#فقط_برای_خدا
● فرش کوچکی انداخت گوشه حیاط خانه پدری اش توی افتاب..
پیرمرد را از حمام اورد.روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد.
دست و پیشانی اش را می بوسید و می گفت: همه دل خوشی من توی این دنیا پدرمه..
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#فقط_برای_خدا
🍃 یک روز از ماه را نذر جانباز هفتاد درصد کرده بود.☝️ می رفت نجف آباد اصفهان، تمام کارهای جانباز را انجام می داد، از حمامبردن تا شستن لباس و نظافت! 😊
سوریه بود که خبر شهادت جانباز را دادند. یک نفر را مامور کرد بروند نجف آباد، هم در مراسم شرکت کند و هم کاری زمین نماند.💔
#سردار_دلها
@zakhmiyan_eshgh
#فقط_برای_خدا
آمد به خط فاطمیون ....
شب که شد، گفتیم لابد میرود یک جایی دور از هیاهوی رزمنده ها استراحت کند.
کفشهایش را گذاشت زیر سرش، گوشهی اتاق دراز کشید...
خودمان خجالت کشیدیم؛ اتاق را خلوت کردیم که چند ساعت استراحت کند....
#مکتب_حاج_قاسم 🍃
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#فقط_برای_خدا
روزهای آخر فقط در حال نوشتن بود خیلی خاکی و تو دار بود
همش خنده رو لباش بود چند روز مونده بود که بابا بشه خیلی ذوق داشت حلما کوچولوشو ببینه.
اما همش از یه کار نیمه تموم حرف میزد که باید انجام بده و بعد برگرده
بالاخره کاری که باید میکرد رو انجام داد و برگشت اما بدون دیدن دخترش.
دلش همیشه دختـر مےخواست
دختری ڪہ با شیرین زبانے
" بابا " صدایش ڪند ...
حلمـا خانـم ۱۸ روز پس از
شهـادت " پـدر" بہ دنیا آمد ...
#شهید_میثم_نجفی
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh