را می داد✉️ و می گفت این #نامه را سریع برسان به آقای فلانی خیلی مهمه هـا💥!!! خودش میدونه چه کار کنه
🔰شما فکر میکردی این نامه حتما #بحث مرگ و زندگی است نامه را سریع به آن آقا می رساندی📨 به او هـم که معمولا از #آشنایان نزدیک اش بود زنگ می زد📞 و می گفت #سریع این نامه را برسان به دست همسرم💞
🔰آن بندہ خدا هـم که خیال میکرد حالا چه اتفاقی افتادہ در #هـمان_لحظه که نامه را می گرفت به سرعت🏃 خودش را به #هـمسر_حامد میرساند و نامه را می داد حامد با این شکل از پست #پیشتاز هـم سریعتر نامه را به هـمسرش میرساند💌
#شهید_حامد_کوچک_زاده 🌷
#شهید_مدافع_حرم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
5⃣8⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔻همسر شهید:
🔰شهید #حامد از دوستان صمیمی دامادمان بود که نخست به بنده معرفی شدند و چندبار باهم💞 صحبت کردیم و بعد با #خانواده صحبت کردند. 23 اردیبهشت 86📆 به همدیگر محرم و در 14 تیر 86 مصادف با روز میلاد #حضرت_زهرا(س) به عقد💍 هم در آمدیم
🔰حامد به قدری بزرگوار بود که همیشه در صحبتهای قبلی خودش را از #شهادت دور میدید و میگفت: ماها شهید نمی شویم🌷 حتی قبل از رفتن به #سوریه هم از شهادت حرفی نمیزد، یشتر از دغدغهمندیش صحبت میکرد که چکار باید کنیم و وضع #جامعه نامناسب است😔
🔰بزرگترین خصوصیت حامد #اخلاق و رفتار خوبش بود. ما 8 سال کنار هم💞 زندگی کردیم شاید در این مدت 8 بار #عصبانیتش را ندیدم، همیشه خودش را کنترل می کرد و موقع عصبانیت تند صحبت نمیکرد❌و سکوت میکرد. با اینکه خیلی سخت است که انسان #همیشه خوش اخلاق و شاد باشد👌
🔰چهارسال است که از رفتن #حامد میگذرد و من در این مدت خیلی تلاش کردم که شبیه او👥 شوم اما متاسفانه اصلا موفق نبودهام😞 گفتن این چیزها در سخن آسان است اما در #عمل بسیار سخت است، به نظرم یکی از دلایلی که خدا حامد را انتخاب کرد✅ به دلیل اخلاق و رفتار خوب او بود.
🔰در زمان رفتن حامد، با اشکهایم😭 او را بدرقه کردم، من میدانستم اگر حامد بماند و به #سوریه نرود بیشتر اذیت می شود و دلیل رضایتمم هم همین بود. حامد به این دلیل به سوریه رفت چون اعتقاد داشت کاری از دستش بر نمی آید و باید #تفنگ به دست بگیرد✊ همیشه تفنگ به دست گرفتن را جزء کارهای #آسان زندگی می دانست
🔰شهید معتقد بود اینکه اینجا بمانی و کار #فرهنگی انجام دهی خیلی اهمیتش بیشتر است و همیشه این موضوع را به دوستانش👥 که نتوانسته بودند #اعزام شوند میگفت. حامد 37 روز در سوریه ماند و سپس به #شهادت رسید، 4 دی 94 به سوریه اعزام شد و 12 بهمن 94 به مقام رفیع شهادت🕊 نائل امد.
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_مدافع_حرم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh