eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔹🔹 #خاطراٺ_ماندگـــــار #فرماندهی_که_خبر_شهادتش_را_امام_زمان_عج_داد 💠 مادر شهید نقل می‌کند: روزی برای تمیز کردن اتاق محمدابراهیم به داخل اتاقش رفتم؛ عطر بسیار خوشی به مشامم رسید و احساس کردم نور خاصی در اتاق است محمد بسیار خوشحال بود و حال خاصی داشت. ➖به او گفتم: «مادر چرا اتاق تو حال دیگری دارد؟» گفت: «چیزی نیست» خیلی اصرار کردم  ولی چیزی نمی‌گفت، پس از کلی خواهش گفت: «به شرطی می‌گویم که تا زمانی که من زنده‌ام به کسی نگویید.» ➖من قول دادم و محمدابراهیم گفت: همین الان حضرت ولی عصر (عج) تشریف آورده بود در اتاق من و با هم صحبت کردیم. ▫️اول خوشحالم که سعادت دیدار مولایم نصیبم شد، دوم اینکه آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت دادند و سرانجام کارم را شهادت در راه خدا نوید دادند. ░ ســـــردار والامقام ░ #شهید_محمدابراهیم_موسی‌پسندی🌹 《ســــالروز ولادتـــــ》 #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🔷🔹🔹 #خاطراٺ_ماندگـــــار 🔴 #خنده‌هاے_یک_یاغـــــے ▫️«مهدی یاغی» جوان بسیار خوش خنده‌ای بود. همه‌ی دوستانش، خنده‌های او را به یاد دارند. روزی که «مهدی» را در آرامگاهش به امانت می‌گذاشتند، آنان که چهره‌اش را دیدند، گفتند: «او میخندید. درست مثل خنده‌های هوش ربایش در زمان حیات». ▫️ما هم که به چهره‌ی ثبت شده از هنگامِ تدفین او نگاه کردیم، آثار تبسم را دیدیم. شما چطور؟ ░ مدافــع حــرم لبنانی ░ #شهیـد_مهـــــدی_یاغـــــــی🌹 #یاد_شهدا_با_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🔻🔻🔻 🔹من در خواب دیدم که با بچه‌ها به شهر مهران، به تماشای خانهٔ ویران شده‌ای رفته‌ایم 🔸ناگهان من به داوود گفتم: آنها چه کسانی هستند که این طرف می‌آیند👥👥 🔹داوود فریاد زد: 🗣 عراقی‌ها هستند و یک سرهنگ هم آنها را همراهی می‌کند داوود گفت: فرهاد بزن، همگی آنها را با تیر بزن 🔫 🔹من به طرف عراقی‌ها شلیک کردم و چند نفری را از پای درآوردم؛ ناگهان متوجه شدم یک وسیله نقلیه 🚌 که در خاطرم نیست چه بود🤔 به طرف من و داوود می‌آید 🔸دو سرباز عراقی👥 پیاده شدند، یکی از دو سرباز را با تیر زدم🔫 ولی یکی از آنها به پشت بام خانه ویران شده‌ای که ما در داخل آن بودیم فرار کرد 🔹من به داوود گفتم: فقط سه تیر باقی مانده است، که ناگهان آن عراقی که در پشت بام بود به پایین نگاه کرد. 🔸داوود به من گفت: بزن و من شلیک کردم و گفتم: داوود تیرها تمام شده است😳 🔹بالاخره ما به دست عراقی‌ها افتادیم و آنها دست و پای من و داوود را بستند⛓ پیش روی ما یک نارنجک کشیده💣 و از اطاق خارج شدند 🔸من و داوود شروع به اشهد گفتن🍃✨ خود کردیم ولی نارنجک عمل نکرد، نارنجک دوم را آوردند ولی باز هم عمل نکرد😳 🔹عراقی‌ها برگشتند و به روی ما اسلحه کشیدند ولی تیرهایشان عمل نکرد در همین حال بود که یکی از عراقی ها فریاد زد: 🗣 🔸فرار کنید، فرماندهٔ آنها آمد؛ همه فرار کردند 🔻من و داوود مشاهده کردیم، شخصی که از بس نورانـــ✨ــی بود، قابل دیدن نبود به اطاق آمد و دست و پای ما را باز کرد از خواب بیدار شدم و شروع کردم به فرستادن صلوات📿 💢واقعا که چه خواب عجیبی بود🌹🍃 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸🕊✨ 🕊 ✨ °•{همپای شهید آوینی #شهید_محمدسعید_یزدان‌پرست🌹}•° #خاطراٺ_ماندگـــــار ◽️مادر در فراقش بی‌تابی می‌کرد و خواهر، او را در خواب دید که نزد حضرت علی‌اکبر (ع) ایستاده و می‌گوید: «به مادر بگو ناراحت نباشد، اگر تمام دنیا را به من بدهند، من دیگر بر نمی‌گردم.» 🔘➼‌┅══┅┅───┄ ✍ آخرین نوشته او در دفتر یادداشت این بود⇩↯⇩ در راه وصل، این تن خاکی عدوی ماست از جـــــان بریده‌ایم و به جانان رسیده‌ام °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh