eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
357 دنبال‌کننده
32.2هزار عکس
13.8هزار ویدیو
156 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
@shahed_sticker۲۱۷.attheme
حجم: 217.9K
#شهید_روح‌الله_قربانی • #تم_رفیق_شهید 📲 • #تم 📌سفارشی تم_های_جذّاب_ایتا😍👇 همش اینجاس👇👇 #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh.
تعریف کرد که: بهش گفتم علی (روح الله) نزدیک 60 روزه که اینجایی، بسه دیگه نمیخوای برگردی؟ تو صورتم نگاه هم نکرد، همونجوری که داشت کارشو انجام میداد جواب داد: کجا برم، ناموسم اینجاست زن و بچه ی شیعه، ناموس شیعه تو الفوعه و کفریا و نبل و الزهرا تو محاصره است، اونا ناموس منند، کجا بذارم برم. چند روز بعد پیکر پاک و سوخته اش رو برگردوندند. #شهید_روح‌الله_قربانی ❤️ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
شب سردی‌ست و من با دلِ سرد به خودم می‌گویم : خبری نیست، بخواب باز هم خوابِ محبت دیدی...! #حمید_مص
روح‌الله توی زندگیش خیلی مشکل داشت. یک دوره ای هم خونه شدیم و با هم زندگی می‌کردیم. یادم میاد روح‌الله بهم می‌گفت: «وقتی من خوابم به هیچ عنوان بیدارم نکن. چون وقتی خوابم مشکلاتم یادم می‌ره!» برای من اما خیلی جالب بود که روح‌الله با این حجم از مشکلات راه کج نرفت.!!! اون هم به خاطر تقوای که داشت و تربیت درست مادر و نان حلال پدرش بود. نقل خاطره: یکی از دوستان ❤️ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
° خموش و گوشه نشینم مگر نگاه توأم لطیف و دور گریزی مگر خیال منی چو آرزو به دلم خفته ای همیشه
یکبار با روح‌الله حرف میزدیم. میون حرف هامون گفتم: من که می‌دونم جهنمی هستم. ما که جامون آخر جهنمه. یکدفعه چهره روح‌الله عوض شد. اخم هایش در هم رفت و ازم رو برگردوند! چند ساعتی با من حرف نزد. خیلی از دستم عصبانی شده بود. انگار به بخشندگی خدا توهین کرده بودم و به او برخورده بود بعد از کلی منت کشی برای آشتی کردن بهم گفت: دیگه هیچوقت این‌ حرف رو نزن. خدا خیلی بخشنده است خیلی... ❤️ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
گَرَم به خویش بخوانی، ز ذوق جان بدهم... ♥️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
-🌱💕- _ همسر بزرگوار شهید میگوید: "من‌با بزرگ شدم و پر و بال گرفتم و باشهادتش به بارنشستم🕊... - هدیه امام رضا"؏" به من بود. همسری که امام هشتم به آدم هدیه می‌دهد و امام حسین"؏" او را می‌گیرد وصف نشدنی است، من عروس چنین مردی بودم ... - من می‌دانستم روزی شهید می‌شود اما فکر نمی‌کردم این‌قدر زود؛ ما حلقه‌های ازدواجمان را نذر حرم امام حسین"؏" کرده بودیم ، چون عقیده داشتیم هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شویم.در حال حاضر خودم را خوشبخت‌ترین دختر دنیا می‌دانم. " | ‹نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
روح الله هدیه امام رضا (ع) بود. همسری که امام هشتم هدیه کند و امام حسین (ع) او را می گیرد وصف نشدنی است. با بچهای دانشگاه رفتیم زیارت مشهد، آنجا اولین بار برای ازدواجم دعا کردم. گفتم یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل تقوا به خواستگاریم بیاید قبول می کنم. یک ماه بعد آقا روح الله به خواستگاری آمدند. همه چیز زود سر و سامان گرفت و ساده برگزار شد... از همان ابتدا می دانستم با کسی ازدواج کرده ام که شهادت و دفاع از کشور حرف اولش است. می دانستم روزی آقا روح الله شهید می شود اما فکر نمی کردم اینقدر زود، ما حلقه های ازدواجمان را نذر حرم امام حسین (ع) کرده بودیم. چون عقیده داشتیم هیچگاه از هم جدا نمی شویم. یکبار همسرم بی‌مقدمه گفت: «زینب‌خانوم، من و شما تو این دنیا خیلی باهم زندگی نمی‌کنیم، اما به امید خدا اون دنیا همیشه باهمیم.» زینب متعجب برگشت به سمت او و نگاهش کرد. فکر کرد شاید شوخی می‌کند، اما اثری از شوخی در صورتش ندید. اصلاً نتوانست حرفش را هضم کند. با تعجب پرسید: «منظورتون چیه؟» روح‌الله نگاهش نمی‌کرد. همان‌طور که با سبزه‌ها بازی می‌کرد، با لبخند گفت: «حالا بعداً می‌فهمید.» 📚برشی از کتاب دلتنگ نباش ، ص۶۴ 🕊 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh