eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
346 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌾🍃 🌾 🍃 °•{مـــــدافع حـــــرم #شهید_محســـن_فرامـــرزی🍃🌹}•° 💌 #دلنوشته‌_دختر_شهید_برای‌_بابا ◽️سلام بابای خوبـــــم درست است دلم برات تنگ شده، درست است دوست دارم یک بار هم ببینمت همه اینها درست اما از یک چیز بسیار خوش حالم از اینکه به آرزویت رسیدی. ◽️شهادت مقام بالایی است که به آن دست یافتی، همان‌طور که گفتی سرم بالاست و حجابم حفظ می‌شود چون می‌دانم سرخی خونت را به سیاهی چادرمن هدیه کردی. دوستت دارم "فاطمه" °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸🕊 °•{دانش‌آموز ۱۴ ساله #شهید_محمـد_مصطفی‌پور🍃🌹}•° 🔹یک شب محمد همین طور که دراز کشیده بود، نگاهش را به بالا دوخت و با صدایی ملایم گفت: «رضا! دوست دارم موقع #شهادت، تیر درست بخورد به قلبم، درست همین جایی که این شعر را نوشته‌ام.» 🔹کنجکاو شدم، سرم را بالا گرفتم، در تاریک روشن سنگر به پیراهنش نگاه کردم؛ این بیت نوشته بود‌⇩↯⇩ ●/آنقدر غمت به جان پذیرم حسین\● ●/تا قبــر تو را بغــــل بگیرم حسین\● 🔻محمد همانطور که دوست داشت #شهید شد یعنی «تیر خورد روی همان بیتی که روی سینه‌اش نوشته بود» راوی 👈 دوست و همرزم شهید °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸🕊 °•{مــــــدافــــــع حـــــرم #شھید_علـــی_سلطان‌مرادی🍃🌹}•° 🔻آخریـــــن پیامی ڪه در بی‌سیـــــم اعلام کرد ◽️ایشان با همرزمش «شهید عباس عبداللهی» با موتور برای شناسایی شهر تازه پاکسازی شده درعا در حال گشت زنی بودند و حدود پنج یا شش شهر و روستا را جلو رفته بودند. ◽️بقیه همکارانشان گفته بودند که با هم برویم که ایشان مانع شده بودند و گفته بود، که خطرناک است همه با هم برویم؛ اول ما می‌رویم و شناسایی می‌کنیم و بعد اطلاع می‌دهیم که شما هم بیایید. ◽️وقتی که رفته بودند جلو، از پشت وارد خط دشمن شده بودند و فکر می‌کردند که منطقه خالی است و کسی نیست، ولی متأسفانه دشمن دوره‌شان کرده و غافلگیر شده بودند. ◽️در این حین همکارشان تیر می‌خورد و به شهادت می‌رسد و ایشان از طریق بی‌سیم اعلام می‌کند و بعد از مدتی با صدای "یا ابوالفضل" خودشان هم به #شهادت می‌رسند. ◽️همرزمش سردار عباس عبداللهی از تبریز آمده بود که هر دو هم در منطقه درعا سوریه مفقودالاثر شدند. °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸🕊✨ 🕊 ✨ °•{همپای شهید آوینی #شهید_محمدسعید_یزدان‌پرست🌹}•° #خاطراٺ_ماندگـــــار ◽️مادر در فراقش بی‌تابی می‌کرد و خواهر، او را در خواب دید که نزد حضرت علی‌اکبر (ع) ایستاده و می‌گوید: «به مادر بگو ناراحت نباشد، اگر تمام دنیا را به من بدهند، من دیگر بر نمی‌گردم.» 🔘➼‌┅══┅┅───┄ ✍ آخرین نوشته او در دفتر یادداشت این بود⇩↯⇩ در راه وصل، این تن خاکی عدوی ماست از جـــــان بریده‌ایم و به جانان رسیده‌ام °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸🍂 🔴 بندهای 🔻بار خدايا از كارهائی كه كرده‌ام به تو پنـــــاه می‌برم از جمله ⇩↯⇩ 1⃣⇦از اينكه حسد كردم 2⃣⇦از اينكه تظاهر به مطلبی كردم كه اصلاً نمی‌دانستم 3⃣⇦از اينكه در غذا خوردن به ياد فقيران نبودم 4⃣⇦از اينكه زيبائی قلمم را به رخ كسی كشيدم 5⃣⇦از اينكه مرگ را فراموش كردم 6⃣⇦از اينكه در راهت سستی و تنبلی كردم 7⃣⇦از اينكه عفت زبانم را به لغات بيهوده آلودم 8⃣⇦از اينكه برای دوستم آرزوی كفر كردم كه ايمانم نمايان‌تر شود 9⃣⇦از اينكه به كس‌ دروغ گفتم كه آنجا حق اين بوده است كه راست بگويم 0⃣1⃣⇦از اينكه درسطح پائين‌ترين افراد جامعه زندگی نكردم 1⃣1⃣⇦از اينكه منتظر بودم تا ديگران به من سلام كنند 2⃣1⃣⇦از اينكه امامم را نشناختم و محبت او را در دل نداشتم و به گفته پيغمبر (ص) هركسی بميرد و امام خويش را نشناسد مانند كسی است كه در جاهليت مرده است 3⃣1⃣⇦از اينكه ديگری را وادار كردم كه به بزرگی من اعتراف كند و از بزرگی تو بازماند 4⃣1⃣⇦از اينكه شب به هر نماز شب بيدار نشدم 5⃣1⃣⇦از اينكه ديگران را به كسی خنداندم غافل از آنكه خود خنده‌دارتر از همه هستم 6⃣1⃣⇦از اينكه لحظه‌ای به ابدی بودن دنيا و تجملاتش فكر كردم 7⃣1⃣⇦از اينكه حق والدينم را ادا نكردم 8⃣1⃣⇦از اينكه در مقابل متكبرها، متكبرترين و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع‌تر نبودم 9⃣1⃣⇦از اينكه همواره خشم بر عقلم ( فرو بردن خشم) غلبه داشت 0⃣2⃣⇦از اينكه چشمم گاه به ناپاكی آلوده شد ✍ ... °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ 💖}•° نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸🍂 1⃣2⃣⇦از اينكه شكمم سير بود و ياد گرسنگان نبودم 2⃣2⃣⇦از اينكه زبانم گفت: بفرمائيد ولی دلم نگفت: بفرمائيد چ 3⃣2⃣⇦از اينكه حرف حق، شنيدنش برايم مشكل بود و منطقی نبودم 4⃣2⃣⇦از اينكه نشان دادم كاره‌ای هستم خدا كند كه پُست و مقام پَستمان نكند 5⃣2⃣⇦از اينكه ايمانم به بنده‌ات بيشتر از ايمانم به تو بود 6⃣2⃣⇦از اينكه بر خود چيزی را پسنديدم و بر بنده‌ات نپسنديدم 7⃣2⃣⇦از اينكه منتظر تعريف و تمجيد ديگران بودم غافل از اينكه تو بهتر از ديگران می‌نويسی و با حافظه‌تری 8⃣2⃣⇦از اينكه سعی داشتم كار بدم را در حضور جمعی توجيه كنم با آنكه می‌دانستم غلط است 9⃣2⃣⇦از اينكه در سخن گفتم و راه رفتن ادای ديگران را در آوردم 0⃣3⃣⇦از اينكه رسوا شدن در دنيا برايم دشوارتر از رسوائيهای آخرت بود 1⃣3⃣از اينكه حق محبت ديگران را ادا نكردم 2⃣3⃣⇦از اينكه غيبت دوستم را كردند و من از ته قلب خوشحال شدم 3⃣3⃣⇦از اينكه در نظريه‌ام شك نكردم تعمق نكردم و فكر كردم هرچه می‌گويم صحيح است 4⃣3⃣⇦از اينكه پولی بخشيدم و دلم خواست از من تشكر كنند 5⃣3⃣⇦از اينكه هر قراری بايد می‌رفتم دير رفتم يا اصلاً نرفتم 6⃣3⃣⇦از اينكه خلاف وعده‌ای كه داده بودم عمل كردم يا زير قولم زدم 7⃣3⃣⇦از اينكه مبالغه در حرف زدن كردم و چيزی را بزرگتر از آنچه بود نشان دادم 8⃣3⃣⇦از اينكه از گفتن مطالب غير لازم خودداری نكردم و پرحرفی كردم 9⃣3⃣⇦از اينكه شكر نعمت را بجا نياوردم و دلم می‌خواست كاش زيباتر و غنی‌تر بودم 0⃣4⃣⇦از اينكه رعايت بهداشت جمعی را نكردم (حمام ، مسواك، ناخن، غذا و.....) ✍ ... °•{ 💖}• نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh°
°•|🍃🌸 °•{مدافــــع حــــرم #شهید_حمیدرضا_انصاری🕊🌹}•° #سیـــــره_شهیـــــد ▫️همواره تاکید می‌کرد، که #مساجد نباید رها شوند و انسان های توانمند و انقلابی که می‌توانند جوانها را رشـد و تربیت دهند، نباید نسبت به مساجـد و جوانان بی تفاوت باشند و به دنبال کارهای شخصیشان بروند. راوی 👈 همسر شهید °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
°•|🍃🌸 °•{مدافـــــع حـــــرم #شهید_محمدرضا_کارگربرزی🕊🌹}•° 💠 #آخرین_خواب 🔹خواب دیدم به همراه یکی از دوستانم بر سر مزار رضا می‌رویم و من می‌بینم قبر رضا به بزرگی خانه کعبه شده است و بلاتشبیه همانند کعبه، چادر سیاهی روی آن کشیده شده است. 🔹منقلب شدم، شروع کرم به فریاد کشیدن و دور قبر رضا گشتن. یادم آمده بود، خودم در تماس تلفنی به وی گفتم «رضا هر زمانی‌که برگردی، هفت دور دورت می‌گردم و طوافت می‌کنم.» ناراحت شد. گفت: «کفر نگو» 🔹زمانی‌ که بازگشت، به شهادت رسیده بود. برحسب تصادف روز تشییع، پیکر رضا را در سطحی بالاتر از زمین قرار داده بودند. همانطور که داشتم تابوت را نگاه می‌کردم، شروع کردم به چرخیدن دور پیکر رضا. 🔹با وی نجوا می‌کردم و می‌گفتم: «رضا گفته بودم وقتی بیایی دورت می‌گردم، دیدی؟! الان دارم دورت می‌گردم» راوی 👈 همسر شهید °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
°•|🍃🌸 °•{ســـــردار #شهید_احمـــد_کاظمــــی🕊🌹}•° #ڪلام_شهیـــــد ▫️اگر می‌خواهید تاثیرگذار باشید ▫️اگر می‌خواهید به عمر و خدمت‌ و جایگاهتون ظلم نکرده‌ باشید 🔻ما راهی جز اینکه یک #شهید_زنده در این‌ عصر باشیم نداریم ▫️خودتونو آماده‌ کنید ... ▫️یعنی همت باشید ... ▫️خرازی باشید ... °•{ نشــــربمنــــاسبتــــــــ #ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•° نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
🌹 🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱 شهید مجید صانعی موفق در تاریخ۱۳۵۸/۳/۲۸ در همدان چشم به جهان گشود. شهید صانعی دانش‌آموخته کارشناسی کامپیوتر و بنیان گذار و نماینده رسمی سبک نینجوتسو در استان همدان بود. بسیار بااخلاق و عاشق تام ولایت بود. از همان ابتدای نوجوانی حس خاصی نسبت به شهدا داشت و معتقد بود که الگوبرداری از زندگی شهدا رمز حیات و سعادت ماست بنابراین بارهاوبارها شاگردان رزمی کارش را به زیارت مزار شهدای گمنام برده بود. روح جوان‌مردی و فتوت در او دمیده بود و منش پهلوانی به معنای کامل در رفتار او متجلی بود. تمامی این خصوصیات در شهید موجب شد که در هنگام حمله داعش به سوریه به عنوان نیروی داوطلب بسیجی بعد از ماه ها آموزش افتخار مقام مدافع حرم حضرت زینب(س) را کسب کند و عازم سوریه شود. از شهید صانعی تنها پسرش به نام طاها به یادگار مانده و به همین دلیل در سوریه به ابوطاها معروف بود. و در نهایت در ۱۳۹۴/۰۷/۲۷ درحالی که شهادت خود را از قبل در خواب دیده بود، بر اثر اصابت گلوله به پهلو در سوریه به درجه عظیم شهادت نائل گشت. 📚موضوع مرتبط: @zakhmiyan_eshgh
بسم رب المهدیــ «روحی فداه» شهید نوید صفری متولد ۱۶ تیر سال ۱۳۶۵ بود بچه کوچک خانواده بود اما می گفتند از همه بزرگ‌تر است. از بچه هایی بود که؛ مسجد و بسیج پاتوق دورهمی هایش بود.۱۶سال در خدمت بسیج بود. لباس سبز پاسداری را پوشیده و چه برازنده قامت شهیدانه اش بود.... شنیده ای می گویند رفیق شهید، شهیدت میکند.. نوید رفیق شهیدش ؛ رسول خلیلی بود.. تازه داماد بود و چهارماه از عقدش گذشته بود که عشق شهادت او را تا بو کمال سوریه کشاند و برای ابد، جاودانه ای از جنس شهدا شد.... شنیده ای که می گویند تولدت مبارک؛ مبارک ترینِ تولدها، از آنِ شهدا است، آن هم به خاطر در کنار ارباب بودنشان..... به قلم🖋:sh.g ❤️ 🌹 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
💛 . حمیدمربۍ‌ورزش‌رزمۍ‌بود..🥋 . بهشون‌گفتم‌: «آقاحمیدهدفت‌از‌ورزش‌کردن‌چیہ🤸🏻‍♂؟!» . گفت: «یہ‌ورزشکارمومن‌باید‌آماده‌باشہ ‌تااگہ‌آقا‌صاحب‌الزمان‌اومد،ازنظر سلامتۍ‌و‌سربازۍایشون‌در‌جبهہ ‌حق‌علیہ‌باطل‌آماده‌باشہ‌..✌️🏻!» . 🌱