eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 خیابان ساكت بود، پرنده اى پر نمى زد، حتى صداى گلوله خاموش شده بود، سكوتى وحشتناك تر از مرگ، سایه گسترده بود... من در دنیایى از بهت و ترس و ناامید ى سیر مى كردم... آن طرف خیابان، در فاصله ١٠ مترى خانه ای بود که بچه ای دو یا سه ساله در آن باز ى مى كرد، در خانه باز بود و یكباره بچه به میان خیابان كوچك دوید... -بدون اراده فریادى ضجّه وار و رعدصفت كه تا به حال نظیرش را از خود نشنیده بودم، از اعماق سینه ام به آسمان بلند شد... نمى دانم چه گفتم؟ و چه حالتى به من دست داد؟ وانفجار ضجّه ام چه آتشفشانى برانگیخت؟... اما فوراً مادری جوان و مضطرب جیغی زد و با موى ژولیده و پای برهنه به میان خیابان دوید... هنوز دستش به دست كودك نرسیده بود که صدای تیرى بلند شد و بر سینه پرمهرش نشست! چرخى زد و با ضجه ای دردناك بر زمین غلطید، دستى به سینه گذاشت كه از میان انگشتانش خون فواره مى زد و دست دیگرش را به سوی بچه اش دراز كرده بود و مى گفت :آه فرزندم! آه فرزندم! من دیگر نتوانستم تحمل كنم، جاى صبر نبود، خطر مرگ و ترس از خطر. دیگر جایى از اعراب نداشت با سرعت برق، خود را به وسط خیابان رساندم با یك ضرب، بچه را بلند كردم و با یك خیز دیگر، خود را به طرف دیگر خیابان به داخل خانه كشاندم... ✍🏻فرداشب ادامه ش رو می‌ذارم همه با چمران بسوزیم🕯 دست‌نوشته های یاران اخرالزمانی ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 گلوله می بارید و مسلماً تیراندازان ماهر كتائبى منتظر این لحظه بودند، اما شانس بود و حساب احتمالات، تا از میان گلوله كدامیك، را به خاك بیاندازد... وارد خانه شدم، بچه زیر بازویم دست و پا میزد، به سمت مادر توجه كردم، دیدم هنوز دستش طرف فرزند، دراز است و دیدگانش نگران ماست! وقتى از سلامتى ما اطمینان یافت، آهى دردناك كشید و سرش را بر زمین گذاشت و دستش نیز بر زمین افتاد... بچه را در گوشه ای گذاشتم و آماده شدم تا خود را برای نجات مادر به مهلكه بیاندازم... تمام این حوادث، یکى دوثانیه بیشتر طول نکشید ولى آنقدر مخوف ، دردناك و ضجه آور بود كه تا اعماق استخوان هایم نفوذ كرد... با یکی از دوستان، در مدتى كمتر از یك ثانیه مادر را به خانه كشاندیم... ✍🏻فرداشب ادامه ش رو می‌ذارم همه با چمران بسوزیم🕯 دست‌نوشته های یاران اخرالزمانی ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 اى حسین روزگار درازی بود كه هر انقلابى را مقدس مى شمردم و نام او را با یاد تو توأم می كردم و او را در قلب خود جاى مى دادم و به عشق تو او را دوست می داشتم و به قداست تو او را مقدس می شمردم و در راه کمك به او از هیچ فداكارى حتى بذل حیات و هستى خود دریغ نمى كردم... اما تجربه، درس بزرگ و تلخى به من داد كه اسلحه و كشتار و انقلاب و حتى به خودى خود نباید مورد احترام و تقدیس قرار گیرد، بلكه آنچه مهم است انسانیت، فداكارى در راه انسانها، غلبه بر خودخواهى و غرور و مصالح پست مادى و ایمان به ارزش های الهى است.💪🏻 دست‌نوشته های یاران اخرالزمانی ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 هنوز دست از حیات نشسته ام🔥 و هنوز جهان را سه طلاقه نكرده ام💝 هنوز مهر زندگى در عروقم مى دود⛓ و هنوز از همه چیز به كلى ناامید نشده ام. هنوز قلب و روح خود را یكسره وقف خدا نکرده ام و بر كثیری از آرزوها و امیدها خط بطلان نكشیده ام❌ مقادیرى از خواهش ها و لذات را فراموش كرده ام و از بسیار ى مردم، دوستان و كسان قطع امید نموده ام. اما... خود را گول نمى زنم، اما در زوایاى دلم آرزو و امید و خواهش وجود دارد. هنوز یكسره پاك نشده ام، هنوز دلم جایگاه خاص خدا نشده است. لذا از ملاقاتش می گریزم،😔 با اینكه در حیات خود همیشه با او راز ونیاز مى كنم،🤲 همیشه او را مى خوانم، همیشه در قدومش اشك مى ریزم. همیشه در خلوت شبهای تار با او راز و نیاز میكنم. همیشه دلم از شور عشقش مى سوزد، مى تپد و می لرزد. همیشه مردم را به سوی او مى خوانم. همیشه به سوی او مى روم و هدف حیاتم اوست. اما،اما هیچگاه رودررو و بی پرده در مقابل او ننشسته ام. گویى، مى ترسم از شدت نورش کور شوم. هراس دارم از جلال كبریایى اش محو گردم. شرم دارم كه در مقابلش بنشینم و در دلم و جانم چیز دیگری جز او وجود داشته باشد. دست‌نوشته های ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 سراپاى وجودم سرشار از عشق و محبت به اوست،اما از او مى ترسم، از حضورش شرم دارم، دائماً از او مى گریزم، او را می‌خوانم، از پشت پرده با او راز و نیاز مى كنم، با او مكاتبه می كنم، همه را به سوی او مى خوانم، برای لقایش اشك مى ریزم، اما... همین كه او به ملاقات من می آید من میگریزم، در سكوتى مرگ‌زا فرو میروم. جرأت ملاقاتش را ندارم. صفاى حضورش را در خود نمى یابم. او همیشه آماده است كه مرا در هر كجا و در هر شرایطى ملاقات كند، اما... این منم كه خود را شایسته ملاقاتش نمى بینم. از ترس و کوچکی خود شـــرم می ڪــنم، از او مى گریزم. ✍🏻شهید چه زیبا قشنگ با خدا راز و نیاز میکنه دست‌نوشته های ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 وصیت می كنم به كسى كه او را بیش‌از حد دوست مى دارم. به معشوقم، به امام موسى صدر، كسى كه او را مظهر على مى دانم، او را وارث حسین می خوانم، كسى كه رمز طایفه شیعه و افتخار آن و نماینده ١٤۰۰ سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سر سختى، حق طلبى و بالاخره شهادت است. آری به امام موسى وصیت مى كنم... براى مرگ، آماده شده‌ام و این امری است طبیعى و مدتهاست كه با آن آشنا شده‌ام، ولى برای اولین بار وصیت مى كنم... دست‌نوشته های ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 وصیت می كنم به كسى كه او را بیش‌از حد دوست مى دارم. به معشوقم، به امام موسى صدر، كسى كه او را مظهر على مى دانم، او را وارث حسین می خوانم، كسى كه رمز طایفه شیعه و افتخار آن و نماینده ١٤۰۰ سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سر سختى، حق طلبى و بالاخره شهادت است. آری به امام موسى وصیت مى كنم... براى مرگ، آماده شده‌ام و این امری است طبیعى و مدتهاست كه با آن آشنا شده‌ام، ولى برای اولین بار وصیت مى كنم... دست‌نوشته های ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 كسى که وصیت می كند آدم ساده‌ای نیست، بزرگترین مقامات علمى را گذرانده، سردى و گــرمى روزگـار را چـشیـــده، از زیبـــاترین و شدیدترین عشق‌ها برخوردار شده، از درخت لذات زندگى میـــوه چیده، از هر چه زیبـــا و دوست‌داشتنى است برخوردار شده و در اوج كمال و دارایى، همه چیزرا رهـــا كرده🕊 و به خاطر هدفى مقدس، زندگى دردآلود و اشكبار و شهادت را قبول كرده است. 🥀 دست‌نوشته های ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💔 وصیت من درباره عشق و حیات و وظیفه‌ است...عشق، هدف حیات و محرك زندگى من است. و زیـباتر از عشق چیزی ندیده‌ام وبالاتر از عشق چیزی نخواسته‌ام. عشق است ڪــه روح مرا به تموّج وامےدارد و قلب❤️ مرا به جوش مےآورد. استعدادهاے نـهفته مــرا ظاهــر مےڪند و مرا از خــودخـواهى و خــــودبینى مےراند. دنیای دیگرىحس مےڪنم و در عالمِ وجود، محو مےشوم. به خاطر عشق است كه فداڪارى مےڪنم، به خاطر عشـق است ڪـه به دنـیا با بےاعتنایى مےنگرم و ابعاد دیگری را مےیابم. به خاطـر عشـــق است ڪہ دنـیا را زیبا مےبینم و زیبـایى را مےپــرســـتم. به خاطر عشق است كه خـدا را حـــــس مےكنم و اورا مےپرســتم و حیات و هستـــى خود را تقدیمــش مےڪنم... دست‌نوشته های ✍💞سرباز ولایت 💞 خادم الشهدا مدیر کانال 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh